اشک آفرین
اگر آثار ادبی و سینمایی بسیار معروف و محبوب را بررسی کنید، متوجه میشوید که همهیشان به نوعی در برانگیختن احساسات اکثر مخاطبان خود موفق عمل کردهاند. اگر یک اثر بتواند در عمق احساسات مخاطب خود نفوذ و او را وادار به گریه کند، به احتمال زیاد تا آخر عمر در یاد و خاطرهی او باقی خواهد ماند. گرچه که بعضی مواقع تحتتاثیر قرار دادن مخاطب ترفندی برای پرت کردن حواس او از کیفیت نه چندان بالای اثر است، ولی به طور کلی با توجه به این که درآوردن اشک دیگران کار سادهای نیست، میتوان کسی را که موفق به انجام این کار شود، یک داستانپرداز کاربلد محسوب کرد و کسی که قصد دارد داستانپردازی را به طور جدی دنبال کند، لازم است که به این مبحث توجه ویژهای نشان دهد.
تعدادی از موقعیتها و کلیشههای اشک آفرین رایج به شرح زیر میباشد:
- یک شخصیت فرعی که قرار است به زودی بمیرد، قبل از مرگ به طور خاصی مورد توجه قرار میگیرد. (اصطلاحاً مرگ زیر نورافکن)
- مرگ غمانگیز یک شخصیت منفی/نفرتانگیز؛ مثلاً مرگی همراه با بیان یک جملهی غمانگیز ("من فقط میخواستم دوستم داشته باشن" یا "سردمه".) یا نگاهی سرشار از افسوس
- ابراز علاقهی سرشار از اضطراب/اندوه یک شخصیت به دیگری
- پایانی که مثل شروع داستان است (اصطلاحاً پایان کتابی)
- عذاب کشیدن/کشته شدن یک شخصیت ناز/بانمک
- اشکهایی که جلوی ریزششان گرفته شود/گریهی مردانه
- عبور از خط قرمزها
- گریه/مرگ در آغوش یک نفر دیگر
- مشخص شدن این که از مرگ یک شخصیت که همه گمان میبردند زنده است، مدت زیادی گذشته است.
- رفتن به آغوش مرگ؛ خصوصاً اگر حالتی حماسی و دستهجمعی داشته باشد.
- مرگ در تنهایی
- مواجههی آبرومندانه با مرگ
- سقوط اخلاقی یک شخصیت شناختهشده و محبوب (خصوصاً اگر این شخصیت مونث باشد)
- دوستی که دوستیش مصنوعی و ساختگی از آب دربیابد.
- یک رابطهی احساسی که برای اولین و آخرین بار صورت بگیرد.
- نمایش اتفاقات و تصورات شیرینی که بنا بر دلایلی هیچوقت اتفاق نیفتادند.
- مرگ با یک لبخند
- یک شخصیت خودش را فدا میکند تا راه عبور و پیشروی برای دیگران باز شود (به طور کلی هرگونه فداکاری قهرمانانه).
- به تصویر کشیدن شخصیتی که هم ترسناک باشد و هم رقتانگیز
- گریه کردن یک شخصیت برای شخصیتی که خود حاضر به گریه کردن نیست.
- مرگی که در راستای کسب آزادی باشد.
- مبارزهای که در آن یکی از طرفین دائماً سعی میکند دیگری را متقاعد کند که راهش اشتباه است و هنوز راه برای جبران آن وجود دارد.
- خودخوری یک شخصیت بابت اشتباهی که در گذشته انجام داده است؛ خصوصاً اگر این اشتباه منجر به مرگ عزیزی شده باشد.
- لحظاتی که در آن ظلم شدیدی به کسی روا شود.
- شخصیتی از مرگ غیرقابلاجتناب افراد دیگر آگاه است، ولی آنها را خبر نمیکند تا خوشحال و با خیال راحت بمیرند.
- ترسیم مراسم تدفین
- کشتن یک نفر از روی ترحم
- بیان بزرگترین شکست
- موقعیتهایی که در آنها چنین جملههایی بیان میشوند: "هیچوقت نتونستم باهاش خداحافظی کنم."/"خواهش میکنم منو تنها نذار."/"خواهش میکنم بیدار شو."/"خیلی بهش سخت گرفتم."/"همش دروغ بود؟"/"قبلاً بهترین دوست هم بودیم."/"تو تنها نیستی."/"دیگه نمیتونی برگردی خونه."/"منو ناامید کردی."
- بروز احساسات شخصیتی که ظاهراً بیاحساس است.
- ابراز پشیمانی یک شخصیت از این که آخرین مکالمهاش با کسی که مرده چندان مطلوب نبوده است.
- برنامهریزی برای آینده قبل از نبرد نهایی
- نقطهی اوج اکثر داستانهایی که موضوعشان انتقام است.
- شخصیتی که وانمود میکند خوشحال و سرزنده است، ولی در اصل افسرده و توخالی میباشد.
- نمایش یک قطره اشک
- فریاد رو به آسمان
- درخواست یک شخصیت رو به مرگ از دیگری تا پیش او بماند.
- پریدن جلوی گلوله
و ...
تعدادی از اشک آفرینهای معروف:
- بین کمیکها: Blankets, Perspolis, Chicken & Plum, Maus, We3
- بین فیلمها: Casablanca, Cinema Paradiso, Forrest Gump, It’s a Wonderful Life, Lion King, The Iron Giant
- بین بازیها: Shadow of the Colossus, Metal Gear Solid 4, The Walking Dead: A Telltale Game Series, Indiego Prophecy, Final Fantasy 7
- بین رمانها: Les Miserables, Harry Potter, The Lord of the Rings, A Christmas Carol, The Fault in Our Stars
منبع : frozenfireball.mihanblog.com