A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

۲۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد» ثبت شده است

بدتر از جنگ خود جنگ است

شاید بتوان گفت قدمت جنگ با قدمت زندگی انسان ها برابر است. جنگ همیشه جزئی جدایی ناپذیر از زندگی بشری از دوران زندگی انسان ها در غارها و قبیله ها تا به امروزه که انسان ها در دنیایی مدرن زندگی می کنند بوده است. از زمانی که انسان ها برای جنگیدن از چوب و سنگ استفاده می کردند تا زمانی که آهن تبدیل به شمشیر شد و تا به امروز که بعد از اختراع باروت آهن تبدیل به گلوله شد، همیشه جنگ و سایه وحشتناک آن بر روی سر جوامع بشری بوده، هست و خواهد بود.

  • امیر محمد بهامیر

قدم زدن در کنار ترس هایمان 

همه ما انسان ها در زندگی خود ترس هایی داریم که ناشی از عوامل درونی و بیرونی است که ما از طریق تجربیاتمان به دست می آوریم. این تجربیات که بیشترشان ناشی از عدم موفقیت ما در زندگی شخصی یا محیط کاریمان است باعث می شوند که حس ترس در ما ایجاد شود. ما از انجام بعضی کارها وحشت داریم چون می ترسیم با شکست مواجه شویم. این ممکن است بخاطر شکستهایی باشد که واقعا در گذشته تجربه کرده ایم یا حتی واقعا چنین شکستی را تجربه نکرده ایم ولی از اینکه ممکن است شکست بخوریم می ترسیم. بیشتر مواقع ما از چیزی می ترسیم که حتی یکبار با آن روبرو نشده ایم. حقیقت این است که ما می توانیم انواعی از شکست ها را در ذهن خود تصور کنیم. آنگاه باور می کنیم این شکست ها به حقیقت خواهد پیوست و حتی برای رسیدن به هدف تلاش هم نمی کنیم. همینجاست که دچار خطا شده ایم، چون به خاطر یک احتمال حتی از تلاش کردن می ترسیم. موفقیت بدون تلاش و کوشش معنایی ندارد.

  • امیر محمد بهامیر

هیولای بی نام

از بعد روانشناسی همگی انسان ها دارای دو نیمه هستند. نیمه تاریک و نیمه روشن که هر کدام خصوصیات خود را دارند. نیمه تاریک انسانی به طور کل آن بعد از زندگی ماست که ما نمی خواهیم آن باشیم. نیمه تاریک انسانی همان احساسات منفی، ترس، عصبانیت، خشونت و خصوصیات زشت و ناپسند ما انسان ها است که معمولا در وجود ما هست ولی در داخل نیمه تاریک وجود ما مخفی شده است و هر زمان امکان دارد که خود را در زندگی ما نمایش دهد. شاید بهتر باشد به بخش تاریک وجودمان همان هیولای درون بگوییم.

  • امیر محمد بهامیر

خرگوش باران

همگی ما روزی کودک بوده ایم و روزی خود نیز صاحب فرزند خواهیم شد و حتی در طول دوران زندگی خود نیز همیشه با کودکان برخورد خواهیم داشت. دنیای کودکان و بزرگسالان تفاوت های بسیاری دارند چه از نوع نگاه به یک موضوع چه از نوع عواطف و احساسات و چه های دیگر. کودکان در دنیای کودکی خود زندگی می کنند و برای برقراری ارتباط با آنان نباید آن ها را وارد دنیای بزرگسالان کرد بلکه باید خود به دنیای کودکی آنان وارد شویم. دنیایی که در ابتدا شاید کمی برای ما بزرگسالان غیر قابل درک باشد ولی با گذشت زمان خواهیم فهمید که دنیای کودکان خیلی خیلی زیباتر و جذاب تر از زندگی یکنواخت و بدون شادی ما بزرگسالان است. این کودکان نیستند که باید اعتماد ما را جلب کننده بلکه این ما هستیم که باید اعتماد آنان را جلب کنیم تا اجازه دهند وارد دنیای آنان شویم و زمانی که وارد دنیای آنان شویم باید بدانیم که حالا ما نیز جزو دنیای آنان هستیم و ترک دنیای آنان یعنی جدا شدن بخشی از دنیای که کودکان دوستش دارند.

  • امیر محمد بهامیر

مرز بین دنیای واقعی و مجازی

بازی های آنلاین مفهومی تازه از بازی یا گیم هایی هستند که با ظهور اینترنت و فراگیر شدن آن در سطح جهانی پدید آمده اند. بازی هایی که قابلیت این را دارند که مخاطبان خود را بدون محدودیت مکانی در یک محیط مجازی گرد همدیگر درآورند تا مخاطبان بتوانند آزادانه به بازی کردن با دیگر افراد بپردازند. اینترنت و دنیای پیرامون آن به خوبی این بستر را برای نوع جدیدی از گیم ها فراهم کرد که اساسا بر مبنای مخاطب محوریت کار می کردند و مخاطب دیگر تنها احتیاج به تعامل با هوش مصنوعی بازی نداشت و می توانست با مخاطبان دیگر نیز تعامل داشته باشد. ولی دنیایی که بیشتر این بازی های آنلاین سازنده آن ها هستند یک دنیای مجازی و غیر واقعی می باشد و حضور افراد نیز در این بازی ها کاملا مجازیست، درست است که یک انسان در پشت آواتارها یا کاراکتر های بازی وجود دارد ولی شخصیتی که او در این بازی ها برای خود خلق می کند واقعی نیست و همگی آن ها مجازی می باشد. دنیای مجازی که انسان ها نیز می توانند مجازی در آن زندگی کنند و این گونه می شود که گاهی مرز بین دنیای مجازی و دنیای واقعی برای انسان ها غیر قابل تشخیص می شود. خواهیم پرداخت به انیمه Recovery of an MMO Junkie محصول کشور ژاپن که با چنین مفهومی به سراغ مخاطب می آید که مرز بین دنیای مجازی و واقعیت چگونه تعیین می شود.

  • امیر محمد بهامیر

دیگری!

هوا کاملا تاریک شده است، با این که ماه کامل است ابرها اجازه نمی­ دهند که نور آن بر روی زمین بتابد. زمین از بارانی که چند لحظه پیش می­ بارید خیس شده است. در حال قدم زدن در خیابان هستم که ناگهان در یکی از کوچه ­های منتهی به خیابان صدای جیغ زنی توجه ­ام را جلب می­کند، داخل کوچه می­ شوم تا بفهمم صدای جیغ از کجا می ­آید همان طور که آهسته به انتهای کوچه می­ رسیدم حس کردم فردی پشت سر من در حال حرکت است. صدای پای او را وقتی بر روی چاله­ های کوچک آب قدم می­ گذارد به خوبی می­ شنوم، ترس کاملا وجودم را گرفته است، می ­ایستم و آرام به پشت سر خود نگاه می­کنم کسی پشت سرم نیست. سرم را به جلو بر می­ گردانم که ناگهان ...

  • امیر محمد بهامیر

سرگذشت یک مانگاکار

همگی ما در دوران کودکی خود رویاها و آرزوهایی در سر داشته­ایم. رویاهایی که برای بعضی به واقعیت تبدیل گشته­اند و برای برخی دیگر خیر. یکی از این آرزوها شغل­های آینده ما بوده است، شغل­هایی که آرزو داشتیم داشته باشیم و برای رسیدن به آن تمام تلاش خود را کرده­ایم. تلاش یکی از عناصری است که به ما کمک می­کند تا در هر حرفه­ای موفق باشیم. فرقی نمی­کند این حرفه چه چیزی باشد یا چه سختی­هایی پیش روی ما بگذارد، وقتی تلاش خود را برای رسیدن به آن به کار ببریم حتما به آن خواهیم رسیم. حتی اگر آن شغل یک قمار تمام عیار برای شما باشد.

