کشمکش مشکل اصلی در یک داستان است که لازم است بر آن فایق آمد. اگر کشمکشی وجود نداشته باشد، داستانی وجود نخواهد داشت؛ حداقل نه یک داستان استاندارد.
کشمکش بعد از شخصیتهای دخیل در آن حیاتیترین عنصر داستانی شمرده میشود.
- ۰ نظر
- ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۹
کشمکش مشکل اصلی در یک داستان است که لازم است بر آن فایق آمد. اگر کشمکشی وجود نداشته باشد، داستانی وجود نخواهد داشت؛ حداقل نه یک داستان استاندارد.
کشمکش بعد از شخصیتهای دخیل در آن حیاتیترین عنصر داستانی شمرده میشود.
رودهدرازی یعنی گنجاندن صحنهای که میتوان بدون لطمه خوردن به داستان آن را از پیرنگ حذف کرد.
اکثر آثار داستانی مجبور به کمی رودهدرازی هستند تا به مدت زمان/حجم مطلوب برسند، ولی معمولاً در این امر زیادهروی نمیکنند تا خود این رودهدرازی هم جذاب جلوه کند. در غیر اینصورت چنین صحنههایی در پیشرفت پیرنگ اختلال ایجاد میکنند.
رودهدرازی در سریالهای تلویزیونی به مراتب واضحتر و تشخیص آن راحتتر است؛ بسیاری از صحنهها فقط برای رسیدن به مدت زمان روتین اپیزودهای سریال در آن گنجانده شدهاند. در مقیاس بزرگتر هم با اپیزودهای پرکننده (فیلر) طرف هستیم که داستان را جلو نمیبرند و فقط برای این تولید شدهاند تا روی آنتن بروند و به سازندگان کمی زمان بدهند تا ایدههای بیشتری برای پیشبرد داستان دست و پا کنند.
ضد قهرمان یک کهنالگوی شخصیتی میباشد که در داستانهای مدرن میتوان نمونههای آن را به اندازهی قهرمانهای ایدهآل پیدا کرد. ضد قهرمان شخصیتی است که ویژگیهای شخصیتیاش نقطهی مقابل ویژگیهای معمول یک قهرمان هستند. او ممکن است سردرگم، بیانگیزه، فریبخورده یا بیعاطفه باشد. یک ضد قهرمان اغلب از لحاظ اخلاقی مشکل دارد. در حالی که قهرمانها معمولاً پیروی سنت، قانون و آداب و رسوم هستند، ضدقهرمانها با توجه به شرایطی که در آن قرار دارند، میتوانند در یک جامعهی خوب از اصول اخلاقی پیشقراردادی و در جامعهای که حکومت پلیدی دارد، از اصول اخلاقی پسقراردادی پیروی کند .نباید ضد قرمانها را با شخصیتهای پلید و منفی اشتباه گرفت. آنها رقبا و دشمنان قهرمان (و البته خود ضد قهرمان) میباشند.
اکثر ضدقهرمانها در ترازوی خوشبینی/بدبینی روی کفهی بدبینی قرار دارند.
ضد شرور یک شخصیت منفی است که اهداف و ویژگیهای شخصیتی قهرمانانه دارد. اکثر ضد شرورها را میتوان بین این دو دسته قرار داد:
- هدف و نیتشان خیر است، ولی روش رسیدن به آن شر.
- هدف و نیشان شر است، ولی نسبت به شرورهای دیگر آنقدر با اخلاقتر و با وجدانتر هستند که راه و روشی ملایمتر را برای رسیدن به آن در پیش میگیرند و میتوانند هر از گاهی منش قهرمانانهی محدودی نیز از خود نشان دهند.
موجودیست حقیقی یا خیالی (زائیده ذهن هنرمند) در یک اثر هنریست که جهت پیشبرد داستان و اهداف آن به وجود آمده است. کلمه کاراکتر (Character) که خود برگرفته از کلمه یونانی χαρακτήρ می باشد, برای نخستین بار در رمان «تام جونز» (انگلیسی: The History of Tom Jones, a Foundling) نوشته هنری فیلدینگ (1754-1707) نمایشنامه نویس و نویسنده شهیر انگلیسی و بنیان گذار سبک رئالیسم (واقع گرایی) به کار رفت.
شخصیت پردازی، گزینش، کنار هم قرار دادن و مرتبط نمودن معنای شماری از شخصیتهای تعریف شده عالم هستی با هم دیگر، در یک موقعیت بیانی است.
شخصیتپردازی، ساختن و پرداختن شخصیت برای یک روایت است. شخصیتپردازی یکی از عناصر ادبی است که ممکن است در یک اثر هنری دراماتیک یا مکالمات روزمره به کار گرفته شود. ممکن است شخصیتها از طریق بیان اوصافشان، اعمالشان یا سخنانشان یا افکارشان و یا فعل و انفعالاتشان در برخورد با شخصیتهای دیگر معرفی شوند.
ژانر عبارت است از دسته یا نوعی مشخص از آثار ادبی مانند حماسه، تراژدی، کمدی، رمان و داستان کوتاه.
بر خلاف تلاش منتقدان برای اسلوب دادن به هنر ادبیات، این دستهها باید انعطافپذیری را تا حدی حفظ نمایند زیرا در بررسی موشکافانه تر میتوانند به انواع بیشتری تقسیم شوند. برای نمونه ممکن است شکلهای تلفیقی مانند تراژدی-کمدی و شعر منثور وجود داشته باشند. فرمهایی که به تازگی ایجاد شدهاند مانند دروازه آهنین (رمانی به شکل منظوم و دارای قافیه) از ویکرام ست و پرواز به هیچکجا (رمانی نوشته شده به نثر بسیار شاعرانه) از جان فولر به طرز قاطعی نشان دهنده این هستند که توصل دقیق به گونه به عنوان یک دسته کار دشواری است.

زاویهی دید یک کتاب، نحوهی روایتی است که نویسنده برای تعریف داستان برای مخاطبش از آن استفاده میکند. در ادبیات چند نوع زاویهی دید وجود دارد:
رئالیسم جادویی علمی-تخیلی یا فانتزی شهری نیست، ولی با این حال ... اتفاقاتی رخ میدهند؛ اتفاقات عجیبی مثل تبدیل شدن یک مرد به یک حشره، ظاهر شدن یک روح راهنما یا ملاقات با تاریخدانی که خودش اتفاقات تاریخی را که راجع بهشان حرف میزند تجربه کرده است.
یکی از ویژگیهای برجستهی سبک رئالیسم جادویی استفاده از دید سوم شخص و شیوهی روایی دانای کل میباشد. اگر داستان از دید اول شخص تعریف شود، اثر مذکور احتمالاً متعلق به سبکهای دیگر است. یکی دیگر از این ویژگیهای این سبک این است که جادویی که روی واقعیت اثر میگذارد، یا همزمان از چند منبع مختلف مثل خدا، ارواح، جادوی سیاه نشات میگیرد، یا مثل آب و هوا اصلاً منشاء خاصی ندارد. لازم است به این نکته نیز اشاره کرد که رئالیسم جادویی و سورئالیسم تا حد زیادی به هم مربوط میباشند.
روایت داستانی در یک قالب ساختاری است (به صورت سخن، نوشتار، سرود، فیلم، تلویزیون، بازی کامپیوتری، عکاسی یا تئاتر) که سکانسی از یک رخداد قصهای یا غیر قصهای را توصیف میکند.
داستان فراوردهای تخیلی است که در جهان خود واقعی نمایانده میشود. واژه ی داستان ممکن است به عنوان مترادفی برای روایت استفاده شود. همچنین میتواند به عنوان کلمه ی ارجاعی به سکانسهای توضیح داده شده در روایت تلقی گردد. یک روایت ممکن است توسط یک شخصیت در خلال روایت بزرگتر نقل شود. یک بخش مهم از روایت، شیوه ی روایت است. شیوههای بهکاررفته برای برقراری ارتباط در روایت به عنوان یک عملکرد را روایتگری مینامند.
در کنار بیان، استدلال، توصیف روایت نیز جزء چهارم شیوه بیان در کلام تعریف میشود در تعریف دقیق تر روایت شیوه ی قصه نویسی است که در آن راوی مستقیماً با خواننده ارتباط برقرار میکند.