- ۰ نظر
- ۲۹ آذر ۹۵ ، ۲۱:۴۰
خدایانی از جنس هیچ
تقریبا در تمامی باورها و ادیانی که در سراسر جهان حیات دارند مفهومی به نام خدا به چشم می خورد و اعتقاد به موجود یا موجوداتی برتر از انسان که خدا نامیده می شوند بین همه انسان ها مشترک است. در ادیان یکتا پرست خداوند یکتا و آفریننده هستی می باشد که این تفکر در ادیان ابراهیمی ( مسیحیت، یهودیت، اسلام ) به چشم می خورد. در ادیانی همچون زرتشت، خداوند 2 موجود که یکی برای خیر و دیگری برای شر در نظر گرفته می شود و در ادیان چند خدایی همچون بوداییان و هندوان خدایان بسیاری وجود دارند که هر کدام نماد یکی از جنبه های طبیعت یا ماوراءالطبیعه می باشند. پس خداوند و باور به خداوند یکی از اصلی ترین موضوعات مربوط به جوامع انسانی می باشد که امروزه با توجه به اهمیت این موضوع دست مایه ساخت آثار تلویزیونی یا سینمایی بسیاری شده است که در این مقاله سعی می کنیم به یکی از این باورها به خدا بپردازیم و آن ادیان چند خدایی در کشور ژاپن می باشد که در قالب تحلیل یکی از انیمه های معروف ژاپنی به نام Natsume Yuujinchou به آن می پردازیم.
انیمه، واژهای که بسیاری از ما در جایی از آن شنیده و ممکن است در فکر فرو رفته باشیم که چه چیزی است. این واژه، بیانگر هنری جذاب، متفاوت و عمیق است که کمتر امثال آن را دیده و تجربه کردهاید. انیمه، در ریشه لغوی خود در اصل همان کوتاه شده Animation (پویانمایی یا انیمیشن) است و در ژاپن پویانماییهای تلویزیونی (چه ژاپنی و چه از دیگر کشورها) انیمه نامیده میشوند؛ گرچه معنای این لغت در دیگر فرهنگها کاملاً متفاوت است. در دیگر فرهنگها، انیمیشنها و پویانماییهای ژاپنی را با کلمه انیمه خطاب میکنند. میتوان گفت در اصل لغت انیمه اشاره به پویانماییهای ساخته شده توسط کشور ژاپن دارد و نامی است برای خطاب آنها و جداسازیشان از دیگر پویانماییها. زمانی که از کلمه انیمه استفاده میشود، منظور سبک خاصی از پویانمایی و طراحی انیمیشن است که کاملاً مختص به ژاپن است و هیچ کشوری حتی سعی در ساختن آن نداشته.
به طور معمول انتظار می رود که منتقد فیلم عناصر زیر را در نقد اثر سینمایی بگنجاند. به عبارت دیگر، نقد فیلم معمولاً مشتمل بر فعالیت های زیر است:
1. پرداختن به مضمون: یعنی توضیح این که فیلم درباره چیست؟ یا چه مضمونی دارد؟
2. توجه به تکنیک های فیلم و شیوه های اجرا یا اعمال آن، مرتبط با مضمون و محتوای اثر؛
3. توجه به اندیشه کلی یا پیام فیلم؛ (ایده هایی که فیلم مطرح می کند چقدر معتبر است؟) آیا این ایده با واقعیت های امروزی جامعه مورد نظر فیلم ساز، یا واقعیت های گذشته آن جامعه، مرتبت است یا نه؟
4. چنان چه فیلم ساز دارای مجموعه آثاری است (به ویژه اگر فیلم ساز مؤلف باشد) نقد آن اثر باید با در نظر گرفتن آثار دیگرش صورت گیرد (یا مرتبط با آن ها باشد.)
به طور کلی منتقد فیلم در نقد خود به تشریح ویژگی های سمعی و بصری اثر سینمایی با توجه به ایده یا موضوع فیلم می پردازد و در بطن اثر، مواردی از قبیل حقایق دینی، اسطورهای انسانی، تاریخی، اجتماعی و... یا نمادهای محلی، ملی، یا جهانی را جست و جو و کشف می کند.
منتقد فیلم در پی شناخت تناسبات شکلی و محتوایی اثر است. او نهایتاً در نقد خود به کشف جنبه ها و کیفیات زیباشناختی فیلم نایل می آید و پس از این مرحله است که او می تواند اثر سینمایی را ارزش یابی و داوری کند.
یک نقد سازمان یافته و منضبط سینمایی، معمولاً این مراحل را طی می کند:
مرحله اول : توصیف اثر؛ در این مرحله، منتقد به طور خلاصه، شرح می دهد که فیلم درباره چیست و فیلم ساز قصد گفتن چه نکته ای را داشته است؟
مرحله دوم : تحلیل تفسیری یا توصیفی اثر؛ که شامل بررسی روابط بین عناصری است که در ساختار و شکل فیلم از طریق تکنیک ها و تمهیدات هنری به کار رفته توسط فیلم ساز (برای بیان موضوع) مؤثر واقع شده اند.
مرحله سوم : آشکارسازی مفاهیم؛ تعبیر و تفسیر مفاهیمی که در فیلم و اجرای آن به هم مربوط اند.
مرحله چهارم : قضاوت و ارزش گذاری (داوری)؛ آیا فیلم در مجموع، از لحاظ هنری (ارزش های سینمایی) اثری ضعیف است یا قوی؟ این ضعف یا قوت در چه قسمت هایی از فیلم وجود دارد و علت آن چیست؟
می توان رویکردهای نقد را به سه دسته کلی تقسیم بندی کرد:
1. نقد معطوف به صاحب اثر؛ در این روی کرد، کارگردان صاحب اثر شناخته شده و گذشته او، همراه با ایدئولوژی اش و نگاهی به دیگر آثارش در نقد مورد توجه قرار می گیرد. (نقد اجتماعی - نقد روان شناختی)
2. نقد معطوف به اثر؛ در این روی کرد، تنها خود اثر با توجه به عناصر ساختاری و به دور از ایدئولوژی صاحب اثر و جدا از دیگر آثارش مورد توجه است. (نقد فرمالیستی - نقد ساختارگرا)
3. نقد معطوف به مخاطب؛ در این روی کرد، نگرش و برداشت مخاطب از اثر، مورد توجه است و بیان گر این نظریه است که هنر، بسته به نگاه و برداشت بیننده، تعریف و تعبیر می شود. (نقد هرمنوتیک - نقد پسا ساختارگرا)
میزانسن (mise en scène) اصطلاحی فرانسوی است که ریشه در تئاتر دارد و سپس به سینما نیز راه پیدا کرده. این اصطلاح از سه واژه mise (قرار دادن)، en (روی) و scène (صحنه) تشکیل شده و معنی لغوی آن به صحنه آوردن است. در زبان فارسی به چیدمان صحنه اشاره دارد.
در حوزه سینما عموما تعریف دقیقی از میزانسن در دسترس نیست، ولی به هر حال همه آن چیزی است که جهان بصری فیلم و فضای کلی آن را شکل میدهد؛ بنابراین صدا، موسیقی، روایت (قصه، فیلمنامه) و تدوین (مونتاژ) جزو میزانسن محسوب نمیشود.
عناصر میزانسن سینمایی عبارتند از طراحی صحنه، نور، لباس، آرایش بازیگران، دکور، ترکیببندی قاب تصویر، حرکت و فضا که تصمیمگیری در مورد همه آنها به عهده کارگردان (فیلمساز) است.
کارگردان میتواند با کمک میزانسن هر فضایی را که میخواهد ترسیم کند. مثلا میتواند عناصر صحنه را به گونهای بچیند که انگار همه چیز واقعی است و دقیقا همان طوری است که در دنیای واقعی وجود دارد و یا اصطلاحا رئالیستی است، چون «زندگی واقعی اینگونه است».
اما در عین حال این تکنیک نیروی آن را دارد که از مفاهیم عادی واقعیت فراتر رود. میتوان با یک میزانسن حساب شده یک فضای کاملا انتزاعی ساخت در حالی که هیچ نمود عینی در جهان واقع نداشته باشد، اما چنان تاثیرگذار که تماشاگر باور کند چنین فضایی میتواند وجود داشته باشد اگر حتی شده در خیال یا کابوس.
در اینفوگرافی زیر میتوانید ۱۵ نکتهای که به عنوان یک فیلمساز باید مدنظر قرار دهید تا انتقال احساس و پیام فیلم را روشنتر و بهتر میسر شود، به تفصیل شرح داده شده است.
احتمالا اکثر شما از تماشای فیلم لذت میبرید. اما باید بدانید که نقد کردن آثار سینمایی، امری پیچیده و نیازمند دقت و نکته سنجی دقیق است. به راستی منتقدین حرفهای فیلم چه المانهایی را مورد بررسی قرار میدهند و فردی علاقهمند، چگونه میتواند این کار را آغاز کند؟
این مقاله، پیرامون ویژگیهای اصلی نقد غیر فنی یا فرمال فیلم نوشته شده است؛ قالب و نحوه روایت داستان، و به طور کلی، بررسی موارد مختلف مربوط به یک اثر سینمایی. در چنین نقدی، موارد فنی از جمله نورپردازی، صدا، کار با دوربین و تدوین در نظر گرفته نمیشوند و با انواع دیگر نقد، که در موارد مختلفی به کار میروند، تفاوت دارد.