نقد تفسیری که اولین بار رولن بارت آن را به طور جدی مطرح نمود، نقدی است که در پی «چیستی» بازنمایی های عناصر ساختاری متن و نیز اجرا می باشد. بنابراین در صدد دریافت و توضیح علت های اثر به جهت معنایی و ساختاریست . در حقیقت نقد تفسیری پس زمینه های مختلف اثر (شامل مواردی چون پشتوانه های تاریخی، سیاسی، روان شناختی، فلسفی) را مورد مداقه قرار داده، تاثیر هریک را بر ساختمان و ساختار اثر (هر دو مورد) به تفسیر می کشید.
لاجرم نقد تفسیری بی اشراف و آگاهی منتقد از مقولات بیان شده امکان پذیر نمی باشد. ضمن آنکه منتقد می بایست و باید در کنار وقوف به مقولات علوم اجتماعی، اطلاعات کافی و وافی نسبت به عناصر تشکیل دهنده پدیده مورد نقد را دارا باشد. اطلاعاتی مانند (زبانشناسی، نشانه شناسی، صرف، نحو، زیباییشناسی، کمپوزیسوین، حرکت، کنش، زندگی درونی شخصیت ها، دکور، لباس، ژست، رنگ، ریخت شناسی، …) از این جهت، در نقد تفسیری، نه تنها منتقد موظف است تمام تلاش و کوشش خود را مصروف گشودن رازها و اسرار نهفته و پنهانی اثر بنماید، بلکه می بایست و باید به دلایل علی رویدادهای دیالکتیکی که منجر به پیدایی محتوای فکری اثر مورد نظر شده است نیز اشاره داشته و بررسی کند.
- ۰ نظر
- ۳۰ آبان ۹۴ ، ۱۶:۰۹

