- ۰ نظر
- ۱۶ آبان ۰۳ ، ۰۹:۱۴
انیمیشن همچون هوش مصنوعی یکی از ابزارهای ساخت فیلم است. ابزاری که به واسطه تصویرسازی خیال همیشه مورد توجه فیلمسازانی بوده که میخواستند خیال را به تصویر بکشند. استفاده از تکنیک خلق خیال آن هم در آثار کوتاهی که پیامی بزرگسالانه ارائه میکنند نیز کاری متداول است. پس با این توضیحات باید بدانیم که هر اثری که از تکنیک انیمیشن استفاده میکند برای مخاطب کودک و نوجوان نیست.
در چند سال گذشته که در حیطه فیلمنامهنویسی کمیک به طور جدی کار میکردم، همیشه دنبال پیدا کردن نسبت ابرقهرمانها با فرهنگ و نوع داستانسرایی خودمان بودم. نسبتی که باید با تعاریف جدید همراه شود، زیرا تعاریف غربی از ابرقهرمانها از نظر فلسفه و ایدئولوژی ما اشتباه است.
به خصوص ارائه تعریف جدید و مشخص کردن جایگاه ابرقهرمان که باعث میشود ذهنیتها نسبت به این ابزار رسانهای عوض شود. و اینکه ما هم میتوانیم ابرقهرمان داشته باشیم و لازم نیست از هر ده فیلم با موضوع قهرمانها هر ده تای آنها بیوگرافی از شخصیتهای واقعی باشند!
ماحصل تلاشمهای من در این چند سال تبدیل شد به شیوه و ساختار داستانپردازی بومی برای ابرقهرمانها که در داستانهای خودم بروز پیدا کرده است. نکته بعدی اما ارائه تعریف یا نگاهی جدید به ابرقهرمانهاست. نگاهی که در برنامه امتداد که از شبکه چهار سیما پخش شد، بیشتر دربارهاش حرف زدم تا نگاه من به این کاراکترهای خیالی را واضحتر کند. شخصیتهای خیالی که قرار است به ما یاد دهند که چگونه بستر آمدن منجی واقعی را فراهم کنیم.
تلماسه نام یکی از رمانهای مشهور ژانر علمی تخیلی است. رمانی که به تازگی توسط دنی ویلنوو، کارگردان نام آشنای ژانر علمی تخیلی ساخته شده است. کارگردانی که با ساخت آثاری همچون بلید رانر ۲۰۴۹ و ورود نشان داده است که تبحر زیادی در ساخت آثار ژانر علمی تخیلی دارد. هرچند که دو گانه تلماسه بیشتر از آنکه مضمونی علمی تخیلی داشته باشد، محتوایی دینی دارد.
فیلم تلماسه اقتباسی از رمان فرانک هربرت است. داستان رمان در سیارهای بیابانی میگذرد که درگیر جنگ بین نیروهای امپراتوری کهکشان، حاکمان و مردمان سیاره آراکیس شده است. هربرت در رمان خود تلاش کرده است تا مفاهیم مذهبی را در قالب ژانر علمی تخیلی بیان کند. به خصوص که این کتاب تحت تاثیر مفاهیم اسلامی و فرهنگ کشورهای عربی نوشته شده است.
ساختار قصهگویی سفر قهرمان یکی از مدلهای داستان گویی است که امروزه تقریبا در تمامی انیمههای ژاپنی مثل حمله به تایتانها از آن استفاده شده است. ساختاری که جوزف کمبل در قرن اخیر آن را به عنوان الگوی داستاننویسی مطرح کرده است. الگویی که بر پایه شباهت داستانهای کهن همچون شاهنامه، ایلیاد و گیلگمش پایهریزی شده است.
فیلم «The French Dispatch» اثر جدید کارگردانی مشهور دنیای استاپ موشن است. کارگردان صاحب سبکی که فیلمش را میتوان روایتی شاعرانه درباره دنیای روزنامهنگاری دانست. دنیایی که با حضور شبکههای اجتماعی تحت تاثیر قرار گرفته است و دیگر آن شکوه گذشته را ندارد. شکوهی که در آن مخاطبان هر روز با خواندن گزارشهای روزنامه، صبح را آغاز میکردند. همراه ما باشید با نقد فیلم گزارش فرانسوی.
فیلم گزارش فرانسوی شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. زیرا سازنده آن کارگردان خاصی است که سبک فیلمسازی و انیمیشنسازی او شهرت جهانی دارد. قطعا دیدن این فیلم با سبک خاصش به مذاق هر مخاطبی خوش نمیآید. زیرا این فیلم داستان روایتهاست، داستان میزانسنهاست و در نهایت داستان قصهای پر از دیالوگ است.
چرا ما گیم بازی میکنیم؟ چرا فیلم میبینیم؟ یا چرا کمیک میخوانیم؟ مگه غیر از آن است که میخوایم سرگرم شویم؟
پس میتوان گفت سرگرمی در زندگی ما انسانها اهمیت بسیاری دارد و صنایع سرگرمی نیز به همین اندازه مهم هستند، زیرا بخش زیادی از زمان ما را به خود اختصاص دادهاند. برای همین است که صنعت سرگرمی در حال حاضر پردرآمدترین صنعت در جهان شناخته میشود و گیم در صدر درآمدزایی این صنعت قرار دارد.
مدتی قبل در خدمت دوستان پرتلاشم در برنامه سینما هویت شبکه امید بودم تا درباره جهان گیم و سینما صحبت کنیم. اینکه چه اتفاقاتی میافتد که دو تا جهان متفاوت از یکدیگر تا این اندازه علاقهمند هستند، وارد جهان دیگری شوند.
گیمهایی که دوست دارند فیلم باشند و فیلمهایی که دوست دارند گیم باشند. میتوانید صحبتهای کامل من را در صفحه تلوبیون سینما هویت تماشا کنید.
صفحه سینما هویت در تلوبیون
فیلم «The Last Duel» بر بستر داستانی واقعی از آخرین دوئل ثبت شده در تاریخ فرانسه روایت خود را استوار میکند. روایتی از مردمان قرن 14 میلادی که برای افتخار، شجاعت، شهرت و یا گاهی برای پاک کردن نامشان در نبردی تا آخرین نفس میجنگیدند. نبردی که در آن قضاوت خداوند برای فرد بیگناه آنی بود که بهتر میجنگید، نه آنکه حقیقت با او بود. همراه ما باشید با نقد فیلم آخرین دوئل.
فیلم با زمان دو ساعت و سی دقیقه خود ما را به فرانسه قرن 14 میبرد. جایی که جنگهای میان فرانسویها، انگلیسیها و اسکاتلندیها دنیایی خشن را شکل میداد. دنیایی که در آن شوالیهها، سِرها و حاکمان فئودالی به نام پادشاه میجنگیدند تا بتوانند قدرت، ثروت و نام کسب کنند. قدرتی که پایه و اساسش اسمها، رسمها و سنتها بود.