واندر وومن قهرمانی فمینیسم یا فمینیسمی قهرمان
سه شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۵۰ ب.ظ
واندر وومن یا پرنسس دایانا نام یکی از ابرقهرمانان خیالی دنیای کمیک است که در سال 1941 و توسط ویلیام مولتن مارستون خلق گردید. این شخصیت را میتوان نمادی از مفهوم فمینیسم در ساختار رسانهای کشور آمریکا دانست. کاراکتری دارای قدرتهای فراانسانی و همچنین زیبایی خیره کنندهای که در دهه 40 و 50 آمریکا به عنوان تصویری از زن قدرتمند امروزی به نمایش درآمد.
زنی که نه تنها قدرت برابری با مردان را دارد بلکه در عین حال کلیشههای جنسیتی مربوط به زنان زیبا و خوش اندام را نیز در خود داراست. دقیقا همچون تصویری که رسانههای آمریکایی از زنان جامعه مدرن با کلیشههای جنسیتی انتشار میدادند. تصاویری که هالیوود در قالب شخصیتهایی همچون مرلین مونرو آن را بازتاب میداد و در در دنیای کمیک نیز در قالب کاراکتر واندر وومن بازتاب مییافت.
اما برای پاسخ به این سوال که چرا شخصیت واندر وومن را میتوان به عنوان نمادی از جنبش فمینیسمی دانست، باید نگاهی به تاریخچه این شخصیت و وقایع تاریخی مرتبط با دوران خلق شدنش انداخت. واندر وومن در بطن داستان کمیکی خود متعلق به قبیلهای باستانی و اسطوره ای با نام آمازونیهاست. آمازونیها نام قبیلهای در اساطیر یونان باستان بوده که در ایلیاد و همچنین سفرنامه هردوت به آن اشاره شده است. قبیلهای که تماما جامعهای زنانه را تشکیل میدهند و مردان در آن حضور ندارند.
آمازونیها را شاید بتوان نماد مناسبی برای فعالان فمینیسم دانست. زیرا شاخصههای هویتی این قبیله از جمله برتری ذهنی و جسمی زنان، ایجاد ساختار قدرتمند با حضور حاکمان زن و عدم وجود مردان، میتواند همان نیازی را که فعالان فمینیسمی از نمایش اقتدارگرایانه زنانه دارند را برآورده کند.
خالقی که خود فمینیسم بود
از همین روی خالق این کاراکتر یعنی ویلیام مولتن مارستون که خود یکی از فعالان فمینیسم در دهه 40 میلادی به حساب میآمد با استفاده از ظرفیت کمیک تلاش کرد تا کاراکتری با خصوصیات فمینیسمی قبیله آمازونیها خلق کند. مارستون خود یکی از فعالان جنبش حق رای زنان در آمریکا بود و نظرات او پیرامون حقوق زنان در دهه 40 میلادی بازتاب بسیاری داشت. از جمله این جمله معروف او که میگوید: “تنها امید تمدن بشری، توسعه و برابری زنان در همه زمینههای فعالیتهای انسانی است.”
صحبتهای خالق واندر وومن در خصوص اهمیت زن خوب و زیبا در مقابل ابرقهرمانهای مرد ما را بیشتر با این تفکر که چرا این شخصیت خلق گردید آشنا میکند. زیرا مارستون معتقد بود که واندر وومن میتواند باعث شود تا دختران نوجوان از او الگو گرفته و تبدیل به زنان قدرتمندی در جامعه آمریکا شوند.
آمازونیها نماد فمینیسم کهن
واندر وومن در خط داستانی خود توسط زنی آمازونی از خاک رس ساخته شد و در ادامه خلقتش قدرتی زنانه به جسم او داده میشود و توسط زنان پرورش مییابد. اما نکته قابل توجه درباره این کاراکتر که خالقان این ابرقهرمان درباره هویت او بازگو میکنند، آن است که واندر وومن بدون تجربه تبعیض جنسیتی پرورش یافته و این خود برگ برندهای است که میتواند این قهرمان را به عنوان نماد فمینیسم به جهان بشناساند. زیرا واندر وومن همان چهره زنانه قدرتمندی است که با ظاهری قوی و بدون وابستگی به مردان میتواند به نماد جنبشهای زنانه تبدیل شود.
اگر نگاهی به تاریخچه فمینیسم بیاندازیم متوجه خواهیم شد که موج اول این جریان مرتبط با آزادیهای سیاسی همچون حق رای زنان بود. موج دوم فمینیسم که از سالهای 1920 تا 1980 به طول انجامید و بسیاری از فعالیتهای زنان از جمله برابریهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و اصلاح روندهای قانونی در این دوره نمود بیشتری پیدا کرد نیز در این بازه زمانی مورد توجه قرار گرفت.
زنان در رسانه و سینما
یکی از این نمودهای موج دوم فمینیسم، حضور زنان در عرصه رسانه و سینما بود. به گونهای که ما شاهد حضور زنان به عنوان فعالان رسانهای و سینمایی در این دوران بودیم. هرچند که این افزایش فعالیت نسبت به سلطه مردانهای که بر فضای رسانهای و سینمایی آمریکا بود بسیار کم جلوه میکرد.
در واقع حضور زنان در سینما بیشتر در راستای استفاده از جذابیتهای جنسی زنانه برای بهره بردن مردان در جلوی دوربینها بود و نه به عنوان عوامل تولید. به گونهای که در همین دوران شخصیتهایی مثل مرلین مونرو تبدیل به نمادی از زن امروزی در جامعه آمریکا شد. کاراکتری با موی بلوند و جاذبههای جنسی که هالیوود به دنبال نمایش آن بود. البته در نگاه رسانهای و آثار سینمایی آمریکایی حضور زنان به عنوان جنس ضعیفتر در مقابل مردان بازنمایی میشد. به گونهای که زنان در آثار سینمایی و تلویزیونی عموما منفعل و غیرکنشگر معرفی میشدند.
ابرقهرمانی که برای دفاع از زنان خلق شد
حال در چنین شرایطی که زنان عموما در مقابل جامعه مردسالارانه به دنبال برابری بودند حضور یک ابرقهرمان زن توانست به لحاظ فکری شرایط را برای مطرح شدن جریانات فمینیسمی هموار کند. زیرا واندر وومن اولین ابرقهرمان زنی بود که از ابتدای دوران عصر کمیکها در دهه 1930 خلق گردید. آن هم در مقابل ابرقهرمانان مردی همچون سوپرمن، بتمن و کاپیتان آمریکا که به عنوان نماد مردان آمریکایی و جامعه مردسالارانه مطرح بودند.
حتی در استفاده از المانهای شخصیتی و ظاهری برای این کاراکتر نیز تلاش شد تا برابری با مردان و حتی برتری او نمایان باشد. به طور مثال لباس این کاراکتر ترکیبی از ستارهها و پرچم کشور آمریکا همراه با نمادی از عقاب است، همان گونه که در لباس کاپیتان آمریکا از این مدل طراحی استفاده شده است. ( لازم به ذکر است که عقاب نماد کشور آمریکاست )
واندر وومن و جنگ جهانی دوم
پس میتوان گفت که این شخصیت همچون کاپیتان امریکا که نمادی برای مردان آمریکایی بود تبدیل به نمادی برای زنان آمریکایی شد. حتی حضور او و کمیکهایش در جنگ جهانی دوم نیز کاملا متشابه با دیگر شخصیتهای ابرقهرمانی همچون سوپرمن و کاپیتان آمریکاست.
قهرمانی که با حضور در جنگ تلاش داشت تا روحیه سربازان آمریکایی حاضر در نبرد را بالا برد. همچون دیگر ستارههای رسانهای آمریکایی که بارها در جبهههای نبرد حضور پیدا کرده بودند. (مثل حضور مرلین مونرو در میان سربازان حاضر در کره جنوبی که در دهه 50 میلادی رخ داد.)
استفاده از زنان برای تهیج سربازان
استفاده ابزاری از زنان برای تهیج سربازان و برطرف کردن نیازهای جنسی آنان در دوران جنگ بسیار شایع بود و سربازان نیز از این حرکت استقبال میکردند. به خصوص از کاراکتر واندر وومن که شباهتی به مدلهای زنانه مجلاتی همچون Esquire داشت و همین دلیلی بود بر استقبال مردان از این کاراکتر زن.
هرچند که پس از دوران جنگ نیز این محبوبیت ادامه یافت و چه بسا تعداد طرفداران مرد این کاراکتر از تعداد زنان طرفدار آن بیشتر شد. در واقع تا هم اکنون نیز تعداد طرفداران مرد این ابرقهرمان زن، بیشتر از زنانی است که طرفدار این کاراکتر هستند. این خود نشان دهنده آن است که با وجود آن که واندر وومن به عنوان نماد فمینیسم مطرح گردید اما همچنان به عنوان ابزاری برای سرگرمی مردان تلقی میشود.
جانشینان مارستون با واندر وومن چه کردند
مارستون در سال 1947 فوت گردید و ادامه داستان کاراکتر واندر وومن به جانشینان او سپرده شد. البته این اتفاق باعث گردید که در دورههای مختلف شخصیت واندر وومن دستخوش تغییرات بسیاری گردد. او در این تغییرات از یک شخصیت جنگجو به یک جاسوس و حتی در برههای قدرتهای خود را نیز از دست داد اما خصوصیات فمینیسمی خود را همچنان حفظ کرده است.
پس از تغییرات واندر وومن در دهه 70 و 80 میلادی این کاراکتر نقش پررنگتری را در جریانات فمینیسمی رسانههای آمریکا ایفا کرد. او در نمایشهای تلویزیونی نیز حاضر شد تا این که بالاخره در سال 2017 با اکران فیلم اختصاصی خود با بازی گل گلدوک این کاراکتر بیش از پیش به عنوان نمادی از فمینیسم و دنیای زنانه در سینما مطرح شد.
احیای واندر وومن با فیلمهای مارول
فیلم واندر وومن سال 2017 به اعتقاد کارشناسان تلاش رسانههای آمریکایی دلیلی برای دوباره به جریان انداختن مباحث فمینیسمی اما این بار با ارائه چهرهای جدید از زنان در قامت ابرقهرمانان است. کاراکتری که بحثهای جنسیتی را در خصوص عدم توازن فعالیت زنان در سینمای آمریکا دوباره بر سر زبانها انداخت.
زیرا به اعتقاد همه فعالان سینمایی، هالیوود دنیای کاملا مردانه است که حضور زنان در آن تنها برای استفاده از جذابیتهای جنسی و در راستای فروش بیشتر فیلمها است. در همین خصوص میتوان به این اشاره کرد که در نزدیک به ۹۰ دوره جوایز اسکار، فقط دو زن توانسته است جایزه بهترین کارگردانی را از این جشنواره دریافت کند. (کاترین بیگلو، ۲۰۰۹ برای فیلم مهلکه / کلوئی ژائو، 2021 برای فیلم سرزمین آوارگان)
قهرمان فمینیسم یا فمینیسم قهرمان
زنان در سینمای آمریکا بیشتر در جلوی دوربین و به عنوان نقش زن مظلوم که در انتظار نجات از سوی مردان است تصویرسازی میشوند. ولی کاراکتر واندر وومن برخلاف این رویه تلاش دارد که نشان دهد زنان نیز میتوانند قدرتمند ظاهر گردند و سهمی در این سینما داشته باشند. زیرا در فضای رسانهای جدید کمبود داستانها و کاراکترهای مختص به زنان نشان دهنده فقدان حضور زنان در این فضاست.
کاراکتر واندر وومن از دوران خلق خود در دهه 40 میلادی تا به امروز فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. ماجراهایی که همگی در یک مفهوم خلاصه میشوند، مفهومی که میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که آیا واندر وومن قهرمانی فمینیسم است یا فمینیسمی قهرمان.
منبع مجله کمیکا