نقد فیلم The French Dispatch
فیلم «The French Dispatch» اثر جدید کارگردانی مشهور دنیای استاپ موشن است. کارگردان صاحب سبکی که فیلمش را میتوان روایتی شاعرانه درباره دنیای روزنامهنگاری دانست. دنیایی که با حضور شبکههای اجتماعی تحت تاثیر قرار گرفته است و دیگر آن شکوه گذشته را ندارد. شکوهی که در آن مخاطبان هر روز با خواندن گزارشهای روزنامه، صبح را آغاز میکردند. همراه ما باشید با نقد فیلم گزارش فرانسوی.
فیلم گزارش فرانسوی شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. زیرا سازنده آن کارگردان خاصی است که سبک فیلمسازی و انیمیشنسازی او شهرت جهانی دارد. قطعا دیدن این فیلم با سبک خاصش به مذاق هر مخاطبی خوش نمیآید. زیرا این فیلم داستان روایتهاست، داستان میزانسنهاست و در نهایت داستان قصهای پر از دیالوگ است.
بازگشت کارگردان هتل بزرگ بوداپست
«Wes Anderson» کارگردانی است که نام او را با آثار استاپ موشن و انیمیشن میشناسیم. کارگردانی صاحب سبک که برای ساخت آثارش جزئیات بسیاری را رعایت میکند. از صحنهپردازیهای با شکوه که همچون صحنههای تئاتر است، تا داستانی پر از دیالوگ که شما را وادار میکند با تمام حواس خود به آن بنگرید.
گزارش فرانسوی در راستای سبک فیلمسازی است که وس اندرسون با ساخت فیلم «The Grand Budapest Hotel» نشان داد در آن استاد است. این فیلم که اندرسون را با دریافت چهار اسکار راهی خانه کرد، نمونه جذابی است از روایتگری در سینما. روایتگری که به زبان ساده و بدون پیچیدگی تلاش میکند تا قصهای روزمره را برای مخاطب خود تعریف کند.
داستان گزارش فرانسوی درباره روزنامهای است که بعد از مرگ صاحبش قرار بر تعطیلی آن گرفته میشود. اما این تعطیلی دلیلی میشود تا ما به عنوان مخاطب فیلم، همراه با خرده روایتهایی به دل این روزنامه و روزنامهنگارانی که در آن قلم میزنند برویم. خرده روایتهایی که هر کدام داستان مجزایی دارند و همچون یک فیلم کوتاه عمل میکنند.
دیدن تئاتر در سال سینما
هنر وس اندرسون در فیلم «The French Dispatch» آن است که میزانسن و صحنههایی دو بعدی را به مخاطب نشان میدهد. صحنههایی که کاملا شبیه به صحنه تئاتر هستند و مخاطب نیز همان تماشاگر تئاتر در نظر گرفته میشود که بر روی صندلیهای روبرو صحنه نمایش نشسته است. تماشاگری که صحنه را از یک زاویه و در خلال پردههای متوالی میبیند.
دیدن فیلم وس اندرسون این چنین حسی را به شما میدهد. گویی که در حال دیدن تئاتر آن هم در سالن سینما هستید. انجام این کار ظرافت خاصی را میطلبد زیرا تمام سکانسهای فیلم که همچون صحنههای تئاتر هستند با دقت و جزئیات بالا طراحی شدهاند. جزئیاتی که اما در قرار گیری کنار روایتگری پر از دیالوگ فیلم تضاد جالبی را ایجاد میکنند.
روایت از طریق دیالوگ
دیالوگنویسی در سینما یک هنر بوده و این فیلم پر از دیالوگ است. از دیالوگهای راوی کل که قصه اصلی و شرح صحنهها را برای مخاطب شرح میدهد، بگیرید تا بازیگرانی که دیالوگهای هر قسمت را میگویند. این حجم از دیالوگها سبک فیلمسازی اندرسون است که قصه خود را تا حد ممکن ساده و تنها به تصویر ارجاع نمیدهد.
هرچند که او از تصویر برای بیان داستان خود کمک میگیرد اما تنها به تصویر تکیه نمیکند. اگر تصویر را در فیلم گزارش فرانسوی کنار بگذارید و تنها دیالوگها را بخوانید متوجه میشوید که انگار یک گزارش روزنامهای را میخوانید. گزارشی که وس اندروس آن را برای مخاطب خود تهیه کرده است.
تکنیک حرف آخر را میزند
تکنیک در آثار وس اندرسون حرف اول و آخر را میزند؛ از انیمیشن «Fantastic Mr. Fox» بگیرید تا «Isle of Dogs» و دیگر آثار او. قابهای متقارن، نورپردازی با کنتراست بالا، استفاده از رنگهای متنوع و کاتهای مختلفی که تدوین فیلم را بسیار پر جنب و جوش میکند. حتی استفاده از انیمیشن در وسط روایت داستان نیز از جمله همین تکنیکهای خلاقانه وس اندرسون هستند.
تکنیکهایی که در کنار پیرنگ داستانی گزارش فرانسوی، فیلم را تبدیل به اثری خاص میکند. اثری که شاید در چند دقیقه ابتدایی شما را درگیر خود نکند اما در ادامه با ورود خرده پیرنگهای متنوع که تعداد آنها در فیلم چهار تاست در کنار پیرنگ اصلی داستان، شما را با حجم عظیمی از داستان مواجه میکند.
داستانهای مختلفی که شخصیتهای بسیاری دارند و البته بازیگران صاحب نامی که تعداد آنها به قدری زیاد است که نمیتوان همه آنها را نام برد. هرچند که شخصیتهای هر داستان فدای روایت و قصه شدهاند. زیرا ما در طول هر داستان با هیچکدام از شخصیتها همذاتپنداری نخواهیم داشت. زیرا اساسا قرار نیست به آنها توجه کنیم، بلکه باید تمام حواسمان به قصه و صحنهها باشد.
سفر به دل گزارشهای روزنامه
قصه اصلی فیلم درباره موسس روزنامه گزارش فرانسوی با بازی «Bill Murray» است. او به نام انتشار گزارشهای روزنامهنگاران مجله به هر کدام سر میزند تا تصمیم بگیرد که کدام مقاله باید در شماره جدید چاپ شود. داستان از همین نقطه آغاز میشود و سپس فیلم به همراه مخاطبانش به سراغ تک تک این گزارشها که در قالب خرده پیرنگ روایت میشود، میرود.
خرده پیرنگ اول با نام «The Cycling Reporter» درباره محلهای است که گذشته و حال آن مورد مقایسه و توصیف خبرنگاری با بازی «Owen Wilson» قرار میگیرد. خرده پیرنگ بعدی با نام «The Concrete Masterpiece» درباره نقاش گمنامی است که در زندان، نقاشی شاهکاری را خلق میکند و سپس او و نقاشیاش مورد توجه دلالان هنری قرار میگیرد.
خرده پیرنگ سوم با نام «Revisions to a Manifesto» اعتراضات دانشجویی در فرانسه و کافههای آن را با بازی «Frances McDormand» و «Timothée Chalamet» به هجو میکشد. سرانجام خرده پیرنگ چهارم با نام «The Private Dining Room of the Police Commissioner» به سراغ داستانی جنایی و پلیسی میرود که درباره دزدیده شدن پسر فرمانده پلیس است.
مرثیهای بر مرگ مطبوعات
فیلم ترکیبی از چهار گزارش است که در انتها به سرانجام چاپ نمیرسند. زیرا مرگ صاحب روزنامه این رسانه قدیمی را تعطیل میکند و روزنامهنگارانی که گزارش فرانسوی را خانه خود میدانستند را تنها میگذارد. پیرنگی که هجوی بر تعطیلی مطبوعات چاپی در سراسر جهان دارد. همچون آن روزنامهای که در آخرین شماره خود نوشت، شما را با گوشیهای حقیرتان تنها میگذاریم.