  • امیر محمد بهامیر

صدای غرش زمین!

با خودتان تصور کنید که روزهایی کاملا معمولی را در خانه و در حال گذراندن زندگی روزمره خود هستید. این وقت گذراندن می تواند تماشای تلویزیون، صحبت با خانواده یا دوستان، بازی کردن و خیلی چیز های دیگر باشد. در یکی از همین روزهای آرام که در حال سپری شدن است شما از پنجره خانه خود مشغول تماشای شهری با خانه ها و آپارتمان های بلند و مردمی که در حال جنب و جوش هستند می باشید. مردمی که مشغول گذراندن زندگی خود هستند که ناگهان اتفاقی رخ می دهد که تمام دنیای پر از آرامش شما و دیگران را از بین می برد. به یکباره زمین می لرزد ساختمان های بلند یکی پس از دیگری سقوط می کنند، انفجار های متعدد از سراسر شهر بر می خیزد و دود، آتش و گرد و غبار آسمان شهر را فرا می گیرد، گویی که آخرالزمان شده است و زمین می خواهد انتقام خود را از آدمیان بگیرد انتقامی تلخ که همراه است با صدای غرش زمین ! صدای زلزله !

  • امیر محمد بهامیر

شیرینی، شیرینی و باز هم شیرینی !

بخش اعظمی از خاطرات همگی ما در کودکیمان پیوند عمیقی با دنیای خوراکی ها دارد. همگی ما تجربیات دلچسبی را در موقع خوردن شیرینی و شکلات کسب کرده ایم که با گذشت سال های زیاد از کودکیمان هنوز هم آن خاطرات و مزه آن شیرینی ها را می توانیم به خوبی به یاد بیاوریم. این لحظات بخش زیادی از خاطران کودکی ما را شامل می شود و حتی امروزه هم گاهی بازگشتی کودکانه به این خاطرات داریم و هنوز هم با خوردن شیرینی ها و شکلات های که در کودکی می خوردیم شاد و سرخوش می شویم. آدامس خرسی، بستنی زیزیگولو، شیرکاکائو با بطری شیشه ای، یخ مک، تافی میله ای ، بستنی دوقلو، شکلات سکه ای، آبنبات پستونکی و خیلی دیگه از خوراکی هایی که خوردن آن ها یاد آن دوران ها را برای ما زنده می کند. خاطراتی که شاید نسل های بعد تر از ما و کودکان خود ما هیچ وقت نتوانند درک درستی از آن داشته باشند و هیچ وقت نمی توانند آن لذت ها را تجربه کنند. لذت های تکرار نشدنی برای نسلی تکرار نشدنی !

  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۵۷
  • امیر محمد بهامیر

شهری که تنها من در آن گم شدم

انسان ذاتا موجودی اجتماعی است و همین اجتماعی بودن اوست که باعث می شود نسبت به دنیای اطراف خود مخصوصا انسان هایی که با آنان در یک اجتماع زندگی می کند بی توجه نباشد. این انسان های اطراف ما می توانند یک رهگذر عادی در یک روز معمولی باشند که در کنار خیابان منتظر سبز شدن چراغ عابر پیاده هستند تا از آن عبور کنند یا دوست ما باشند یا فقط یک همکلاسی از دوران کودکی ما. به خاطر همین توجه ما نسبت به دنیای پیرامونمان است که می توانیم متوجه شویم که دنیا در حال تغییر است و اتفاقات زیادی در این دنیا پشت سر هم در حال رخ دادن هستند. همانند انسان های که از کنارمان می گذرند، انسان های که هر کدام داستانی برای خود دارند، داستان هایی از جنس خود ما، داستان های شاد یا غمگین، تلخ یا شیرین.

  • ۴ نظر
  • ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۳۷
  • امیر محمد بهامیر

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها