نقد انیمه The Girl Who Leapt Through Time
دختری که در زمان پرش می کرد
از سال های ابتدایی دهه 50 میلادی که شروع تاریخچه انیمه ژاپنی است، همواره این صنعت در حال رشد بوده است. کارگردانان بزرگی در طی این چند دهه که از عمر این صنعت می گذرد پا به عرصه گذاشته اند و آثار زیادی نیز تولید کرده اند. دهه 90 و 2000 میلادی دورانی است که مشهور به عصر طلایی کارگردانان انیمیشنی ژاپن شده است. دورانی که کارگردانان شاخصی چون میازاکی، تاکاهاتا، ساتوشی و افراد دیگری را به خود دیده است. دورانی که به جرات می توان گفت نسل طلایی کارگردانان انیمیشنی ژاپن را در درون خود جای داده است. به خصوص حضور فردی چون میازاکی و همچنین استودیوی گیبلی که طلایه دار این دوران بوده اند. صنعت انیمه ژاپن بعد از گذر از این دو دهه و همزمان با وارد شدن به سال های 2010 میلادی شاهد تغییر و تحول عظیمی در این صنعت بوده است. تغییری که با پایان یافتن دوران طلایی کارگردانان ژاپنی همراه شد و افرادی مثل تاکاهاتا و ساتوشی یا فوت شدند یا افرادی دیگری مثل میازاکی بازنشته و از دنیای انیمه کناره گیری کردند. همزمان با این تحول بسیاری از علاقه مندان و کارشناسان با این نگرانی مواجه شدند که آیا دوران طلایی انیمه که با نام های بزرگی عجین شده است رو به اتمام است و دیگر صنعت انیمه ژاپن نمی تواند بدرخشد و رو به افول می رود. این دغدغه چیزی بود که با حضور نسل دوم کارگردانان ژاپنی که شاگردان نسل اول بودند خاتمه یافت. افرادی مثل ماکاتو شینکای با ساختن آثاری همچون پنج سانتی متر بر ثانیه یا یورنیم و همچنین مامورو هوسودا با ساختن آثاری چون بچه های گرگ و جنگ های تابستانه افرادی بودند که نسل دوم کارگردانان ژاپنی شاغل در صنعت انیمیشن را تشکیل دادند تا نشان دهند این صنعت هنوز نیز می تواند بدرخشد.
مامورو هوسودا از آن دست کارگردانانی است که علاوه بر چهره ای شاخص بودن در بین هم نسل های خود بلکه حتی می تواند در کنار نسل طلایی ژاپن نیز قرار بگیرد. چرا که بسیاری معتقدند که هوسودا جانشین خوبی برای میازاکی بزرگ است هرچند که خود هوسودا شاید علاقه ای به این مقایسه نداشته باشد. هوسودا در مصاحبه ای این چنین عنوان کرده بود که از بازنشسته شدن میازاکی بزرگ خوشحال است چرا که میازاکی و به خصوص استودیو گیبلی سایه سنگین و بزرگی را بر روی صنعت انیمه ژاپن انداخته اند و تا زمانی که این سایه حضور داشته باشد کارگردانان جوان تر نمی توانند دیده شوند. عدم حضور میازاکی و بازنشستگی او این امکان را می دهد تا ایده و خلاقیت های جدیدتری وارد این صنعت شود و انیمه ژاپن بتواند راه خود را ادامه دهد. اما چرا عده ای معتقد هستند که مامورو هوسودا می تواند جایگزین خوبی برای میازاکی بزرگ باشد؟
صنعت انیمه ژاپن به دو بخش تقسیم می شود، ابتدا آثار سریالی که در تلویزیون پخش می شوند و دوم آثار سینمایی که به اکران در می آیند. آثار سریالی که برای پخش هفتگی ساخته می شوند عمده هدف خود را بر روی سرگرمی مخاطب ها قرار داده اند. با توجه به مدل پخش این آثار و گسستگی که میان پخش هر قسمت وجود دارد عملا ارائه مفاهیم و مضامین خاصی که مد نظر کارگردان و تیم سازنده اثر است غیر ممکن به نظر می آید. برای همین این قبیل اثار ترجیح می دهند که عنصر سرگرمی را مدنظر قرار داده و بیشتر به جامعه عامیانه نظر داشته باشند تا جامعه روشنفکر. اما در طرف دیگر آثار سینمایی به علت زمان محدود و منسجم بودن اثر این قابلیت را دارا هستند که به سراغ ارائه مفاهیم و مضامین مورد نظر تیم سازنده بروند. این آثار مخاطب خود را بیشتر از بین جامعه روشنفکر انتخاب می کند تا تولید آثاری عامیانه که شاخصه اصلی آن سرگردم کردن مخاطب است. میازاکی کارگردانی است که متعلق به دسته دوم است، او بیشتر از آن که عنصر سرگرمی را در درون آثارش قرار دهد به سراغ ارائه مفاهیم و مضامین رفته است. اما هوسودا کارگردانی است که نه تنها در درون آثارش از مضامین و مفاهیم مورد نظر خود استفاده می کند بلکه برای جامعه عامیانه نیز اثری سرگرم کننده تولید می کند. آثار او ترکیبی از ارائه سرگرمی و مفاهیم مورد نظر خود اوست. به همین دلیل است که افراد زیادی معتقد اند که هوسودا می تواند جایگزین خوبی برای میازاکی و حتی طلایه داری برای نسل دوم کارگردانان ژاپنی باشد.
اثر دختری که در زمان پرش می کرد سومین کار تولید شده توسط مامورو هوسودا است. او تا قبل از تولید این انیمه فیلم های از سری های انیمه دیجیمون و وان پیس را تولید کرده است و در سومین تجربه فیلم سازی خود به سراغ رمان مشهوری با همین نام رفته است. رمان دختری که در زمان پرش می کرد نوشته یاسوتوکا تسوتسویی است و در سال 1965 به رشته تحریر در آمده است. رمان مشهوری که از روی آن سریال های تلویزیونی و حتی آثار سینمایی مشهوری ساخته شده است که مشهورترینشان فیلم سینمایی ساخته نوبوهیکو اوبایاشی در سال 1983 است. تسوتسویی رمان نویس مشهوری در سبک علمی و تخیلی در کشور ژاپن است که اثار بسیار زیادی که شامل رمان، داستان کوتاه و داستان های دنباله دار است را نوشته و منتشر کرده است. داستان این رمان و همچنین انیمه ای که مامورو هوسودا آن را ساخته است درباره سفر در زمان و قابلیت تغییر گذشته است. داستان دختری که می تواند به گذشته بازگردد و در طی این بازگشت می تواند حوادث را تغییر داده و خط زمانی جدیدی را شکل دهد. سابقه حضور و استفاده از عنصر سفر در زمان در سینما بسیار زیاد است، از سه گانه مشهور بازگشت به آینده تا حتی فیلم میان ستاره ای نولان. همگی این آثار بر روی قابلیت سفر انسان ها به گذشته و تغییر گذشته تمرکز دارند. این انیمه نیز بر همین اساس و طبق نظریه اثر پروانه ای و نظریه ای البته غیر علمی درباره انشعاب زمانی ساخته شده است. شاید بتوان گفت نزدیک ترین مفهوم به این اثر را در انیمه اشتین گیت پیدا کرد، انیمه ای که درباره تغییر گذشته است ولی تغییری که هر چه قدر هم متفاوت باشد ولی نتایج یکسانی خواهد داشت.
اثر این سوال بنیادین را از ما می پرسد که اگر این توانایی را داشتید تا کاری را که در گذشته انجام داده اید اصلاح کنید آن وقت چه می کردید؟ آیا به گذشته سفر می کردید و آن را تغییر می دادید یا خیر؟ انیمه و رفتار کاراکتر اصلی آن در واقع پاسخی به این سوال هست. هرچند که کاراکتر اصلی ما این سفر را انجام می دهد و تغییراتی را در گذشته به وجود می آورد ولی عمده کار او فرصت سوزی و هدر دادن تعداد دفعاتی است که او می تواند به گذشته سفر کند. انیمه اشاره ای بر این نکته دارد که همگی ما نیز مثل کاراکتر اصلی در حال سوزاندن فرصت های خود و حتی زمان خودمان هستیم. زمانی که به قول جمله کلیدی انیمه برای هیچ کس منتظر نمی ایستند و ما به راحتی در حال هدر دادن آن هستیم. انیمه درباره این نکته نیز صحبت می کند که هر چه قدر هم ما تلاش کنیم برای تغییر گذشته ولی نمی توانیم از گذشته فرار کنیم. چرا که گذشته همیشه به دنبال ما خواهد آمد و حتی اگر بخواهیم آن را تغییر نیز بدهیم باید آماده مواجهه با تغییراتی که به وجود می آیند نیز باشیم. بسیاری از ما در مواجهه با گذشته بیشتر از آن که در صدد حل کردن گذشته قدم برداریم بیشتر به فرار از آن یا فراموش کردنش متوسل می شویم. مسافران زمان در بیشتر آثاری که در رابطه با سفر به گذشته هستند به یک نتیجه خاص می رسند و آن این که شما هر چقدر هم به گذشته سفر کنید و شانسی برای اصلاح گذشته داشته باشید شاید نتوانید گذشته را اصلاح کنید. پس چه بهتر که در زمان حال و با اتفاقاتی که در گذشته رخ داده است در همین زمان مواجهه داشته باشیم و آن ها را حل کنیم. پس می توان در همین لحظه نیز زندگی کرد و از همین لحظات استفاده کنیم تا در آینده حسرت گذشته را نخوریم. دقیقا مثل نقاشی که در انیمه حضور دارد و کاراکتر پسر داستان که مسافر زمان است به دنبال دیدن آن به گذشته سفر کرده است.
- اون نقاشی...رو می تونی در آینده ببینی
- اون نه ناپدید شده نه سوخته
- اون باید هنوزم در جهان تو باشه
نقاشی درون داستان کل داستان انیمه را در بر می گیرد و نشان می دهد که لازم نیست که برای پیدا کردن چیزی به گذشته سفر بلکه باید آن چیز را در زمان حال و دنیای خود پیدا کنیم.
نام انیمه: The Girl Who Leapt Through Time
کارگردان انیمه: Mamoru Hosoda
نویسنده: بر اساس رمانی نوشته Yasutaka Tsutsui
استودیو سازنده: Studio Madhouse
تعداد قسمت: 1 ( 98 دقیقه )
سال انتشار: July 15, 2006
موسیقی: Kiyoshi Yoshida
فروش: 260 میلیون ین
دوبلورها: Junko IwaoRiisa Naka ( در نقش Makoto Konno ) ، Takuya Ishida ( در نقش Chiaki Mamiya)
امتیاز: myanimelist (8.3/10) ، imdb (7.8/10) ، rottentomatoes (% 88)
خیلی جالب بود نقدتون