نقد انیمه Metropolis
متروپولیس
قرن 18 و 19 میلادی دورانی است که در تاریخ بشریت نقطه جهشی برای خروج از دنیای سنت و ورود به دنیای مدرن تلقی می شود. دورانی که به عصر ویکتوریایی معروف شده است و انسان در این عصر یکی از بزرگترین اختراعات خود را انجام داده است. قدرت بخار و بعد از آن ساخت ماشین های بخار جهش بزرگی در صنعتی شدن دنیای ما ایجاد کرده است. تا قبل از دوران ماشین های بخار که باعث به وجود آمدن صنایع سنگین و همچنین تولید انبوه با کیفیت تکرار شونده شدند جامعه انسانی در عصر کشاورزی به سر می برده است. جوامع انسانی تا قبل از عصر ویکتوریایی به جامعه کشاورزی، جامعه حاکمان فئودالی و در نهایت اشراف طبقه بندی می شده است. طبقه بندی که در عصر ماشین های بخار جای خود را به طبقه کارگری و طبقه سرمایه داری داده است. عصر ویکتوریایی که نماد ماشین ها و چرخ دنده های بزرگ متصل به سیلندرهاست دوران جدید را برای انسان ها رقم زده است چه در عرصه اقتصاد و سیاست و چه حتی در عرصه ادبیات داستانی.
در اوایل قرن 19 زیر ژانری در ادبیات تخیلی انگلستان به وجود آمد که بعد ها به استیم پانک شهرت یافت. استیم پانک درباره ساختار دنیاهای تخیلی صحبت می کند که در عصر ویکتوریایی به سر می برند و تکنولوژی فوق پیشرفته ای را دارا می باشند و این تکنولوژی ها همگی به وسیله قدرت بخار کار می کنند. ماشین هایی با تکنولوژی خاص نشات گرفته از بخار که در آثار ژول ورن، اچ. چی. ولز و نویسندگان معاصری از جمله فیلیپ پولمن، اسکات وسترفلد، استفان هانت و چاینا میِویل یافت می شوند. این ادبیات که بیشتر با مدرنیته و ماشین ها عجین شده است به سینما نیز راه یافته است. به خصوص سینمای صامتی که بیشترین نزدیکی را به دوران حرکت جامعه انسانی از سنت به مدرنیته داشته است. آثاری همچون عصر جدید چارلی چاپلین و متروپولیس فریتز یانگ که دو فیلم بسیار معروف در دوران سینمای صامت هستند که بیشترین تاثیر را از عصر ماشین ها و مدرنیته گرفته اند.
انیمه متروپولیس یکی از آثار شاخصی است که هم در زیر ژانر استیم پانک دسته بندی می شود و هم سایبر پانک. این اثر معروف در دنیای انیمیشن در سال 2001 ساخته شده است و اقتباسی از دو اثر معروف است. ابتدا اقتباسی از ایده فیلم متروپولیس ساخته یانگ انجام می دهد و اقتباس دوم خود را از فضا و خط سیر داستانی مانگای متروپولیس اثر اوسامو تزوکا انجام می دهد. به همین دلیل این اثر شاید یکی از مهمترین آثار انیمیشنی جهان باشد که با ایده برداری از دو اثر معروف قرار است به دو سوال بنیادین پاسخ دهد، ابتدا به رابطه بین جامعه کارگری و جامعه سرمایه داری اشاره می کند و در ادامه به رابطه بین دنیای ربات ها و انسان ها نیز می پردازد.
اوسامو تزوکا که لقب خدای مانگا را در ژاپن به او داده اند از معروفترین و تاثیرگذارترین هنرمندان ژاپنی است که بعد از جنگ جهانی دوم توانستند صنعت مانگا و انیمه را ارتقا داده و آن را در سطح جهان مطرح کنند. تزوکا که آثار بسیار مشهوری چون آستروی بوی و سیبما شیر سفید را ساخته است فردی است که نه تنها در خود ژاپن مشهور است بلکه در کشورهای غربی نیز به واسطه اقتباس معروف دیزنی از روی سیمبا یعنی شیر شاه به شهرت جهانی نیز رسیده است. تزوکا در مانگای متروپولیس خود جامعه ای را به تصویر می کشد که به دو طبقه اجتماعی تقسیم شده است. طبقه مربوط به ربات ها و طبقه انسان ها، او در این مانگا به پیچیدگی های بین روابط بین خالقان و مخلوقان می پردازد و به دنبال پاسخ به این پرسش است که اگر روزی ربات ها از ما انسان ها پیشی گرفتند در آن هنگام ما باید چه کنیم. اگر روزی این ربات ها جایگزین ما انسان ها شوند چه اتفاقاتی خواهد افتاد و آیا ربات ها نیز همچون دنیای انسانی به منجی اعتقادی دارند. این سوالات که بخشی از آن در انیمه آمده نیز وجود دارد اما نه همه آن، چرا که بین انیمه و مانگا تفاوت های زیادی وجود دارد. علت وجود این تفاوت ها نیز بر می گردد به اقتباس دیگری که انیمه انجام داده است، یعنی اقتباس از روی فیلم متروپولیس.
فیلم متروپولیس محصول سال 1927 آلمان است. فیلمی است که در فضای قبل از جنگ جهانی دوم ساخته شده است و فضای تفکری بسیار مشابهی به ساختار حکومتی آلمان نازی و بعد به ایدئولوژی مارکسیستی دارد. این فیلم درباره اتوپیا یا آرمان شهری صحبت می کند که طبقه کارگر در آن تحت کنترل جامعه سرمایه داری است. حکومتی که نشانه ساختار سرمایه داری در غرب است و به وسیله قدرت نظامی و سیاسی خود نه تنها کارگران را در طبقات زیرین شهر نگه می دارد بلکه با استعمار کارگران به وسیله ماشین ها برای خود رفاه تامین می کند. این فیلم درباره کارگرانی است که تحت سلطه ماشین ها هستند به گونه ای که خود نیز کاملا شبیه به ماشین ها رفتار می کنند بدون آنکه از خود اراده ای داشته باشند. فیلم که مبتنی بر تبلیغ اندیشه های مارکسیستی است از برابری و اهمیت طبقه کارگر نسبت به طبقه سرمایه دار صحبت می کند. اندیشه ای که در فیلم نیز بیان می شود و می گوید که ماشینی شدن ساختاری بد است و در عوض نیروی کار کارگران خوب است و این که سیستم های طبقاتی و حکومتی اساسا باید در جهت تامین منافع قشر کارگر حرکت کنند. طبقه ای که در نهایت با ظهور یک منجی از طبقه سرمایه دار که نقش یک واسطه را بین کارگران و سرمایه داران ایفا می کند که می خواهند به حق خود برسند. این درحالی است که فیلم به این نکته ظریف اشاره می کند که حتی اگر طبقه کارگر بر علیه سیستم سرمایه داری شورش یا انقلاب نیز انجام دهد این خود کارگران هستند که آسیب می بینند و نه طبقه سرمایه دار. در فیلم زمانی که کارگران به ماشین ها حمله می کنند تا آن ها را نابود کنند سرکارگر به آن ها می گوید که خراب کردن ماشین ها باعث غرق شدن خود ما می شود و این صحبت نشان می دهد که طبقه کارگر حتی اگر شورش کند یا حتی به واسطه یک منجی یا یک واسطه بتواند با طبقه سرمایه دار تعامل انجام دهد باز هم جایگاهی در سیستم نخواهد داشت و همچنان کارگر است و ورود کارگر به طبقه سرمایه داری غیرممکن است.
انیمه متروپولیس با ترکیبی از دو ساختار بالاشکل گرفته است. متروپولیس درباره آرمانشهری است که قشر سرمایه دار در طبقه اول، کارگران در طبقه دوم و ربات ها در طبقه سوم این شهر زندگی می کنند. حاکمان متروپولیس که به دنبال کسب قدرت و پادشاهی بر جهان هستند می خواهند به وسیله ساخت رباتی به این هدف خود برسند. رباتی که در فیلم با نام تیما شناخته می شود و از زمان به وجود آمدن خود همواره به دنبال این سوال است که من کی هستم. سوالی که ریشه در بحث هویت یابی برای ربات ها دارد و این که آیا ربات ها نیز می توانند دارای هویت مستقل برای خود باشند. ربات هایی که پایه و اساس شهر را تشکیل می دهند ولی نسبت به جامعه انسانی در پایین ترین بخش قرار دارند و به هیچ وجه از برابری با انسان ها برخوردار نیستند. در چنین جامعه ای بحث هویت پیدا کردن ربات ها مسئله ای بسیار پیچیده است چرا که کسب هویت برای ربات ها به منزله داشتن حق برابری و اختیار برای آن ها است و به همین دلیل است که انسان ها اجازه داده اسم به ربات ها را نمی دهند و حتی رباتی که کنیجی و عموش را همراهی می کند نیز در انتها با نامی حیوانی خطاب می شود و نه انسانی.
انیمه بسیار به سیستم طبقاتی حاکم بر جامعه تاکید می کند و این سیستم را به وسیله داستانی درباره برج بابل به نمایش می کشد. برج درون انیمه نیز تشابه بسیاری به برج بابل دارد که نشانه قدرت حاکمان در این جامعه است. برج نشان ساختار جامعه در درون این شهر است و نمادی از ارتباطی که بین طبقات مختلف جامعه است. ارتباطی که به هیچ وجه نه بین انسان ها و ربات ها و نه بین طبقه کارگر و سرمایه شکل نگرفته است و فرو ریختن این برج نشانی از فروریختن ساختار طبقاتی در درون این شهر است. فروریختن برج و سکانس های بعد از آن نشان می دهند که تنها با فرو ریختن ساختار قدرت حاکم و از بین رفتن ساختار سرمایه داری و اختلافات طبقاتی می تواند به صلح و نبودن سیستم طبقاتی رسید. سیستم طبقاتی که باعث به وجود آمدن اختلافات بسیاری بین انسان ها با یکدیگر و حتی انسان ها با ربات ها می شود. ربات هایی که در انتها دست به شورش می زنند و به دنبال نابود کردن ساختار انسانی هستند که آن را ناکارآمد می دانند. انیمه بر این نکته تاکید می کند که هر چه قدر که ربات ها با انسان ها تعامل داشته باشند باز ربات هستند و نیمه رباتیک آن ها بر قسمت انسانی آن ها پیشی می گیرد و زمانی خواهد رسید که ربات ها تصمیم بگیرند که ما دیگر وجود نداشته باشیم.
از طرف دیگر انیمه به شورش طبقه کارگر علیه طبقه سرمایه دار نیز اشاره می کند. شورشی که درواقع توسط خود سیستم سرمایه داری شکل گرفته و حمایت می شود و در واقع استفاده ای ابزاری است برای رسیدن به اهداف طبقه سرمایه دار. همان گونه که در انیمه نشان داده می شود طبقه کارگر به علت اختلاف طبقاتی حاکم بر جامعه و نبود امکانات رفاهی دست به شورش می زند ولی در نهایت این شورش به نابودی خود کارگران ختم می شود. همچون شورش ربات ها بر علیه انسان ها که آن نیز توسط انسان ها سرکوب می شود و شکست می خورد. در واقع در انیمه ما شاهد دو انقلاب هستیم، ابتدا انقلاب طبقه کارگر بر طبقه سرمایه دار و دوم انقلاب ماشین ها علیه انسان ها که هر دو در نهایت به شکست و نابودی برجی که نماد قدرت و ساختار حکومتی است ختم می شود. تنها بعد از فرو ریختن برج است که دنیایی جدید شکل می گیرد که طبقه کارگر و سرمایه دار و انسان ها و ربات ها می توانند در کنار یکدیگر به صلح رسیده و ساختار جدیدی را بنا نهند.
نام انیمه: Metropolis
کارگردان انیمه: Rintaro
نویسنده: بر اساس مانگای Osamu Tezuka
استودیو سازنده: Studio Madhouse
تعداد قسمت: 1 ( 113 دقیقه )
سال انتشار: May 26, 2001
موسیقی: Toshiyuki Honda
فروش: 50 میلیون دلار
دوبلورها: Kei Kobayashi ( در نقش Kenichi ) ، Yuka Imoto ( در نقش Tima)
امتیاز: myanimelist (7.6/10) ، imdb (7.3/10) ، rottentomatoes (% 86)