A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

دستیارها یار و یاور قهرمان اصلی هستند. آن‌ها می‌توانند خود قهرمانانی باشند که نقش فرعی و ثانویه دارند؛ یا یک شخصیت عادی باشند که خواسته یا ناخواسته درگیر ماجرا شده است؛ یا  شخصیتی باشند که هدف از وجودش خنداندن مخاطب و تلمیح فضای جدی و تاریک داستان است (بعضی مواقع هر سه نقش را با هم می‌پذیرند). معمولاً آن‌ها فویل قهرمان هستند و این مساله اغلب با ظاهر به شدت متفاوتشان نسبت به هم مورد تاکید قرار می‌گیرد.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۷
  • امیر محمد بهامیر

یک رسم بسیار رایج در عالم داستان این است که شخصیت‌های درون آن از این حقیقت که شخصیت‌هایی درون یک داستان هستند خبر ندارند. جداسازی دنیای شخصیت‌های داستان و تماشاچیان کار پرده‌ی چهارم است که بر اساس دیوار فرضی جلوی صحنه‌ی نمایش تئاتر اسم‌گذاری شده است؛ دیواری که بازیگران معمولاً اجازه ندارند از آن عبور کنند.

دیوار چهارم یک عنصر داستانی است که تقریباً در همه‌جا حضور دارد، چون جدا کردن داستان از تماشاچیان به حفظ تعلیق خودآگاهانه‌ی ناباوریشان کمک می‌کند. شخصیت‌های داستانی با داستانشان طوری برخورد می‌کنند که گویی دنیای واقعی است و اگر یک داستان به قدر کافی خوب باشد، باعث می‌شود مخاطبان نیز به همین شکل به آن نگاه کنند. 

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۵
  • امیر محمد بهامیر

کنایه یعنی چیزی که بیان شده، با مقصود و منظور واقعی که پشت  آن نهفته است رابطه‌ی عکس دارد. مفهوم ساده‌ای است، ولی برخی از افراد به نوعی در درک عمقی آن با مشکل مواجه هستند.

اول بگذارید توضیح دهیم کنایه چه چیزی نیست، چون سوء‌تفاهم از همین جا شروع می‌شود. کنایه:

- دروغ نیست.
- جک نست.
- تصادف نیست.
- اتفاقی غیرمنتظره نیست.
- طعنه نیست.
- راه خوبی برای مقابله با انسان‌های خشک‌مغز و بی‌جنبه نیست.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۴۱
  • امیر محمد بهامیر
"روزی روزگاری در یک سرزمین دوردست، دختری به نام سفید برفی همراه با هفت کوتوله تا ابد خوش و خرم زندگی کرد." خیلی خسته‌کنندست، نه؟ یک بیانیه در یکی از برنامه‌های ویژه‌ی دیزنی راجع به اهمیت شخصیت‌های منفی

کشمکش مشکل اصلی در یک داستان است که لازم است بر آن فایق آمد. اگر کشمکشی وجود نداشته باشد، داستانی وجود نخواهد داشت؛ حداقل نه یک داستان استاندارد.

کشمکش بعد از شخصیت‌های دخیل در آن حیاتی‌ترین عنصر داستانی شمرده می‌شود.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۹
  • امیر محمد بهامیر

روده‌درازی یعنی گنجاندن صحنه‌ای که می‌توان بدون لطمه خوردن به داستان آن را از پیرنگ حذف کرد.

اکثر آثار داستانی مجبور به کمی روده‌درازی هستند تا به مدت زمان/حجم مطلوب برسند، ولی معمولاً در این امر زیاده‌روی نمی‌کنند تا خود این روده‌درازی هم جذاب جلوه کند. در غیر این‌صورت چنین صحنه‌‌هایی در پیشرفت پیرنگ اختلال ایجاد می‌کنند.

روده‌درازی در سریال‌های تلویزیونی به مراتب واضح‌تر و تشخیص آن راحت‌تر است؛ بسیاری از صحنه‌ها فقط برای رسیدن به مدت زمان روتین اپیزودهای سریال در آن گنجانده شده‌اند. در مقیاس بزرگ‌تر هم با اپیزودهای پرکننده (فیلر) طرف هستیم که داستان را جلو نمی‌برند و فقط برای این تولید شده‌اند تا روی آنتن بروند و به سازندگان کمی زمان بدهند تا ایده‌های بیشتری برای پیشبرد داستان دست و پا کنند.

  • ۰ نظر
  • ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۶
  • امیر محمد بهامیر

ضد قهرمان یک کهن‌الگوی شخصیتی می‌باشد که در داستان‌های مدرن می‌توان نمونه‌های آن را به اندازه‌ی قهرمان‌های ایده‌آل پیدا کرد. ضد قهرمان شخصیتی است که ویژگی‌های شخصیتی‌اش نقطه‌ی مقابل ویژگی‌های معمول یک قهرمان هستند. او ممکن است سردرگم، بی‌انگیزه، فریب‌خورده یا بی‌عاطفه باشد. یک ضد قهرمان اغلب از لحاظ اخلاقی مشکل دارد. در حالی که قهرمان‌ها معمولاً پیروی سنت، قانون و آداب و رسوم هستند، ضدقهرمان‌ها با توجه به شرایطی که در آن قرار دارند، می‌توانند در یک جامعه‌ی خوب از اصول اخلاقی پیش‌قراردادی و در جامعه‌ای که حکومت پلیدی دارد، از اصول اخلاقی پس‌قراردادی پیروی کند .نباید ضد قرمان‌ها را با شخصیت‌های پلید و منفی اشتباه گرفت. آن‌ها رقبا و دشمنان قهرمان (و البته خود ضد قهرمان) می‌باشند.

اکثر ضدقهرمان‌ها در ترازوی خوش‌بینی/بدبینی روی کفه‌ی بدبینی قرار دارند.

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۵۲
  • امیر محمد بهامیر

ضد شرور یک شخصیت منفی است که اهداف و ویژگی‌های شخصیتی قهرمانانه دارد. اکثر ضد شرورها را می‌توان بین این دو دسته قرار داد:
- هدف و نیتشان خیر است، ولی  روش رسیدن به آن شر.
- هدف و نیشان شر است، ولی نسبت به شرورهای دیگر آنقدر با اخلاق‌تر و با وجدان‌تر هستند که راه و روشی ملایم‌تر را برای رسیدن به آن در پیش می‌گیرند و می‌توانند هر از گاهی منش قهرمانانه‌ی محدودی نیز از خود نشان دهند. 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۵۱
  • امیر محمد بهامیر

موجودیست حقیقی یا خیالی (زائیده ذهن هنرمند) در یک اثر هنریست که جهت پیشبرد داستان و اهداف آن به وجود آمده است. کلمه کاراکتر (Character) که خود برگرفته از کلمه یونانی χαρακτήρ می باشد, برای نخستین بار در رمان «تام جونز» (انگلیسی: The History of Tom Jones, a Foundling) نوشته هنری فیلدینگ (1754-1707) نمایشنامه نویس و نویسنده شهیر انگلیسی و بنیان گذار سبک رئالیسم (واقع گرایی) به کار رفت.

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۵۰
  • امیر محمد بهامیر

شخصیت پردازی، گزینش، کنار هم قرار دادن و مرتبط نمودن معنای شماری از شخصیت‌های تعریف شده عالم هستی با هم دیگر، در یک موقعیت بیانی است.
شخصیت‌پردازی، ساختن و پرداختن شخصیت برای یک روایت است. شخصیت‌پردازی یکی از عناصر ادبی است که ممکن‌ است در یک اثر هنری دراماتیک یا مکالمات روزمره به کار گرفته شود. ممکن است شخصیت‌ها از طریق بیان اوصافشان، اعمالشان یا سخنانشان یا افکارشان و یا فعل و انفعالاتشان در برخورد با شخصیت‌های دیگر معرفی شوند.

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۵۰
  • امیر محمد بهامیر

ژانر عبارت است از دسته یا نوعی مشخص از آثار ادبی مانند حماسه، تراژدی، کمدی، رمان و داستان کوتاه.
بر خلاف تلاش منتقدان برای اسلوب دادن به هنر ادبیات، این دسته‌ها باید انعطاف‌پذیری را تا حدی حفظ نمایند زیرا در بررسی موشکافانه تر می‌توانند به انواع بیشتری تقسیم شوند. برای نمونه ممکن است شکل‌های تلفیقی مانند تراژدی-کمدی و شعر منثور وجود داشته باشند. فرم‌هایی که به تازگی ایجاد شده‌اند مانند دروازه آهنین (رمانی به شکل منظوم و دارای قافیه) از ویکرام ست و پرواز به هیچ‌کجا (رمانی نوشته شده به نثر بسیار شاعرانه) از جان فولر به طرز قاطعی نشان دهنده این هستند که توصل دقیق به گونه به عنوان یک دسته کار دشواری است.

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۴۹
  • امیر محمد بهامیر

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها