- ۰ نظر
- ۱۴ دی ۹۵ ، ۱۱:۵۲
حرکت، اساس و جوهر سینماست. سینما هنری دینامیک است و با زمان حرکت می کند در نتیجه باید دارای حرکت باشد.
فراموش نکنیم که سینما در واقع عکاسی متحرک است و مکانیسم آن بر خطای چشم انسان در درک فاصله بین تصاویر مختلف که با سرعت نرمال 24 فریم (عکس) در ثانیه در برابر چشمان او به نمایش در می آید، بنا شده است. یعنی سینما در واقع توهم حرکت را به تماشاگر منتقل می کند.
حرکت دوربین در سینما باید هدفمند باشد. کارگردان نباید دوربین را بی جهت و بدون داشتن ایده مشخصی در ذهن به حرکت دربیاورد. برخی از کارگردان ها برای مرعوب کردن تماشاگر و به رخ کشیدن توانایی های تکنیکی خود از حرکت های عجیب و غریب و سرگیجه آور دوربین در سینما استفاده می کنند که هیچ هدفی پشت آنها نیست و هیچ ایده ای را منتقل نمی کنند. سینمای امروز هالیوود و فیلم های اکشن آمریکایی پر از این گونه حرکت های سرسام آور دوربین است که تنها هدفشان مرعوب ساختن تماشاگر است. کارگردان فیلم باید تاثیرات گوناگون حرکت های مختلف دوربین در سینما را بشناسد تا بتواند به درستی از آن ها استفاده کند. این تاثیرات برخی زیبایی شناسی اند و برخی هم دراماتیک.
نما ، شات ، پلان ( Shot )
نما ، کوچک ترین جزء فیلم است و برابر است با ، هر بخش از فیلم که در آن ، دوربین دوربین بدون خاموش شدن ، یک برداشت مستمر داشته است. نما را نمی توان دقیقا برابر با برداشت دانست ، زیرا هر برداشت ممکن است دستخوش تدوین شود و دقیقا آن چیزی نباشد که بر پرده ظاهر می شود.
نماها را معمولا بر اساس موارد زیر دسته بندی می کنند :
-فاصله میان دوربین و سوژه ( به ویژه شخصیت )
نمای خیلی دور ( Extreme Long Shot )
نمایی که از فاصله خیلی دور از سوژه فیلم برداری می شود و تصویری کلی از مکان رویداد ماجرا به دست دهد. چنین نمایی معمولا به عنوان نمای معرف به کار می رود.
کاملاً عادی است که نسبت به شخصیت اصلی یا قهرمان های داستان خود پر اشتیاق و هیجانزده باشید. اصلاً باید این گونه باشید. آن ها مخلوقات خود شما هستند و حتی حاضرم شرط ببندم که قسمتی از وجود خودتان در آن ها به یادگار گذاشته شده است. اما وقتی به شما اصلاحاتی داده می شود، آن ها را بپذیرید. نمی خواهم مخلوق شما را از سر بدجنسی مخدوش کنم و از ارزشش کم کنم. این مسائل را می گویم چرا که این ها یک سری موضوعات بنیادی هستند که اگر می خواهید نویسنده موفقی شوید، به آن ها نیاز پیدا خواهید کرد.
تعریف شخصیت(شخصیت چیست؟)
اهمیت شخصیت در داستان از هر عنصر دیگری بیشتر است؛ زیرا این شخصیت است که داستان را جلو می برد. حوادث نیز به تبع حرکت و کنش های او در داستان رخ می دهند. هر قدر شخصیت پیچیده تر باشد داستان نیز پیچیده تر می شود و هر قدر شخصیت ساده تر و منفعل تر باشد، داستان بیشتر به سطح می آید. (روزنامه ی قدس – مصطفی مستور)
شخصیت ها؛ اشخاص ساخته شده (مخلوقی) هستند که در داستان، نمایشنامه و... ظاهر می شوند. کیفیت روانی و اخلاقی آن ها نیز در عمل و آن چه می گویند و می کنند وجود دارد. (عناصر داستان، جمال میرصادقی) بازیگر داستان را شخصیت می گویند. (عناصر داستان، جمال میرصادقی)
عامل شخصیت، محوری است که تمامیت قصه بر مدار آن می چرخد. کلیه ی عوامل دیگر، عینیت، کمال، معنا و مفهوم و حتی علت وجودی خود را از شخصیت کسب می کنند. (قصه نویسی، رضا براهنی)