نقد انیمه Demon Slayer Mugen Train
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۵۳ ب.ظ
شهر اشباح نامی است که بسیاری از علاقمندان به سینما این روزها و با توجه به اکران انیمه Demon Slayer آن را به خاطر میآورند. اثر کارگردان مشهور ژاپنی هایائو میازاکی که توانسته است برنده جایزه اسکار شود. در کنار نام این اثر میتوان از آثار سینمایی کارگردانانی همچون ساتوشی کن یا ایسائو تاکاهاتا نیز نام برد که در دوران خود به عنوان مهمترین آثار انیمیشنی کشور ژاپن در جهان شناخته میشدند.
اما امروز شاید دیگر نام این آثار سینمایی به گوش علاقمندان به صنعت انیمیشن سازی ژاپن آشنا نباشد زیرا نسل جدید آثار ژاپنی یا بهتر بگویم انیمههای ژاپنی با محوریت قهرمانان فانتزی در راه هستند تا نه تنها در کشور ژاپن بلکه در دنیا نیز سرآمد سینمای این کشور باشند.
انیمه Demon Slayer نامی است که به عقیده عدهای پتانسیل آن را دارد که پرچمدار آثار جدید ژاپنی باشد. اثری که از روی مانگایی به همین نام و توسط خانم کویوهارو گوتوگ نوشته شده و در همین مدت کوتاه از انتشارش طرفدارن بسیاری را به خود جلب کرده است. مانگایی در سبک شونن یا سبک پسرانه که قرار است دنباله روی اثار بزرگی همچون وان پیس، ناروتو و بلیچ باشد.
شیطانکش قطار بینهایت نام فیلم سینمایی است که پس از ساخت فصل اول شیطانکش منتشر گردید. فصل اولی که به سرعت در بین مخاطبان انیمه در سراسر جهان تبدیل به نامی شناخته شده است، به گونهای که در صدر پرفروشترین اثر سینمای ژاپن قرار گرفت.
نکته قابل توجه آن است که نه یک فیلم سینمایی بلکه یک انیمیشن سینمایی در صدر باکس آفیس سینمای ژاپن ایستاده است. نکته زمانی جذابتر میشود که این اثر در سینمای آمریکا نیز در صدر قرار میگیرد و آثاری همچون مورتال کمبت را حتی برای مدت کوتاه در زیر اسم خود جای میدهد.
شهر اشباح یا انیمه Demon Slayer
احتمالا برای همین است که عدهای عقیده دارند که انیمه Demon Slayer میتواند جا پای بزرگانی همچون شهر اشباح بگذارد. اما نباید اشتباه کنید، درست است که ژاپنیها استاد قصهگویی هستند، این را میتوان از تئاتر کابوکی یا نقالی ژاپنی فهمید که قدمت چند صد ساله دارد. اما شیطانکش با وجود گرافیک جذابش که نقطه قوت آن است و استودیو Ufotable ساخت آن را بر عهده داشته، اثری تاثیر گذار به لحاظ پیرنگ و پیچیدگی داستانی نیست.
البته اگر بخواهیم آن را با شهر اشباح مقایسه کنیم ولی اگر از در مقایسه وارد نشویم میتوان گفت که شیطانکش قطار بینهایت در قصهگویی حرف بسیاری برای گفتن دارد. اساس داستانی شیطانکش بر مبنای فرمول سفر قهرمان بنا شده است. ساختاری که کریستوفر ووگر آن را در کتاب سفر نویسنده ارائه کرده است. البته این ساختار پیشتر توسط جوزف کمبل نیز در کتاب سفر قهرمان ارائه گردیده بود.
ساختاری که تمام قصههای کهن بشری بر اساس آن ساخته شده است. شیطانکش نیز از این ساختار بهره برده و تلاش دارد تا سفر قهرمانی شخصیتهای خود را به مخاطب نشان دهد. داستان مانگا بر اساس زندگی شخصیت اصلی یعنی تانجیرو و خواهرش است.
شخصیت تانجیرو
زندگی در سایه مرگ خانواده
تانجیرو که در کوهستانی با خانواده خود زندگی میکند بر اثر حمله یک هیولا یا شیطان خانواده خود را از دست میدهد. در این حمله تانجیرو زخمی میشود و خواهر او با نام نزوکو نیز بر اثر جراحت وارده به شیطان تبدیل میشود. البته شیطانی که هنوز رگههایی از انسانیت را در خود دارد.
تانجیرو پس از این حادثه سفری را آغاز میکند تا خواهر خود را دوباره به انسان تبدیل و همچنین با شیاطین مبارزه کند تا دیگر کسی تجربه تلخ او را نداشته باشد. خط اصلی داستان شیطانکش بر مبنای همین پیرنگ نجات خواهر تانجیرو پیش میرود. پیرنگی که بر اساس سفر قهرمان است و المانهایی همچون پیر راهنما و دوستانی که به قهرمان کمک میکنند تا مسیر خود را طی کند نیز در آن دیده میشود.
نزوکو
هاشیرامای آتش وارد میشود
سفر قهرمانی تانجیرو همراه با خواهر و دو دوست خود برای کسب قدرت و نابودی شیاطین در پایان فصل اول به نقطهای میرسد که آن دو در قطاری راهی سفری پر مخاطره میشوند. حال در انیمه سینمایی شیطانکش قطار بینهایت ما شاهد مبارزه آنها با یکی از شیاطین رده بالا هستیم. هر چند که بیشتر میتوان گفت کاراکترهای ما در این اثر سینمایی بیشتر نقش مشاهدهگر را ایفا میکنند، زیرا داستان اصلی به هاشیرامای آتش تعلق دارد.
هاشیرامای آتش یکی از افراد رده بالای سازمانی است که تانجیرو به عنوان یک شیطانکش در آن مشغول به فعالیت است. هاشیرامایی که ما در قطار بینهایت نظارهگر داستان زندگی او و مبارزه پایانیاش با یک شیطان قدرتمند هستیم.
ساختار سه پرده انیمه Demon Slayer
داستان در سه پرده به مخاطب نمایش داده میشود. پرده اول به معرفی فضای داستانی و شخصیتها اختصاص دارد به گونهای که ما با فضایی که داستان در آن رخ میدهد، یعنی قطار آشنا میشویم. سپس شخصیتهای اصلی یعنی تانجیرو، زنیتسو، اینوسکه و نزوکو به ما معرفی و بعد شخصیت اصلی داستان یعنی رنگوکو به عنوان هاشیرامای آتش و محوریت اصلی داستان را بیشتر میشناسیم.
پرده دوم داستان ما را وارد نقطه محرک ابتدایی داستان یا همان کنش اولیه میکند. جایی که شخصیتها با یکی از شیاطین که قدرت دستکاری رویا را دارد رو در رو میشوند. جایی که هر کدام از شخصیتها با اولین چالش خود یعنی رو برو شدن با ترسهایشان مواجهه میشوند. البته نمیتوان گفت ترس زیرا بیشتر شبیه به رویایی شیرین است که هر کدام دوست دارند به واقعیت تبدیل شود.
ما در این بخش ابعاد بیشتری از زندگی و احساسات شخصیت داستان اصلی یعنی تانجیرو را مشاهده میکنیم. در واقع احساس پشیمانی و ترسی که او در از دست دادن خانواده خود داشته است بیشتر برای ما مشخص میشود. احساساتی که باعث شدهاند تا او در مسیر قهرمانی قدم بردارد.
شخصیت هاشیراما
درخشان همچون شعلههای آتش
داستان اصلی انیمه Demon Slayer اما در رویای هاشیرامای آتش رخ میدهد. جایی که ما این شخصیت قهرمان را بیشتر میشناسیم و متوجه آن میشویم که هدف او در زندگی چیست. البته میتوان گفت این شخصیت پتانسیل آن را داشت تا بیشتر مورد کنکاش شخصیتی قرار گیرد اما نباید فراموش کرد که نقش رنگوکو در این نقطه از داستان تنها محرکی برای ایجاد عزم در شخصیتهای اصلی ما یعنی تانجیرو و دوستانش است.
کل قصه شیطانکش قطار بینهایت نیز درباره همین است که رنگوکو با فدا کردن جان خود در راه مبارزه با شیاطین به تانجیرو یاد دهد که هدف محافظ از دنیا در برابر تاریکی است. حتی اگر تاریکی از ما نیز قویتر باشد ولی نباید در مقابل آن سر خم کرد.
پرده سوم داستان اختصاص به سکانس پایانی مبارزه هاشیرامای آتش و یکی دیگر از شیاطین رده بالا دارد. نبردی تن به تن که به وضوح پایانی تراژدیک دارد. به قول ادبیات عامیانه ما ایرانیها که میگویم شاهنامه پایانش خوش است، اما در واقعیت حتی شاهنامه نیز پایان خوشی ندارد. در واقع تراژدیک بودن صحنههای شاهنامه همچون مرگ سهراب، مرگ اسفندیار و مرگ رستم است که بار عاطفی عجیبی را به مخاطب منتقل میکند.
پایانی تراژدیک
شیطانکش قطار بینهایت نیز همچون شاهنامه پایان تراژدیک را برای قهرمانش انتخاب کرده است. پایانی با شکوه که نشان دهد قهرمانها حتی اگر شکست بخورند نیز ایستاده میمیرند و جمله پایانی تاثیرگذاری که تانجیرو خطاب به شیطانی که در حال فرار است میگوید.
– فرار نکن! فرار نکن بزدل! فرار نکن!
– سپاه شیطانکش همیشه شبها که شما شیاطین برتری دارید باهاتون میجنگه
– درسته! ما انسانهایی که از گوشت و خون ساخته شدیم
– زخمهای ما به این راحتی بسته نمیشن و اگه دست و پامون قطع بشه دوباره در نمیاد
– ولی این باعث نمیشه که در مقابل شما زانو بزنیم
– فرار نکن، ترسو
منبع مجله کمیکا