ضد شرور (Anti-Villain)
ضد شرور یک شخصیت منفی است که اهداف و ویژگیهای شخصیتی قهرمانانه دارد. اکثر ضد شرورها را میتوان بین این دو دسته قرار داد:
- هدف و نیتشان خیر است، ولی روش رسیدن به آن شر.
- هدف و نیشان شر است، ولی نسبت به شرورهای دیگر آنقدر با اخلاقتر و با وجدانتر هستند که راه و روشی ملایمتر را برای رسیدن به آن در پیش میگیرند و میتوانند هر از گاهی منش قهرمانانهی محدودی نیز از خود نشان دهند.
آنها اغلب بهتر از باقی شخصیتهای منفی هستند، ولی هیچوقت نمیتوان یک قهرمان حسابشان کرد. ضد شرور مرز بین قهرمان و شرور را کمرنگ میکند؛ درست همان کاری که ضد قهرمان انجام میدهد، ولی با وارد شدن از مسیر مخالف. همچنین آنها هیچوقت به طور کامل از یک شخصیت بد به یک شخصیت خوب تبدیل نمیشوند.
در اصل ضد شرور تلاشی است برای انسانیتر کردن و سبکتر کردن تیپ شخصیتی شرور؛ درست مثل ضد قهرمان که تلاشی است برای تاریکتر کردن تیپ شخصیتی قهرمان، ولی اگر آنها را کنار هم قرار دهیم، شاید تمییز دادنشان کار راحتی نباشد. چون ضد قهرمان بودن یا ضد شرور بودن یک شخصیت (خصوصاً اگر او پروتاگونیست داستان باشد) تا حد زیادی به تفسیر شخصی مخاطب از اعمال و رفتار او بستگی دارد و به طور کلی یک مسالهی ثابت و از پیش تعیینشده نیست.
اکثر ضد شرورها کاملاً از این حقیقت آگاهند که کاری که انجام میدهند بد است، ولی در عین حال تلاششان این است که اعتبار مثبتی هم برای خود نگه دارند تا راه برای هدف و نتیجهی نهایی (احتمالاً) خوبی که مد نظر دارند، باز باقی بماند.
بسته به نگرش خود داستان، میتوان یک شرور معمولی را با گذر زمان یک ضد شرور جلوه داد؛ مثلاً با بیان حادثهای که عامل گرایش او به پلیدی بود؛ یا وقوع حادثهی تلخی که آنها را بدبینتر از قبل میکند؛ یا معرفی همراهی که به ضد شرور جنبهی انسانی میبخشد؛ یا لحظاتی که در آن ضد شرور در حق کسی مهربانی میکند؛ و یا سوق دادن آنها به سمت تسلیم و شکست درونی. عذر فرویدی شاید اعمال آنها را توضیح دهد، ولی تقریباً هیچوقت آنها را به ضد شرور تبدیل نمیکند.
ضد شرورها هم مثل ضد قهرمانها میتوانند با یکدیگر تفاوتهای عمدهای داشته باشند، ولی سعی شده این دامنهی گسترده توسط چهار تیپ شخصیتی که در ادامه معرفی میشوند، محدودتر شود:
- تیپ یک: ضد شرور شریف. با وجود این که پلید بودن انتخاب خودش است و شاید حتی به شهرت خود به عنوان یک فرد پلید افتخار کند، هنگامی که وقت انجام عملی واقعاً پلید فرا برسد، جا خواهد زد. این نوع ضد شرور استانداردهای خاص خود را دارد و از بعضی خط قرمزها هیچوقت عبور نمیکند؛ حتی اگر به ضرر خودش تمام شود. ضد شرور شریف در حق کسی ظلم نمیکند و شاید حتی دست کسی را که زمین افتاده بگیرد. اغلب یک همراه دارد که او را انسانیتر جلوه میدهد. شاید برای او شرارت راهی برای گذاشتن نان سر سفره باشد و نه یک تمایل شخصی. از نظر پلید بودن از تیپ دوم بالاتر است، چون برای او پلید بودن یک انتخاب است و نه چیزی که به ناچار به آن دچار شده است. تیپ اول عموماً تعریف عمومی ضد شرور است. اگر ضد شرورهایی که در این تیپ جای میگیرند، اصول اخلاقی خود را زیر پا بگذارند، ممکن است به شرورهای واقعی تبدیل شوند. با وجود این که تیپ اول شرورترین نوع ضد شرور است، تیپ دوم با ثباتترینشان است و کمترین میزان تغییر را دارد.
مثالها:
Eddie Brock (Spider-Man)
Bill the Butcher (Gangs of New York)
Heihachi Mishima (Tekken)
Garak (Star Trek: Deep Space Nine)
تیپ دو: ضد شرور درمانده. مشخصاً این تیپ ضد شرور نمیخواهد شرور باشد، ولی شرایط طوری رقم خورده که چارهی دیگری ندارد. شاید هدف آنها وفاداری بیچون و چرا یا عشقورزی به یک نفر دیگر باشد یا شاید هم فقط برای زنده ماندن مجبور به مبارزه کردن هستند؛ یا شاید هم اینقدر بیچارگی کشیدهاند که دیگر طاقتشان طاق شده و میخواهند خودشان را با نابود کردن چیزهای دیگر تخلیه کنند. چنین ضد شروری حس همذاتپنداری ما را نه به خاطر هدف والای خود، بلکه به خاطر مزخرف بودن دنیایی که در آن ساکن است برمیانگیزد. آنها اغلب از روانی آسیبدیده رنج میبرند. ضد شرورهای تیپ دو ممکن است به یک شرور واقعی تبدیل شوند، ولی به همان اندازه شانس تبدیل شدن به ضد قهرمان را نیز دارند.
مثالها:
Feanor, Meadhors & Maglor (The Silmarillion)
Anakin Skywalker (Star Wars Prequels)
Barry Burton (Resident Evil)
Reptile (Mortal Kombat)
تیپ سه: ضد شرور خیرخواه. آنها شاید به هدفی خوب اعتقاد داشته باشند، ولی از هر وسیلهای برای رسیدن به آن استفاده میکنند. حس همذاتپنداریای که مخاطب برای این شخصیت حس میکند، از این حقیقت نشات میگیرد که آنها هم هدف قهرمان را در سر میپرورانند، ولی به طور عملگرایانه، مصلحتآمیز یا بدبینانهای بیرحمانه برای رسیدن به آن تلاش میکنند. شاید آنها کاملاً به سوالبرانگیز بودن اعمالشان از بعد اخلاقی واقف باشند، ولی به این نتیجه رسیده باشند که هیچ راه دیگری برای رسیدن به آن وجود ندارد. عموماً آنتاگونیستهای اصلی در یک دنیای خاکستری هستند و اگر کسی به آنها ثابت کند راهی که در پیش گرفتهاند اشتباه است، تا حدودی شانس رستگار شدن دارند؛ بستگی به این دارد که دیدشان تا چه حد افراطی باشد. این ضد شرورها ممکن است به یک شرور واقعی تبدیل شوند، ولی تبدیل شدن به ضد شرور تیپ چهارم یا ضد قهرمان یا ماندن در همین تیپ محتملتر است. شاید بتوان بسیاری از فرمانروایان و شخصیتهای سیاسی بدنام در تاریخ را یک ضد شرور خیرخواه در نظر گرفت.
مثالها:
Chang (Only God Forgives)
Javert (Les Miserables)
Lord Asriel (His Dark Materials)
Andrew Ryan (Bioshock)
تیپ چهارم: شرور صوری. چنین شخصیتی فاقد ویژگیهای شریرانه است یا آنقدر برای دیگران ارزش و اهمیت قائل است که هر اثری از شر بودن تقریباً به طور کامل از بین میرود و معمولاً فقط به دلیل این که علیه قهرمان مبارزه میکند، شرور نامیده میشود. این شخصیتها هیچوقت به طور فعالی بدجنس نیستند. معمولاً آنها دلیلی غیر از خباثت برای مقابله با قهرمان دارند. به طور کنایهآمیزی میتوانند به شدت برای قهرمان خطرناک باشند، چون مهارت و توانایی بالایشان جای خالی خبیث بودنشان را پر میکند. همچنین مبارزه با آنها یک دوراهی اخلاقی را برای قهرمان ایجاد میکند. در این نقطه است که مرز بین ضد شرور با تیپ شخصیتی آنتاگونیست قهرمان کمرنگ میشود. کشتن یک ضد شرور تیپ چهارم در یک بازی شاید یک حالگیری اساسی برای بازیباز محسوب شود. مرگ آنها به احتمال زیاد یک موقعیت اشکآفرین است. این ضد شرورها هیچ شانسی برای تبدیل شدن به یک شرور واقعی را ندارند. در واقع اگر این اتفاق بیفتد، شاید روند داستان با مشکل مواجه شود.
مثالها: