A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

لاپوتا قلعه ای در آسمان


لاپوتا قلعه ای در آسمان سومین فیلم بلند هایائو میازاکی است. کارگردان پر آوازه ژاپنی که آثار ساخته شده به دست او همیشه جزو محبوبترین ها و صد البته عمیق ترین آثار ساخت کشور ژاپن است. لاپوتا در ضمن اولین فیلم ساخته شده توسط استودیو جیبلی نیز است. فیلمی که بعد از جدا شدن میازاکی و تاکاهاتا از استودیو توئی و ایجاد استودیو جیبلی ساخته شده است. اثری که شروع دوران حرفه ای انیمیشن سازی میازاکی را با آن می شناسند و همین طور شروع دوران بلامنازه جیبلی بر انیمیشن سازی ژاپن.

  • امیر محمد بهامیر

پسر بخار


انیمه پسر بخار یکی از بهترین آثار در سبک استیم پانک است. سبکی که درباره دنیایی با تکنولوژی پیشرفته صحبت می کند که نیروی محرکه آن بخار است. این انیمه درباره دنیای ماشین ها و تکنولوژی ماشینی صحبت می کند که سر آغاز آن انقلاب صنعتی قرن 18 انگلستان است. انقلاب صنعتی که باعث به وجود آمدن دنیای جدیدی شد، دنیایی که تا قبل از آن مفاهیمی چون تولید انبوه با کیفیت یکسان بی معنی بود. عمده مردم کشاورز و زمین دار بودند و مالکان زمین ها که در دوران فئودالی بر زمین ها و کارگران درون آن ها حکم فرمانی می کردند.

  • امیر محمد بهامیر

متروپولیس


قرن 18 و 19 میلادی دورانی است که در تاریخ بشریت نقطه جهشی برای خروج از دنیای سنت و ورود به دنیای مدرن تلقی می شود. دورانی که به عصر ویکتوریایی معروف شده است و انسان در این عصر یکی از بزرگترین اختراعات خود را انجام داده است. قدرت بخار و بعد از آن ساخت ماشین های بخار جهش بزرگی در صنعتی شدن دنیای ما ایجاد کرده است.

  • امیر محمد بهامیر

پسر و دیو


انسان به صورت فطری قدرت طلب است. قدرت یعنی مجموعه عوامل و شرایطی که باعث می شوند که ما نسبت به چیزهای دیگر در موضع بالاتری قرار بگیریم. همین احساس رضایت از برتر بودن ما نسبت به دیگر چیزهاست که در طول تاریخ انسان ها را به موجوداتی قدرت طلب تبدیل کرده است. این که همگی ما انسان ها در طول عمر خود به دنبال کسب قدرت و قوی تر شدن باشیم امری طبیعی است. اما به راستی به چه چیزی می توان گفت قدرت و چگونه می توان قدرت را شناخت.

  • امیر محمد بهامیر

دختری که در زمان پرش می کرد


از سال های ابتدایی دهه 50 میلادی که شروع تاریخچه انیمه ژاپنی است، همواره این صنعت در حال رشد بوده است. کارگردانان بزرگی در طی این چند دهه که از عمر این صنعت می گذرد پا به عرصه گذاشته اند و آثار زیادی نیز تولید کرده اند. دهه 90 و 2000 میلادی دورانی است که مشهور به عصر طلایی کارگردانان انیمیشنی ژاپن شده است. دورانی که کارگردانان شاخصی چون میازاکی، تاکاهاتا، ساتوشی و افراد دیگری را به خود دیده است.

  • امیر محمد بهامیر

آبی تمام عیار


پرفکت بلو اولین فیلم ساخته شده توسط ساتوشی کن است. اثری که می توان آن را جزو تاریکترین ترین آثار انیمیشنی و حتی سینمایی دنیا خواند و از همه مهمتر اثری است که کارگردانی چون آرنوفسکی فیلم قوی سیاه خود را با الهام از این اثر ساخته است. آبی تمام عیار و بازیگر هزاره در واقع دو اثر مکمل یکدیگر هستند که ساتوشی با ساختن این دو اثر مفهومی را درباره سینمای ژاپن می خواهد به تماشاچی اش منتقل کند.

  • امیر محمد بهامیر

بازیگر هزاره


ویل دورانت فیلسوف مشهور آمریکایی در جمله ای مشهور می گوید: تمام انسان ها از اول تاریخ تا انتهای آن یا ارسطویی هستند و یا افلاطونی. به واقع دورانت راست می گوید چرا که تاریخ تفکر در هنر به خصوص هنر نمایشی به دوران این دو فیلسوف مطرح باز می گردد. دورانی که شاید بتوان گفت اولین نظریه های اساسی در هنر پدید آمد و در ادامه تفکرات این دو فیلسوف باعث به وجود آمدن مهمترین نظریه های تاریخ سینما شده است.

  • امیر محمد بهامیر

پدرخوانده های توکیو


ساتوشی کن کارگردانی است که فیلم هایش و دغدغه های به نمایش در آمده درون آثارش همگی باعث شگفتی بینندگان می شود. از خلق دنیای عجیب و در هم و برهم پاپریکا تا پرداختن به هویت و شناخت آن در اثری مثل پرفکت بلو. ولی اثر پدرخوانده های توکیو تنها اثری از این کارگردان بزرگ می باشد که شاخص ها و دغدغه های خاص او را شامل نمی شود. اثری که گویی برای ساتوشی کنی متفاوت از ساتوشی کن سازنده پاپریکاست.

  • امیر محمد بهامیر


در نقدنویسی مکانیزم نوشتن در باب فیلم که از پس درگیری شخصی منتقد با فیلم و نبرد دیالیکتیکی‌اش با دانش سینمایی و مواضع فردی‌اش حاصل می‌شود، قالب‌های نوشتاری مدیوم نقد در کلیت خود به چهار بخش تقسیم بندی می‌شود:

۱- نقدهای ژورنالیستی:
این نوع نقدها در قالب مطبوعاتی و توصیفی قرار گرفته و ببشتر به موارد سطحی فیلم و دایره‌ی اثر گذاری و نقاط ضعف و قوت اثر در لحظه و برآیند آن در کلیت می‌پردازد. نمونه‌ی این نوع نقدها در مطبوعات عمومی و بعضا تخصصی دیده می‌شود. برای نمونه در آمریکا بسیار این مدل نقد کارکرد فراگیر داشته و می‌توان ریویو نویسی فیلمها را هم جز این مدل نقدها طبقه بندی کرد.

۲- نقدهای فرمالیستی
نقد فرمالیستی گونه‌ای تخصصی و تئوریک در باب مدیوم نقد سینمایی برشمرده می‌شود که تاریخچه‌ی قدیمی‌ای دارد. این شیوه‌ی نقد از اوایل دهه‌ی بیست میلادی با تئوریسین‌هایی همچون ویکتور شوکلوفسکی، یوری تینیانوف، پیتر بوگاتیروف، بوریس آخنبام و کلینت بروکس وارد قالب نوشتاری سینما شد که تا به امروز بر ببشتر منتقدها و تئوریسین‌های سینمایی همچون لویی دلوک، هوگو مانستربرگ، آرنهایم، آندره بازن، اندرو ساریش و رابرت آرمیتاژ تاثیر گذاشته است تا اینکه تئوریسینی آمریکایی با کمک همسرش کریستین تامسون و همکارش نوئل کرول این قالب را بیشتر بسط دادند و نئوفرمالیسم را به وجود آوردند که سیطره و نقطه‌ نظر نگاه فرمیکشان به فیلمها گسترده‌تر شد.
فرمالیسم به ساختار فیلم می‌پردازد و از جز به کل می‌رسد. تئوری و دانش نظریه و شناخت درست ساختارهای سینمایی و قدرت تفکیک در این قالب برای منتقد بسیار مهم است.

۳- نقدهای سایکولوژیستی:
این نوع نقد از برداشت‌های روانکاوی فرویدی و بخصوص ژاک لاکان نشئت می‌گیرد. نقدهایی که به تفسیر و پاتولوژیست مضمون و کنش‌های درونی فیلم پرداخته و نقطه نظرش بیشتر بر روی موضوع است. ژان لویی بودری و‌ کریستین متز اولین بانیان این مدل نقد بودند و سپس شاگردان آنها اسلاوی ژیژک، لورا مالوی، پیتر وولن، جوآن کوبژک و اروین کاروینسکی این قالب را گسترده‌تر و عمیق‌تر نمودند. مباحثی همچون فمنیسم، تحلیل امر ناخودآگاه مخاطب در برخورد سببی‌اش با فیلم و بازشناسایی اثرات نمادین و ارگانیک فیلم بر هویت و شخصیت و‌ کنش‌های مخاطب از جمله عنوان‌های پاتولوژیستی این قالب از نقد بشمار می‌آید

۴- نقدهای اینترپِرتیویستی:
این نوع نقد که مبنایش بر اساس تفسیر و تاویل از مضمون و‌ محتوای فیلم است، کاملا خواستگاه توصیفی دارد. معمولا کسانی که به این شیوه در نقد ورود می‌کنند دارای پیش‌فرض‌های ابتدایی هستند. مثلا با پیشفرض فلسفی و برآیند‌گرفتن از نقطه نظر فلسفه با فیلم برخورد می‌کنند یا پیشفرض‌های اجتماعی و سیاسی و.....
فیلسوف‌ها و جامعه شناس‌هایی همچون هابرماس، مارکوزه، آلتوسر و ژان رانسیر از این شیوه در برخورد با سینما استفاده می‌کنند.
در رشته‌ی نقدنویسی آکادمیک در مراتب بالاتر که قالب نقد به صورت استاندارد و اصولی‌اش پیگیری می‌شود منتقد باید بتواند حداقل در این چهار اسلوب، در سه‌تای آن قلم فرسایی نماید.

  • امیر محمد بهامیر

پاپریکا


ساتوشی کن از آن دست فیلم سازانی است که مرگشان واقعا زود بود. افرادی که نه تنها در حرفه فیلم سازی سرآمد بوده اند بلکه به عنوان یکی از کارگردانان مولف همیشه فیلم ها و ایده هایش مورد استفاده دیگر کارگردانان بزرگ دنیا قرار گرفته است. افرادی مثل دارن آرنوفسکی و حتی کریستوفر نولان که اقتباس های خوبی را از روی آثار ساتوشی انجام داده اند.

  • امیر محمد بهامیر

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها