چگونه نقد بنویسیم 1
با سلام خدمت دوستان منتقد
مطمئن هستم خیلی از دوستان علاقه مند هستن که یک اثر رو نقد کنند اما به دلیل تجربه کم در نقد نویسی نمی دانند که چگونه یک نقد خوب بنویسند پس من سعی کردم اصول و بایسته های نقد نویسی رو در چند نکته برای دوستان بازگو کنم تا دوستان با خواندن این نکات بتوانند هر چه بهتر به نقادی یک اثر بپردازند .
1
شاید در حال حاضر، سینما تنها چیزی باشد که برای درک و کسب آگاهی درباره جنبه های مختلف آن باید نقبی به همه علوم زد. ادبیات، سبک های هنری، تاریخ، سیاست، جامعه شناسی، صنعت، اقتصاد و… هریک جایگاه خود را در عالم سینما دارند. از این نکته به راحتی نگذرید، درست است که عمده تولیدات سینمایی چه در کشور ما و چه در کشورهای دیگر آثار متعارفی هستند اما بسیاری از همین آثار نیز متاثر از برخی جریان ها بوده اند. مثلا وقتی در نوشته ای می خوانید این فیلم یک فیلم “نوار مدرن” است، ابتدا باید بدانید یک فیلم نوار ( Film-Noir ) واقعا چیست، چه نشانه هایی دارد تا بتوانید تشخیص دهید این فیلم رگه هایی از فیلم نوار را دارد اما با رویکردی مدرن (البته این که خود مدرن یعنی چه هم بحث دیگری است)، توجه داشته باشید شما به راحتی نمی توانید چنین ادعاهایی را بکنید مگر آنکه حقیقتا دلایل مستدل و قانع کننده داشته باشید که این مستلزم آگاهی درست است.
2
در همین ابتدا یک نکته را برای خود روشن کنید: وارد حیطه هایی که درباره آن آگاهی ندارید نشوید. مثلا جنبه های تکنیکی و فنی فیلم به گونه ای است که حتی شما باید خودتان عملا این کارها را کرده باشید که بتوانید تشخیص دهید که آیا جذابیت بصری این صحنه حاصل کار کارگردان است، فیلم بردار و یا حتی تدوین گر و یا برای مثال فیلم برداری این فیلم خوب بوده و یا نه خیلی هم ضعیف بوده.
یک کلک دیگر را هم یاد بگیرید: اگر مثلا فیلم برداری یک فیلم چشمتان را گرفته ولی نمی دانید واقعا نظر شما از دید کارشناسان تا چه حد درست است، درباره فیلم برداری فیلم بگویید اما احساسات خود را کنترل کنید، واژه هایی که بار معنایی زیادی را به خواننده منتقل می کنند مثل فوق العاده، عالی، اسطوره ای و… را به کار نبرید.
3
یک نقد جامع در حیطهی فیلم،نقدی است که به سه پرسش مهم و کلیدی دربارهی آن فیلم پاسخ گوید:
– فیلم چه می خواهد بگوید؟
– از چه راهی می خواهد بگوید؟
– میزان موفقیت فیلم در رساندن پیامش چقدر است؟
پاسخ به هریک از این پرسشها مرحلهای از مراحل سه گانهی نقد فیلم را میسازد. پاسخ پرسش نخست، توصیف محتوایی فیلم را شامل می شود و تفسیر فیلم نام می گیرد. پاسخ پرسش دوم،توضیح عناصر تکنیکی و فرمی فیلم را دربرمی گیرد و تحلیل فیلم را می سازد. پاسخ به پرسش واپسین،ارزیابی و قضاوت فیلم را می سازد و ارزیابی فیلم نامیده می شود.
4
اگر شما در ابتدای راه هستید پس در تجربه های اول اصلا به سراغ فیلم های خاص نروید. سعی کنید به سراغ فیلم های خارجی هم نروید، بهتر است از تولیدات سینمایی خودمان شروع کنید، باید توجه داشته باشید بخش زیادی از تولیدات هنری به ویژه سینمایی در هر کشوری متاثر از مناسبات سیاسی و اجتماعی و… آن کشورها هستند و شما ابتدا باید اشراف کامل به این مسائل داشته باشید. البته با گذشت زمان، کسب آگاهی و تجربه می توانید پا در همه عرصه ها بگذارید.
5
شما می خواهید اثری مکتوب ارائه دهید و نامتان را در زیر آن حک کنید، اثری که ممکن است آدم های زیادی آن را بخوانند و رویشان اثر بگذارد، پس باید اصول اخلاقی را رعایت کنید؛ سلیقه شخصی شما نباید بیش از حد نوشته تان را تحت تاثیر قرار دهد، باید نوشته شما منصفانه باشد، جنبه های منفی را در کنار جنبه های مثبت بررسی کنید. نقد تنها به معنای ایراد گیری نیست و… .
6
چون در ابتدای راه هستید، بهتر است با مقاله های استدلالی شروع کنید، در این صورت شما می خواهید نظر خود را درباره فیلم بیان کنید و با پیش کشیدن استدلالی از آن دفاع کنید. در این حالت شما در طرح ریزی برای نوشتن مقاله سعی خواهید کرد که نظرات و شواهد خود را درون یک فرم خطابه ای قالب ریزی کنید.
7
احتمالا انتخاب فیلمی که باید تحلیل شود مشکل بزرگی نخواهد بود. شاید چیزی دارد که شما را جذب خود می کند، یا شنیده اید که ارزش بررسی دقیق را دارد. کار مشکل تر از آن، جزئی نگر بودن درباره چیزهایی است که می خواهید درباره آن فیلم بگویید. جذاب ترین یا منقلب کننده ترین چیزی که در ارتباط با این فیلم به ذهن شما رسیده کدام است؟ چه چیزی فیلم را در خور توجه کرده است؟ آیا این فیلم جنبه ای از فیلم سازی را با وضوحی خاص نشان می دهد؟ آیا تاثیر غیر متعارفی روی بیننده می گذارد؟ آیا معانی ضمنی آن دارای اهمیت ویژه ای هستند؟ و… .
جواب هایی که به این پرسش ها می دهید نقد تحلیل شما را تشکیل خواهند داد. تز، مثل هر نوشتاری عبارت است از آن ادعای محوری که استدلال شما پیش می کشد. نقد شما نوعا ادعایی خواهد بود درباره کارکردهای فیلم، تاثیرات آن یا معانی آن (یا ترکیبی از این سه جنبه). به عنوان مثال درباره فیلم بازی (The Gam-1995) نقد خود را بر روی نحوه دستیابی فیلم به جنبه های تعلیق و غافل گیری استوار می کنیم و از این پس کار ما اثبات موفق یا ناموفق بودن این جنبه از فیلم است.
8
وقتی می گوییم تحلیل، بلافاصله تجزیه آن به اجزای تشکیل دهنده اش به ذهن خطور می کند. نقد شما یک ادعای کلی است درباره کارکردها، تاثیرات یا معانی فیلم. تحلیل شما باید نشان دهد که این کارکردها، تاثیرات و معانی، چطور از کنش و واکنش متقابل اجزای مختلف فیلم، نتیجه می شوند. مثلا وقتی ادعا می کنید در فیلم بازی تحول شخصیت نیکلاس ون اورتون به خوبی و به شیوه ای جذاب نشان داده شده است می توانید ادعای خود را با تحلیل شخصیت او دریک سوم اول فیلم، یک سوم میانی و یک سوم پایانی فیلم اثبات کنید.
9
در بیشتر موارد، بهتر است پیش از شروع عملی به نوشتن مقدمات کار را فراهم کنید. می توانید، فیلم را بخش بندی کنید. حال این بخش بندی می تواند یک بخش بندی کاملا جزئی باشد مانند بخش بندی صحنه به صحنه یا حتی یک بخش بندی دو قسمتی باشد مثلا نیمه اول فیلم و نیمه دوم فیلم. (بخش بندی های جزئی نگر بسیار مفیدند. این کار باعث می شود که فرم کلی فیلم برای شما آشکار شود و بدین ترتیب خواهید توانست الگوهای تکرار، تنوع و بسط را که به فیلم کلیت می بخشند پیدا کنید. البته این نوع بخش بندی ممکن است در ابتدا مشکل به نظر برسد و همین طور هم هست و نیاز به تمرین دارد.)
10
بخش دیگری از کارهای مقدماتی یادداشت برداری دقیق از انواع تکنیک های به کار رفته شده در فیلم (چه تکنیک های روایی، چه تصویری و…) است. بعد از این که ساختار سازمانی کلی فیلم را شناختید، می توانید تکنیک های شاخص را شناسایی کنید، الگوهای به کار گیری تکنیک ها را در سراسر فیلم پیدا کنید و کارکرد آن تکنیک ها را در فیلم معلوم کنید.
اغلب، نویسندگان تازه کار مطمئن نیستند که چه تکنیک هایی به نقد آن ها بیشتر مربوط هستند، گاهی می کوشند که هر صحنه، قطع یا حتی لباس هنرپیشه را تشریح کنند و خود را با این اطلاعات خفه می کنند. بهترین راه این است که بدانیم ما نمی توانیم همه جزئیات فیلم را بررسی کنیم مگر آنکه قصد داشته باشیم درباره یک فیلم یک کتاب قطور بنویسیم پس بهترین راه این است که خود را گیج نکنیم، پیشاپیش ببینیم چه تکنیک هایی دارای بیشترین مناسبت ها با تزی که قصد اثباتش را داریم، هستند. مثلا در فیلم بازی (با توجه به ادعایی که کردیم)، بازیگری مهم است و نیز نوع چیدن صحنه ها یا به اصطلاح فرم روایی داستان. پس به این ترتیب اگر می خواهیم نوشته ای منسجم و قابل قبول تهیه کنیم باید از بین اطلاعاتی که جمع کرده ایم، برخی را که بیشتر به درد هدف ما می خورند نگه داریم و باقی را با خونسردی کنار بگذاریم.
11
حال که شما صاحب تزی شدید، به فرم کلی فیلم وقوف یافتید و یادداشت هایی راجع به تکنیک های مربوط به نقد خود تهیه کردید، آماده اید که نقد تحلیلی خود را سر و صورت دهید.
عناصر اصلی نقد فیلم
چکیدهی طرح فیلم
چکیدهی طرح داستان، توصیف موجز طرح فیلم با تأکید بر مهمترین لحظات فیلم و عدم افشای پایان آن است. هیچ چیز بدتر از ارایهی بیش از حد اطلاعات دربارهی فیلم نیست، چون لذت تماشای آن از تماشاگر گرفته میشود.
اطلاعات زمینه
اطلاعات زمینه شامل اطلاعاتی دربارهی ستارگان و کارگردان و گروه فیلمسازی میشود. این بخش میتواند شامل اخبار و شایعات جذاب دربارهی روند تولید و پخش فیلم هم باشد، و میتوان اطلاعاتی را دربارهی منبع و مأخذ فیلم و ژانر آن نیز در آن گنجاند. منتقد میتواند بنا به دلخواه خود نظر دیگر منتقدان و کارشناسان صنعت سینما را نیز در این بخش بگنجاند و از این راه به تماشاگر نشان دهد که احتمالاً از فیلم چگونه استقبالی خواهد شد.
مطالب و استدلالها دربارهی فیلم
استدلالها بهطورکلی بخش اصلی نقد را تشکیل میدهند. در این بخش است که منتقد فیلم را تحلیل و بررسی میکند و نشان میدهد که چه چیز فیلم از کار درآمده و چه چیز از کار درنیامده است و چرا. اغلب منتقدان سعی میکنند این اطلاعات را با قدری اطلاعات زمینه ترکیب کنند؛ مثلاً اگر نورپردازی و کمپوزیسیون فیلم بد باشد، منتقد فیلمبردار فیلم را معرفی میکند و از او ایراد میگیرد.
ارزیابی
ارزیابی منتقد از فیلم در نهایت به این نکته منتهی میشود که تماشاگر فیلم را ببیند یا نه. این ارزیابی همواره مبتنی است بر استدلالهای منتقد در مورد فیلم و نظرهایش در مورد پسزمینهی آن. شاید بتوان گفت لحن کلی نقد باید تحت تأثیر و بیانگر ارزیابی منتقد از فیلم باشد. درواقع خواننده پس از خواندن جملهی اول و دوم مطلب باید از نظرکلی منتقد در مورد فیلم آگاه شود. البته اصلاً منظور این نیست که مطلب را باید با این نوع جملات شروع کرد که “فلان فیلم فیلم خوبی است” یا “حتماً باید بروید این فیلم را ببینید”. فقط مقصود این است که خواننده باید از دیدگاه منتقد نسبت به فیلم به ایدهای کلی برسد و این اتفاق باید در همان پاراگراف اول بیفتد.
12
به هرحال اگر کار سادهای بود همه منتقد میشدند. نقد فیلم اغلب اوقات کار بزرگ و جذابی است، مگر آنکه فیلمی که میبینید در کل کار بدی باشد.
منتقدان فیلم اغلب اوقات به انگیزهی رخدادها در فیلم ایراد میگیرند. منظور این نیست که آنها از مضمون اصلی فیلم خوششان نمیآید، بلکه آنها به دنبال ارتباط یک رخداد خاص با کل فیلم و توجیه کنش خاص یا بخشی از دیالوگ فیلم میگردند.
13
بردول انگیزه را به چهار دسته تقسیم کرده است: تلفیقی، واقعگرایانه، بینامتنی، و هنری.
انگیزهی تلفیقی با رابطهی علت و معلول در فیلم و منطق آن سر و کار دارد یعنی اینکه آیا در فیلم حرکت از یک صحنه به صحنهی دیگر روند منطقی دارد یا نه. انگیزهی واقعگرایانه وقتی درست از آب در میآید که کنشهای فیلم در قلمروی داستان فیلم باورپذیر یا پذیرفتنی باشند.
انگیزهی بینامتنی به رابطهی فیلم با ژانر و منبع آن (مثل رمان یا نمایشنامه یا غیره) ارتباط دارد. مثلاً آنچه در یک فیلم موزیکال معنا دارد و پذیرفتنی است در وسترن پذیرفتنی نیست.
انگیزهی هنری به شیوهی ساخت فیلم و کاربرد دکوپاژ و میزانسن برای رسیدن به حس و دیدگاه هنری خاص مربوط است. به این نکته نیز باید اشاره کرد که آنچه برای یک منتقد توجیه هنری دارد ممکن است برای منتقد دیگر نابجا باشد. به هرحال هر چیزی به ذوق و سلیقهی فرد بستگی دارد.
14
اغلب منتقدان دستکم به سرگرمکننده بودن فیلم توجه دارند و میدانند که هدف اصلی اغلب فیلمها سرگرم کردن مخاطب است. آنها همچنین میدانند که اگر فیلم قادر نباشد حس تعلیق و انتظار در تماشاگر ایجاد کند سرگرمکننده نیست. دیگر آنکه مخاطب باید بهطور فعال درگیر فیلم شود، فیلم باید توجهش را جلب کند، و احساسات او را برانگیزد. با توجه به قیمت بلیتها در روزگار ما فیلمها بهتر است اینطور باشند وگرنه… .
15
فیلم چطور به این اهداف دست مییابد؟
یک نظر این است که اگر فیلم صاحب مجموعهای تأثیرگذار از شخصیتهایی که تماشاگر میتواند با آنها همذاتپنداری کند نباشد سرگرمکننده و جذاب از آب در نمیآید. این را هم باید گفت که برخی از فیلمها که به اندازهی کافی سکانس اکشن و بدلکاری و انفجار و جلوههای ویژه و صداهای کرکننده دارند نظر تماشاگر را جلب میکنند و موفق از آب در میآیند، به هرحال سرگرم کردن تماشاگر راههای مختلف دارد.
مناسبت و ارزش اجتماعی نیز میتواند در دیدگاه منتقد نسبت به فیلم نقش مهمی داشته باشد، گهگاه وقتی که فیلم بیانیه و پیام اجتماعی مهمی ارایه میکند، منتقد بزرگوارانه برخی از کاستیهای آن را نادیده میگیرد. در فیلمهایی مثل همشهری کین یا جیافکی میتوان از اشکالات پراکنده و اتفاقی به خاطر ارزش و اهمیت هنری و اجتماعیشان چشم پوشید. به بیان دیگر، گاهی میتوان به اعتبار پیام فیلم از کاستیهای فنی آن گذشت، مگر آنکه این کاستیها و اشکالات آنقدر اساسی باشد که به شکل ارایه پیام فیلم نیز ایراد وارد شود.
16
حال پرسش این است که در یک نقد ترتیب این عناصر چگونه باید باشد و چه میزان از هریک را باید در نوشتهی خود گنجاند؟ این نکته به فیلم و به خود منتقد بستگی دارد. بردول اشاره میکند که بهتر است مطلب خود را با یک ارزیابی کوچک شروع کنید (یکی دو جمله که لحن نقد را تثبیت میکنند)، خلاصه داستان را بدهید، چند استدلال فشرده ارایه کنید (با تأکید بر بازیگری، منطق داستان، برتریهای تولید، جلوههای ویژه، و غیره)، اطلاعات زمینه را هم در خلال این مطالب بگنجانید، و سپس مطلب را با ارزیابی نهایی فیلم تمام کنید؛ اینکه منتقد چقدر به هریک از این بخشها بها میدهد بستگی دارد به خود فیلم و برداشت و شناخت منتقد از خوانندگانش.
17
سعی کنید نوشته های منتقدین بزرگ را بخوانید، شاید آن ها بهترین کلاس درس برای شما باشند. البته این به معنی تقلید نیست، بلکه این کار نوعی الگو برداری است و به شما دید بهتری می دهد و حتی ممکن است ابعاد تازه ای را در این کار برای شما آشکار کند.