A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

نقد انیمیشن The Red Turtle

چهارشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۰۱ ب.ظ

لاکپشت قرمز

لاکپشت قرمز از آن دست آثاری است که برخلاف جریان همیشگی تلفیق سینمای انیمیشنی غرب و شرق عمل کرده است. در مقاله ای که به تقابل اثار شرقی و غربی پرداخته بودم نمونه های بسیاری را ذکر کردم که نشان می دادند تلفیق سبک های غربی و شرقی عموما باعث نابودی یک اثر می شوند. اما انیمیشن لاکپشت قرمز مثال نقض خوبی است برای این که نشان دهیم که همکاری سبک های شرق و غرب می تواند باعث ایجاد یک اثر زیبا شود.

لاکپشت قرمز محصول همکاری استودیو جیبلی نمادی از سینمای انیمیشنی شرق و یک کارگردان هلندی که سبکی فرانسوی را در انیمیشن سازی دنبال می کند است. استودیو جیبلی و نفرات تشکیل دهنده آن که دو نفر از آنان یعنی ایسائو تاکاهاتا و توشیو سوزوکی در این اثر تهیه کنندگی آن را بر عهده داشته اند، در عرصه انیمیشن سازی همواره نام های مطرحی بوده اند. همکاری این تیم ژاپنی این بار با یک کارگردان هلندی اثری را خلق کرده است که بهترین مثال برای روایتگری تصویری در سینماست. کارگردان اثر می گوید که ایده ساخت انیمیشن لاکپشت قرمز از یک نامه آغاز شده است. نامه ای از طرف استودیو جیبلی و شخص میازاکی نشات می گیرد که در آن دو سوال طرح کرده بود. یک آیا استودیو جیبلی می تواند اجازه پخش اثر او یعنی پدر و دختر را در ژاپن داشته باشد، دو آیا دوست دارید یک اثر با همکاری استودیو جیبلی بسازد.

این دو سوال سرآغازی بوده است بر ساخت اثر لاکپشت قرمز که در بالا ذکر کردم یکی از بهترین مثال هایی است که درباره روایتگری تصویری در سینما می توان ذکر کرد. سینما مدیومی از تصاویر کنار هم قرار شده است که داستانی را روایت می کند. تصاویری که در کنار یکدیگر قرار می گیرند و باعث ایجاد حس حرکت می شوند و همچنین بازگو کنند یک داستان هستند. یکی از مهمترین بحث ها در دنیای سینما و حتی انیمیشن درباره همین نکته روایت گری است. بسیاری معتقد اند که سینما یعنی روایت یک داستان تنها از طریق نمایش تصاویر پشت سر هم قرار گرفته. سینمای صامت بهترین مثال برای عنصر اصلی سینما یعنی روایت تصویری است. سینمایی که کاملا بدون دیالوگ و مونولوگ است و تنها از طریق تصاویر داستان فیلم شرح داده می شود. به همین دلیل است که سینمای امروز از ماهیت اصلی خود یعنی روایت از طریق تصویر فاصله گرفته است و تبدیل به سینمایی دیالوگ محور گردیده است.

در دنیای انیمیشن نیز روایت تصویری بسیار مهم است. انیمیشن که به هنر خلق کردن نیز نامیده می شود، هنری است که باید بتواند تنها از طریق نمایش تصاویر مفاهیم و روایت داستانی خود را به ما انتقال دهد. انیمیشن های کوتاه که عمدتا بدون دیالوگ و تنها از طریق تصاویر مفاهیم خود را انتقال می دهند همیشه بهترین پیشتازان روایت تصویری در دنیای انیمیشن بوده اند. کارگردان لاکپشت قرمز نیز خود یک سازنده انیمیشن کوتاه بوده است. همین سابقه او باعث به وجود آمدن انیمیشن لاکپشت قرمز شده است که علارغم تایم بلند 80 دقیقه ای خود شاید جزو سبک انیمیشن های کوتاه قرار نگیرد اما همچون انیمیشن های کوتاه تنها از طریق روایت داستانی درون تصاویر مفاهیم خود را به ما منتقل می کند. همچون سکانس جدایی پسر از مادرش که تنها در یک قاب نمایش داده می شود. مادر که نگران فرزند است دست خود را بر روی دست پسر می گذارد که نمایشی از نگرانی های اوست. بعد پسر دست خود را بر روی دست مادر قرار می دهد که معنی نداشتن نگرانی را به مادر منتقل می کند. در حالی که در سینمای مبتنی بر دیالوگ شاید این سکانس چند ثانیه ای باید با چندین سکانس همراه با دیالوگ بیان می گردید.

داستان انیمیشن لاکپشت قرمز درباره مردی است که در جزیره ای دور افتاده گیر افتاده است و در تلاش برای خروج از جزیره است. در حین تلاش های خود او به لاکپشت قرمزی برخورد می کند که اجازه نمی دهد او از جزیره خارج شود. در همین کشمکش ها لاکپشت تبدیل به یک دختر می شود و با ازدواج با پسر خانواده ای را تشکیل می دهند و در جزیره زندگی می کنند.

اثر لاکپشت قرمز را از دو جنبه می توان مورد بررسی قرار داد. ابتدا از نظر ساختار اسطوره ای و دینی و دوم از جهت زیست محیطی می توان به تحلیل این اثر پرداخت. داستان لاکپشت قرمز ساختاری اسطوره ای و دینی دارد که بر مبنای روایت خلق انسان است. در داستان خلقت انسان دو روایت ذکر شده است. یک روایتی که بازگو می کند ابتدا آدم خلق گردیده است و بعد از آن خداوند حوا را برای تنها نبودن آدم خلق کرد و در روایت دوم که به زوج آفریده شدن آدم و حوا اشاره می کند. انیمیشن لاکپشت قرمز بر مبنای روایت اول ساخته شده است. پسر درون داستان نمادی از آدم است که بعد از خروج از بهشت و هبوط بر زمین که جزیره نمادی از آن است، مجبور است در زمین به زندگی خود ادامه دهد. درحالی که تمام تلاش خود را می کند تا دوباره به بهشت یا آن آرمان شهر خود بازگردد.

 ساخت قایق برای خروج از جزیره یا خوابی که درباره یک پل چوبی است که او را از جزیره خارج می کند در راستای همین مفهوم است. از طرف دیگر لاکپشت قرمز که تبدیل به دختر می شود نمادی از حوا است که بعد از آدم خلق می شود و بر زمین هبوط پیدا می کند تا در کنار آدم باشد. پسر که در ابتدای داستان تمام تلاش خود را می کند تا از این جزیره که هبوط گاه او است خارج شود با آمدن دختر و قرار گیری او در کنارش دیگر رویای رفتن از جزیره را کنار می گذارد و می پذیرد که باید در جزیره یا همان هبوط گاه خود به زندگی ادامه دهد. چرا که دیگر نمی تواند به بهشتی که از آن آمده است بازگردد و باید زندگی جدیدی را آغاز کند. حتی دختر نیز چنین حالتی را دارد، سکانس مربوط به رها کردن لاک خود در آب و بعد از آن رها کردن قایق از سمت پسر بر همین نکته دلالت دارد که این جزیره قرار است محل زندگی ابدی آن ها باشد.

داستان لاکپشت قرمز بر مبنای همین ساختار اسطوره ای هبوط آدم و بعد حوا بر زمین و تشکیل خانواده توسط آن ها شکل گرفته است. جزیره نیز نمادی از زمینی است که این دو بر آن هبوط کرده اند و باید در آن به زندگی خود ادامه دهند. اما داستان انیمیشن از بعد محیط زیستی نیز می تواند تحلیل شود. لاکپشت و جزیره نمادی از طبیعت هستند. طبیعتی که همچون یک مادر برای انسان ها ظاهر می شود و نجات دهنده انسان ها نیز است. طبیعتی که در انیمیشن با نماد لاکپشت قرمز تجلی پیدا می کند و نشان می دهد که ما انسان ها نه تنها از او متشکر نیستیم بلکه با نابودی و منتقل کردن خشم خود به آن در صدد نابودی طبیعت هستیم. پسر درون داستان ما نمادی از ما انسان هاست که در درون جزیره ای به نام زمین قرار داریم و علارغم تمام نعمت هایی که طبیعت به ما داده است با نابود کردن طبیعت در واقع در حال نابود کردن خود هستیم. سکانس تقابل پسر و لاکپشت که به سرنگونی لاکپشت توسط پسر و همچنین خالی کردن خشمش بر روی لاکپشت می انجامد دقیقا استعاره ای از ما انسان هاست که در حال نابود کردن طبیعت هستیم.

طبیعت در داستان لاکپشت قرمز نقش بسیار پررنگی را ایفا می کند. طبیعت بدون هیچ چشم داشتی تمام لوازم مورد نیاز پسر داستان را تامین می کند. پسر برای ساختن قایق خود از چوب درختان استفاده می کند، برای تامین غذا از میوه ها و ماهی ها، حتی آب اشامیدنی خود را نیز از طبیعت تامین می کند. طبیعتی که این چنین بخشنده است ولی می تواند روی دیگری نیز از خود به نمایش بگذارد. درست است که طبیعت نعمت های بسیاری را به ما انسان ها عرضه داشته است اما اگر بخواهد می تواند به راحتی آن ها را از ما بگیرد. سکانس آمدن سونامی به جزیره دقیقا همچین نمایشی از طبیعت را به ما نشان می دهد. که اگر طبیعت بخواهد می تواند هر چیزی که به ما داده است را در لحظه ای از ما بگیرد و ما نمی توانیم هیچ کاری انجام دهیم. طبیعتی که این چنین بخشنده است می تواند آن روی ترسناک خود را نیز به نمایش بگذارد. ولی ما انسان ها علارغم تمام استفاده های خود از طبیعت همچنان با اعمال خود در حال نابود کردن مادر خود هستیم. مادری که نمادش در این اثر جزیره و لاکپشتی است که همه چیز به ما داده است ولی ما همچنان در فکر رفتن از جزیره به سوی آرمانشهر خود هستیم، آن هم به قیمت نابودی طبیعت.



نام انیمه: The Red Turtle

کارگردان انیمه: Michaël Dudok de Wit

تهیه کننده: Toshio Suzuki ،Isao Takahata

نویسنده: Michaël Dudok de Wit

استودیو سازنده: Studio Ghibli

 تعداد قسمت: 1 ( 80 دقیقه )

سال انتشار: 2016

موسیقی:  Laurent Perez del Mar

فروش: 6.6 میلیون دلار

دوبلورها: بدون دیالوگ

امتیاز: Metacritic (86%) ، imdb (7.5/10) ، rottentomatoes (% 93)

  • امیر محمد بهامیر

انیمه

انیمیشن

نقد انیمه

نقد انیمیشن

نظرات (۳)

شاید هم لاک پشت فقط همدم تنهایی مرد بود و اون خیال می کرد که تبدیل به یه زن شده. 

نقد جامع و کاملی بود.

موفق باشید

 

پاسخ:
ممنون
دمت گرم
عالی
من با برداشت اولی خیلی موافقم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها