A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید
مستند دیوارکش

محسن آقایی را خیلی از ما با مستند ایکسونامی می‌شناسیم. مستندی جنجالی که در سال ۹۸ اکران شد و محتوای عجیبش صدای همه را درآورد. از بی بی سی و شبکه خبر بگیرید تا شبکه‌های اجتماعی که همگی درباره این مستند صحبت می‌کردند. شاید موضوع ایکسونامی در خارج از ایران یک موضوع ساده باشد اما مباحث جنسی آن هم در ایران که این مدل موضوعات تابو است می‌تواند حاشیه‌های زیادی داشته باشد.


مستند دیوارکش را می‌توان ادامه‌ای بر ایکسونامی دانست. آقایی در مستند ایکسونامی به بررسی جریان انقلاب جنسی در آمریکا و سپس جهان پرداخت و با ارائه مستندات قابل توجهی سعی داشت تا استفاده رسانه‌ها و سیاستمداران از محتوای جنسی در راستای کنترل توده‌ها را بررسی کند. مستندی که با عنوان ایکسونامی خاطرات یک پورن استار مطرح شد و توانست به هدف خود یعنی باز کردن پرونده اِلمان‌های جنسی و استفاده آن در سیاست و کسب قدرت برسد.


ادامه مطلب در مجله فیلمگردی

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۰۳
  • امیر محمد بهامیر
کمیک‌ها و استفاده ابزاری از خدایان اسکاندیناوی

خدایان و قهرمانان اساطیری دنیای باستان همچون شخصیت کمیک ثور برای خالقان دنیای کمیک جذابیت بالایی دارند. قهرمانان افسانه‌ای که در اساطیر تمدن‌هایی همچون اسکاندیناوی، یونان، مصر، چین و بین النهرین نمونه‌های بسیاری از آنان را می‌توان مشاهده کرد.

چرایی استفاده از این شخصیت‌های افسانه‌ای و اسطوره‌ای را می‌توان در علاقه نویسندگان غربی به بازنمایی قهرمان‌های گذشته در قالب قهرمانان جدید دانست. زیرا این شخصیت‌ها شالوده اصلی خود را به عنوان الگویی برای نسل جوان داشته و توانایی آن را دارند که در قالب قهرمان‌های دنیای مدرن دوباره باز تعریف شوند.

اسطوره‌های حوزه اسکاندیناوی اما به واسطه ارتباط تنگاتنگی که با ملت‌های جنگجویی همچون وایکینگ‌ها داشته‌اند بیشتر از باقی اساطیر مورد علاقه نویسندگان آثار سرگرمی بوده‌اند. افسانه‌هایی که در آن قهرمان‌هایی با قدرت‌های فرا بشری و جنگجویانی با قدرت‌های خارق العاده حضور دارند.

سریال‌هایی همچون وایکینگ‌ها، انیمه Vinland Saga و حضور شخصیت‌هایی مثل ثور در سری کمیک‌های مارول از این دست بازنمایی افسانه‌ها و اسطوره‌های حوزه اسکاندیناوی هستند. داستان‌ها و شخصیت‌هایی که می‌توانند الگوی جذابی برای ارائه مفاهیم بسیاری در بین مخاطبان این مدل محتواهای سرگرمی باشند.


ادامه در مجله کمیکا

  • ۰ نظر
  • ۲۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۱۳
  • امیر محمد بهامیر
نقد سریال The Falcon and the Winter Soldier

مارول پس از اتمام سری‌ فیلم‌های انتقام جویان در فاز بعدی دنیای سینمایی خود به سراغ آن رفته تا دنیای قهرمانانه خود را دوباره سر و شکل دهد. سریال شش قسمتی فالکون و سرباز زمستان در کنار سریال وانداویژن نمونه‌ای از این دست تلاش‌هاست. سریالی که بیشتر از آنکه بخواهد درونمایه قهرمانی داشته باشد می‌خواهد درباره سیاست حرف بزند.

سیاست نقش پررنگی در سریال فالکون و سرباز زمستان دارد، نمونه خوب آن نیز سخنرانی پایانی کاپیتان آمریکا جدید یا همان فالکون سابق در مقابل سیاست مردان است. سخنانی که مشخص است مارول بیشتر از آنکه به دنبال ساختن یک سریال خوش ساخت ابرقهرمانی باشد به دنبال لاپوشانی سیاست‌های جهانی و سرپوش گذاشتن بر تبعیض نژادی است.

مارول در سوی دیگر داستان فالکون و سرباز زمستان نیز به دنبال آن است که کاپیتان آمریکای جدید را معرفی کند. در واقع بیراه نیست که بگویم تنها دلیل ساخته شدن این سریال آن است که ما متوجه شویم بعد از استیو راجرز قرار است سم ویلسون سکاندار قهرمانان آمریکای جدید باشد.


ادامه در مجله کمیکا

  • ۰ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۱:۱۴
  • امیر محمد بهامیر
نقد انیمیشن The Mitchells vs the Machines

نبرد انسان‌ها و ربات‌ها همچون انیمیشن The Mitchells vs the Machines انگار قرار نیست حالا حالا‌ها از قاب سینما کنار برود. قابی که هر چند وقت یکبار گریزی به دنیای افسار گریخته تکنولوژی می‌زند و به ما یاد آوری می‌کند که تکنولوژی، هیولایی است که روزی ما را می‌بلعد.

سونی پیکچرز انیمیشن که ما بیشتر آن را با سری انیمیشن‌های ابری با بارش کوفته قلقلی یا هتل ترانسیلوانیا می‌شناسیم در جدیدترین اثر خود با نام میچل‌ها در برابر ماشین‌ها به سراغ دنیای تکنولوژی رفته است. اثری که در پس لایه‌های مفهومی خود سعی دارد درباره دو مفهوم عمده صحبت کند، ابتدا می‌خواهد درباره خانواده و انسانیت حرف بزند و سپس گریزی نیز به تکنولوژی داشته باشد.

همین ابتدا بگویم که انیمیشن جدید سونی پیکچرز که نتفلیکس آن را توزیع کرده قرار نیست حرف جدیدی را درباره خطرات تکنولوژی، آن هم از زمان ساخت سری محبوب ماتریکس بزند. خطراتی که پایشان از ماتریکس و دنیای عجیب و غریبش به سینما باز شد. از سوی دیگر مفهوم خانواده، رابطه فرزندان و والدین یا حتی رابطه خواهر برادری نیز قرار نیست به طور خارق العاده‌ای موضوع بحث فیلم باشد.


ادامه در مجله کمیکا

  • ۰ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۵۹
  • امیر محمد بهامیر
نقد انیمه Demon Slayer Mugen Train
شهر اشباح نامی است که بسیاری از علاقمندان به سینما این روزها و با توجه به اکران انیمه Demon Slayer آن را به خاطر می‌آورند. اثر کارگردان مشهور ژاپنی هایائو میازاکی که توانسته است برنده جایزه اسکار شود. در کنار نام این اثر می‌توان از آثار سینمایی کارگردانانی همچون ساتوشی کن یا ایسائو تاکاهاتا نیز نام برد که در دوران خود به عنوان مهم‌ترین آثار انیمیشنی کشور ژاپن در جهان شناخته می‌شدند.
اما امروز شاید دیگر نام این آثار سینمایی به گوش علاقمندان به صنعت انیمیشن سازی ژاپن آشنا نباشد زیرا نسل جدید آثار ژاپنی یا بهتر بگویم انیمه‌های ژاپنی با محوریت قهرمانان فانتزی در راه هستند تا نه تنها در کشور ژاپن بلکه در دنیا نیز سرآمد سینمای این کشور باشند.
انیمه Demon Slayer نامی است که به عقیده عده‌ای پتانسیل آن را دارد که پرچم‌دار آثار جدید ژاپنی باشد. اثری که از روی مانگایی به همین نام و توسط خانم کویوهارو گوتوگ نوشته شده و در همین مدت کوتاه از انتشارش طرفدارن بسیاری را به خود جلب کرده است. مانگایی در سبک شونن یا سبک پسرانه که قرار است دنباله روی اثار بزرگی همچون وان پیس، ناروتو و بلیچ باشد.
  • ۰ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۵۳
  • امیر محمد بهامیر
ضربه فنی کمیک‌های آمریکایی توسط مانگاهای ژاپنی

آمریکایی‌ها شاید فکر نمی‌کردند که روزی کمیک ژاپنی بیشترین میزان فروش کمیک را در بازاری که خود خلق کردند از آن خود کنند. بازاری که بیش از 50 درصد آن به کمیک‌های ژاپنی یا به اصطلاح مانگاها تعلق دارد. بازاری چند میلیارد دلاری که چرخه صنعت کمیک را به گردش در می‌آورد.

مانگا همان کمیک ژاپنی است، منتهی تفاوت سبکی در نحوه تصویرگری و روایت‌گری دارد. البته اصطلاح مانگا به کمیک‌های مدرن ژاپنی اطلاق می‌شود که تاریخچه آن به بعد از جنگ جهانی دوم باز می‌گردد. در مقالات پیشین اشاره شد که آمریکایی‌ها با خلق کاراکترهایی همچون کاپیتان آمریکا در تلاش بودند تا سربازان حاضر در میدان نبرد را به این ابزار رسانه‌ای مجهز کنند.


کمیک ابزاری بود که به واسطه آن سربازان آمریکایی نه تنها در میدان نبرد سرگرم می‌شدند بلکه می‌توانستند فرهنگ آمریکایی را نیز به کشورهایی که در آن حضور داشتند انتقال دهند. کمیک نیز به وسیله سربازانی که بعد از شکست ژاپن وارد این کشور شدند به مردم ژاپن ارائه شد.


ژاپنی‌ها به دلیل آن که پیش از واقعه با این مدل تصویرگری و قصه‌گویی آشناییت داشتند از این محصول آمریکایی استقبال کردند. استقبالی که در دهه 50 میلادی صورت گرفت و سپس ژاپنی‌ها خود با توسعه این سبک توانستند کمیک ژاپنی تولید از آمریکایی‌ها پیشی بگیرند.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۴۵
  • امیر محمد بهامیر
من ابرقهرمانم نه قهرمان | نگاهی به روند خلق ابرقهرمان‌های دنیای کمیک

استن لی یکی از مشهورترین خالقان شخصیت‌های ابرقهرمان در دنیای کمیک طی مصاحبه‌ای ویدئویی در جواب به این پرسش که کدام یک از شخصیت‌های دنیای کمیک قوی‌تر است، گفت:”معلومه کی از همه قوی‌تره، اونی که نویسنده بخواد.” جمله بالا شاید در نگاه اول تنها یک حرف ساده از نویسنده‌ای پرسابقه باشد، اما نگاهی دقیق‌تر به این جمله ما را با این نکته حیاتی مواجه می‌کند که قهرمان‌های عصر جدید همگی ساخته ذهن نویسندگانی همچون استن لی هستند.


قهرمان‌ها و ابرقهرمان‌هایی که صنعت چند میلیارد دلاری دنیای سرگرمی را به گردش در می‌آورند. اما به راستی قهرمان، همان چهره‌ای است که این خالقان سرگرمی آن را به ما نمایش می‌دهند؟

  • ۰ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۴۱
  • امیر محمد بهامیر
واندر وومن قهرمانی فمینیسم یا فمینیسمی قهرمان
واندر وومن یا پرنسس دایانا نام یکی از ابرقهرمانان خیالی دنیای کمیک است که در سال 1941 و توسط ویلیام مولتن مارستون خلق گردید. این شخصیت را می‌توان نمادی از مفهوم فمینیسم در ساختار رسانه‌ای کشور آمریکا دانست. کاراکتری دارای قدرت‌های فرا‌انسانی و همچنین زیبایی خیره کننده‌ای که در دهه 40 و 50 آمریکا به عنوان تصویری از زن قدرتمند امروزی به نمایش در‌آمد.

زنی که نه تنها قدرت برابری با مردان را دارد بلکه در عین حال کلیشه‌های جنسیتی مربوط به زنان زیبا و خوش اندام را نیز در خود داراست. دقیقا همچون تصویری که رسانه‌های آمریکایی از زنان جامعه مدرن با کلیشه‌های جنسیتی انتشار می‌دادند. تصاویری که هالیوود در قالب شخصیت‌هایی همچون مرلین مونرو آن را بازتاب می‌داد و در در دنیای کمیک نیز در قالب کاراکتر واندر وومن بازتاب می‌یافت.

اما برای پاسخ به این سوال که چرا شخصیت واندر وومن را می‌توان به عنوان نمادی از جنبش فمینیسمی دانست، باید نگاهی به تاریخچه این شخصیت و وقایع تاریخی مرتبط با دوران خلق شدنش انداخت. واندر وومن در بطن داستان کمیکی خود متعلق به قبیله‌ای باستانی و اسطوره ای با نام آمازونی‌هاست. آمازونی‌ها نام قبیله‌ای در اساطیر یونان باستان بوده که در ایلیاد و همچنین سفرنامه هردوت به آن اشاره شده است. قبیله‌ای که تماما جامعه‌ای زنانه را تشکیل می‌دهند و مردان در آن حضور ندارند.

آمازونی‌ها را شاید بتوان نماد مناسبی برای فعالان فمینیسم دانست. زیرا شاخصه‌های هویتی این قبیله از جمله برتری ذهنی و جسمی زنان، ایجاد ساختار قدرتمند با حضور حاکمان زن و عدم وجود مردان، می‌تواند همان نیازی را که فعالان فمینیسمی از نمایش اقتدارگرایانه زنانه دارند را برآورده کند.
  • ۰ نظر
  • ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۵۰
  • امیر محمد بهامیر
چرا کاپیتان آمریکا نباید سیاه‌پوست باشد

سریال The Falcon & Winter Soldier در حالی قسمت پنجم خود را به پایان رساند که مشخص گردید فالکون کاپیتان آمریکای بعدی خواهد بود. البته وضعیت خط داستانی کاپیتان آمریکای جدید در نسخه کمیک این مجموعه که از سال 2015 در حال انتشار است مشخص گردیده بود. اما گفتگوی آیزیا بردلی با فالکون درباره آنکه چرا نباید کاپیتان آمریکا سیاه‌پوست باشد موضوع جنجالی را باز کرده است که قدمتی تاریخی دارد.

آیزیا بردلی در کمیک‌های مارول یکی از ابرسربازهای زنده مانده از پروژه‌ای است که تلاش داشت تا قهرمان دیگری همچون کاپیتان آمریکا خلق کند. پروژه‌ای محرمانه که فرق اساسی با دیگر پروژه‌ها داشت، زیرا این پروژه بر روی سربازان سیاه پوست ارتش آمریکا انجام گرفت. بردلی در گفتگوی خود با فالکون که خود یکی از ابرقهرمانان مشهور مارول است و در سال 1969 در دنیای کمیک‌ها به خصوص در کنار کاپیتان آمریکا ظاهر گشت، می‌گوید:

– اونا پونصد ساله دارن این کار رو می‌کنن

– این رو توی گوشت فرو کن، برادر

– هیچوقت اجازه نمیدن یک سیاه‌پوست کاپیتان آمریکا بشه

– اگر هم بذارن

– سیاه‌پوستی که برای خودش احترام قائله، هیچوقت دلش نمی‌خواد کاپیتان آمریکا باشه

گفتگو بین این دو شخصیت اشاره تاریخی به نژادپرستی گستره در آمریکا دارد. نژادپرستی که حتی در صنعت کمیک نیز به وضوح قابل مشاهده است. اما سر رشته این کلاف، یعنی حضور ابرقهرمان‌های سیاه‌پوست در کمیک‌ها به چه دورانی باز می‌گردد.

  • ۰ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۴۶
  • امیر محمد بهامیر
ابرقهرمانی که سرنوشت جنگ جهانی دوم را تغییر داد

کاپیتان آمریکا شخصیت کمیک بوکی است که برای اولین بار در سال 1941 خلق شد. این شخصیت توسط جو سایمن و جک کربی، دو تن از نویسندگان مشهور دنیای کمیک خلق گردید. کاراکتری که در مجموعه کمیک‌هایی با نام خود این شخصیت حضور یافت و به نماد آمریکا تبدیل شد. نمادی که قرار بود آمریکای جدید را به دنیا معرفی کند؛ آمریکایی مقتدر ولی تنها در دنیای فانتزی!

شروع صنعت کمیک در کشور آمریکا به سال‌های 1930 باز می‌گردد. دورانی که شخصیت محبوب سوپرمن به عنوان یک ابرقهرمان خیالی ساخته شد تا نمادی برای آغاز عصر ابرقهرمانان باشد. اما شخصیت سوپرمن به عنوان نمادی برای نجات جهان در دنیای دی سی لقب گرفت. درحالی که آمریکایی‌ها به دنبال نمادی برای کشور خودشان بودند، نمادی که اولا آمریکایی اصیل باشد، دوما سفید پوست باشد.

شخصیت سوپرمن که ماهیتی بیگانه داشت برای این امر بیش از حد تخیلی بود. به همین دلیل سیستم فرهنگی آمریکا به دنبال خلق نماد دیگری برای این کشور بود. آمریکایی که تنها چند صد سال قدمت دارد و اساسا خالی از نماد و اسطوره است. به همین سبب به دنبال قهرمان جدیدی بود که نماد آمریکا باشد و این گونه بود که این نماد با نام کاپیتان آمریکا شکل گرفت.
  • ۰ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۴۲
  • امیر محمد بهامیر

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات