ابرقهرمانی که سرنوشت جنگ جهانی دوم را تغییر داد
پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۴:۴۲ ب.ظ
کاپیتان آمریکا شخصیت کمیک بوکی است که برای اولین بار در سال 1941 خلق شد. این شخصیت توسط جو سایمن و جک کربی، دو تن از نویسندگان مشهور دنیای کمیک خلق گردید. کاراکتری که در مجموعه کمیکهایی با نام خود این شخصیت حضور یافت و به نماد آمریکا تبدیل شد. نمادی که قرار بود آمریکای جدید را به دنیا معرفی کند؛ آمریکایی مقتدر ولی تنها در دنیای فانتزی!
شروع صنعت کمیک در کشور آمریکا به سالهای 1930 باز میگردد. دورانی که شخصیت محبوب سوپرمن به عنوان یک ابرقهرمان خیالی ساخته شد تا نمادی برای آغاز عصر ابرقهرمانان باشد. اما شخصیت سوپرمن به عنوان نمادی برای نجات جهان در دنیای دی سی لقب گرفت. درحالی که آمریکاییها به دنبال نمادی برای کشور خودشان بودند، نمادی که اولا آمریکایی اصیل باشد، دوما سفید پوست باشد.
شخصیت سوپرمن که ماهیتی بیگانه داشت برای این امر بیش از حد تخیلی بود. به همین دلیل سیستم فرهنگی آمریکا به دنبال خلق نماد دیگری برای این کشور بود. آمریکایی که تنها چند صد سال قدمت دارد و اساسا خالی از نماد و اسطوره است. به همین سبب به دنبال قهرمان جدیدی بود که نماد آمریکا باشد و این گونه بود که این نماد با نام کاپیتان آمریکا شکل گرفت.
کاپیتان آمریکا و جنگ جهانی دوم
پیشتر گفته شد که این شخصیت در ماه مارس سال 1941 خلق گردید. بیایید کمی بیشتر به سال 1941 نگاه کنیم، در این سال یکی از مهمترین اتفاقات جهان در حال رخ دادن بود؛ یعنی جنگ جهانی دوم. جنگ جهانی دوم در سال 1939 آغاز شد و تا سال 1945 ادامه یافت. جنگی که بر طبق آمار و ارقام موجود بیش از 100 میلیون تلفات در پی داشت. جنگ با حمله آلمان نازی به لهستان آغاز شد. سپس کل اروپا را دربر گرفت ولی تا سال 1941 عملا جنگ به عنوان یک نبرد جهانی مطرح نبود.
جنگ جهانی دوم در دسامبر سال 1941 رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت. زیرا حمله ناگهانی ژاپنیها به بندر پل هارپر باعث شد تا امریکا که تا این لحظه به عنوان پشتیبان لجستیکی جنگ جهانی دوم خود را در این نبدر دخیل میدید، بعد از این حمله رسما به جنگ جهان دوم ملحق شود.
بازگردیم به صنعت کمیک آمریکا و البته کاراکتر کاپیتان آمریکا. بر کسی پوشیده نیست که سیستم حاکمیتی آمریکا تا قبل از شروع جنگ جهانی دوم علاقه بسیار زیادی به حضور در اروپا و آسیای شرق داشت. زیرا آمریکای صنعتی در حال رشد اقتصادی بود. از سمت دیگر آمریکا در برنامه جهانی خود صدور فرهنگ آمریکایی را در دستور کار خود داشت. صادرات فرهنگی که با هالیوود آغاز شده بود ولی هنوز از ظرفیت کامل آن استفاده نشده بود.
بهره برداری سیاسی از ابرقهرمانان
صنعت کمیک که اساسا برای جوانان و نوجوانان طراحی شده بود شاید همان حلقه مفقودهای بود که آمریکاییها به دنبال آن بودند. شخصیتسازی یا کاراکترسازی که در دستور کار بود تا از آن در راستای اهداف سیاسی بهره برداری شود. بیایید نگاهی دوباره به تاریخ خلق کاپیتان آمریکا بیاندازیم، این شخصیت در ماه مارس 1941 خلق شد. 9 ماه بعد آمریکا به صورت رسمی وارد جنگ جهانی دوم شد.
بر اساس اسناد به دست آماده مشخص شده است که آمریکا از ابتدای سال 1940 علاقه وافری به حضور در جنگ جهانی دوم داشت. در سال 1941 نیز آمریکایی با رمزگشایی پیامهای ژاپنیها که در جنگ جهانی دوم حضور داشتند متوجه آن شدند که ژاپن به دنبال آغاز جنگ با بریتانیا آن هم در مستعمرههای این کشور یعنی هند شرقی (اندونزی) است. همین دلیل خوبی بود تا امریکاییها در نقشهای جدید با انتقال تجهیزات ازکار افتاده خود به بندر پل هارپر، ژاپنیها را وسوسه به حمله کنند.
اما قبل از این طراحی باید آمادگی ذهنی برای افکار عمومی ایجاد میگردید تا شروع نبرد جنگ جهانی دوم با واکنش منفی مواجه نشود. بخشی از این آمادگی ذهن بر عهده صنعت کمیک و کاراکتر کاپیتان آمریکا افتاد. در داستان کمیک این شخصیت که استیو راجرز نام دارد، به وسیله پروژه محرمانه ارتش آمریکا تبدیل به ابرسرباز شد. سپس ماموریت یافت تا به مقابله با ارتش نازی و گروه هایدرا بپردازد. گروهی که بر روی تکنولوژیهای پنهانی آلمان نازی کار میکردند.
چه بسا حتی طراحی گروه هایدرا و استفاده از آن نیز در راستای برنامههای پیشرفت تکنولوژی آمریکاییها بوده باشد. زیرا بیشتر پیشرفت آمریکا در دوره جنگ جهانی دوم به خصوص کشف بمب اتم را این کشور مدیون دانشمندانی بود که از المان و حزب نازی به آمریکا مهاجرت کرده بودند.
جوانان آمریکایی پیش به سوی جنگ
شخصیت کاپیتان آمریکا بعد از انتشار اولین شماره خود به سرعت در بین جوانان و نوجوانان آمریکایی محبوب شد. این محبوبیت همان پروژهای بود که آمریکاییها از آن برای ترغیب جوانان به حضور در جنگ جهانی دوم استفاده کردند. زیرا این شخصیت به عنوان نماد آمریکا مدرن طراحی گردید و وظیفه او نجات و البته محافظت از آمریکا در برابر دشمنان این ملت بود. حتی در طراحی عناصر بصری او نیز نمادهای کاملا آمریکایی به کار برده شده بودند.
نمادهایی همچون یک جوان مو بلند و چشم آبی که دارای فیزیک قوی است همچون جوانان آمریکایی دهه 30 و 40 میلادی. در کنار فیزیک بدنی استیو راجرز کاستوم و لباس ابرقهرمانی که به رنگ آبی و قرمز همچون پرچم آمریکا طراحی شده و از همه مهمتر سپر این شخصیت است. سپری که با ستارهای بر روی آن مشخص میشود و به عنوان نمادی برای حفاظت از آمریکا تعیین شده است.
کاپیتان آمریکا و مشت زدن به صورت هیتلر
کاپیتان امریکا و مشت معروف آن بر روی صورت هیتلر در اولین شماره از کمیک وی همان مفهومی است که آمریکاییها به دنبال آن بودند. پروپاگاندایی که نتیجه مثبتی داشت و جوانان بسیاری را ترغیب به حضور در جنگ جهانی دوم کرد. به گونهای که سربازخانههای آمریکایی که تا پیش از تاثیرگذاری کاپیتان آمریکا خالی از سرباز بود، بعد از پا به میدان گذاشتن این شخصیت پر از سربازانی شد که آماده حضور در جنگ بودند. در حین جنگ جهانی دوم نیز این شخصیت به همراه دیگر ستارههای هالیوودی در کنار سربازان و برای بالا بردن روحیه آنان در جبهههای نبرد حضور داشتند.
کمیک کاپیتان امریکا را شاید تنها کمیکی باید دانست که در بخش لجستگی ارتش آمریکا قرار گرفت و به عنوان یکی از موارد پشتیبانی به دست سربازان حاضر در نبرد فرستاده میشد. کمیکی که عملا در تمامی جبهههای نبرد یافت میشد و در کنار آن در بین مردم و افکار عمومی نیز حضور داشت.
آمریکا با کمک این شخصیت جنگ جهانی دوم را پیروزمندانه به اتمام رساند. نه تنها بر آلمان نازی همچون همان مشت معروف کاپیتان بر صورت هیتلر غلبه کرد بلکه مشت کاپیتان آمریکا بر صورت امپراطور ژاپن نیز نماد دیگری شد از ابرقهرمانی که خلق شد تا امریکاییها را به نماد نجات جهان تبدیل کند؛ قهرمانی از دل فرهنگ امریکایی.
اما بازنمایی دوباره این شخصیت در سالهای گذشته آن هم در سینما و در کنار گروه ابرقهرمانی انتقام جویان شاید پروژه بعدی برای آمریکاییها باشد تا به وسیله قدرت رسانه و شخصیتسازی بار دیگر رویای پیروزی در عرصه دیگری را در سر بپرورانند.
منبع مجله کمیکا