چرا کاپیتان آمریکا نباید سیاهپوست باشد
سریال The Falcon & Winter Soldier در حالی قسمت پنجم خود را به پایان رساند که مشخص گردید فالکون کاپیتان آمریکای بعدی خواهد بود. البته وضعیت خط داستانی کاپیتان آمریکای جدید در نسخه کمیک این مجموعه که از سال 2015 در حال انتشار است مشخص گردیده بود. اما گفتگوی آیزیا بردلی با فالکون درباره آنکه چرا نباید کاپیتان آمریکا سیاهپوست باشد موضوع جنجالی را باز کرده است که قدمتی تاریخی دارد.
آیزیا بردلی در کمیکهای مارول یکی از ابرسربازهای زنده مانده از پروژهای است که تلاش داشت تا قهرمان دیگری همچون کاپیتان آمریکا خلق کند. پروژهای محرمانه که فرق اساسی با دیگر پروژهها داشت، زیرا این پروژه بر روی سربازان سیاه پوست ارتش آمریکا انجام گرفت. بردلی در گفتگوی خود با فالکون که خود یکی از ابرقهرمانان مشهور مارول است و در سال 1969 در دنیای کمیکها به خصوص در کنار کاپیتان آمریکا ظاهر گشت، میگوید:
– اونا پونصد ساله دارن این کار رو میکنن
– این رو توی گوشت فرو کن، برادر
– هیچوقت اجازه نمیدن یک سیاهپوست کاپیتان آمریکا بشه
– اگر هم بذارن
– سیاهپوستی که برای خودش احترام قائله، هیچوقت دلش نمیخواد کاپیتان آمریکا باشه
گفتگو بین این دو شخصیت اشاره تاریخی به نژادپرستی گستره در آمریکا دارد. نژادپرستی که حتی در صنعت کمیک نیز به وضوح قابل مشاهده است. اما سر رشته این کلاف، یعنی حضور ابرقهرمانهای سیاهپوست در کمیکها به چه دورانی باز میگردد.
نژادپرستی سفیدپوستان علیه سیاهپوستان
پلنگ سیاه نام یکی از مشهورترین ابرقهرمانان دنیای مارول و حتی صنعت کمیک است. زیرا او اولین قهرمانی سیاهپوستی است که در سال ۱۹۶۶ خلق شد. خلق این شخصیت باعث گردید تا پای دیگر قهرمانان سیاهپوست همچون فالکون که در سال ۱۹۶۹ پا به دنیای کمیک گذاشت هموار شود. اما دلیل حرکت صنعت کمیک آمریکا به سمت ایجاد ابرقهرمانهای سیاه پوست چه بود؟ آن هم حدود ۵۰ سال بعد از زمانی که از شروع صنعت کمیک در آمریکا میگذرد؟
برای پژوهشگران وقایع اجتماعی نام پلنگ سیاه یادآور یکی از حزبهای معروف سیاه آمریکاست. حزبی ملقب به پلنگ سیاه که اخیر در فیلم دادگاه شیکاگو هفت نیز از آنها نام برده شد. حزبی که متشکل از سیاهپوستان مسلح بود که برای تامین امنیت سیاهان از حملات نژاد پرستانه سفیدپوستان تشکیل گردیده بود. البته تاسیس این حزب چند ماه بعد از معرفی شخصیت پلنگ سیاه بود ولی نکته مهم در رابطه با این جریان وقوع اتفاقات مهمی در طی سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۷ بود که زمینه حضور سیاهپوستان را به عنوان ابرقهرمان در دنیای کمیکها کلید زد.
جنبشهای مدنی سیاهان چگونه شکل گرفت
مهمترین اتفاق این دوران جنبش مدنی سیاهپوستان بود که در پی اعتراض یک بانوی سیاهپوست در اتوبوسی که متعلق به سفیدپوستان بود رخ داد. این زن سیاهپوست بر روی صندلی مخصوص سفیدپوستان نشست و اغازگر حرکت عظیمی در میان سیاهپوستان آمریکایی شد تا تبعیضهای نژادی را از بین ببرند.
اتفاقاتی که رهبران مشهوری چون مارتین لوتر کینگ و مالکوم ایکس در صدر وقایع آن بودند. این سالها در تاریخ آمریکا به عنوان یکی از سیاهترین دوران تاریخی به حساب میآید زیرا برخورد پلیس و نژادپرستان با این جنبش به قدری خشونت بار بود که شعلههای آن شهرهای بزرگی همچون لس انجلس را در نوردید.
اعتراضات و تبعات اجتماعی آن باعث شد تا در سال ۱۹۶۶ صنعت کمیک به عنوان یکی از بازوان فرهنگی سیاستهای آمریکا به کار برده شود تا نقش سیاه پوستان را در دنیای ابرقهرمانی از حالت منفعل به فعال تغییر دهد. انفعالی که در آن سالها پیش از پیش در خصوص عدم حضور سیاهپوستان در کمیکها موجب اعتراضات طرفداران سیاهپوست دنیای کمیک میگردید.
ابرقهرمانان خیالی و نقش آنان در جنگ ویتنام
البته در سال ۱۹۶۶ که پلنگ سیاه خلق شد و بعد از آن در سالهای بعد که ابرقهرمانان سیاهپوستی همچون فالکون به جمع تیم انتقامجویان پیوستن جریان تاریخی دیگری نیز در حال رخ دادن بود. جریانی که چه بسا تاثیر بسیار زیادی بر خلق ابرقهرمانان سیاهپوست داشت و آن چیزی نبود جز جنگ ویتنام.
جنگ ویتنام که به عنوان اولین شکست تاریخ ارتش آمریکا شناخته میشود یکی از جنجالیترین نبردهای تاریخ آمریکاست. زیرا نه تنها این کشور در نبرد علیه نیروی مقاومت ویتنام شکست خورد بلکه موجب اعتراضات گستردهای در خاک آمریکا و علیه این جنگ نیز شد.
اما با نگاهی کمی دقیقتر متوجه میشویم که کمیک یکی از بزرگترین صنایع بود که از نبرد ویتنام سود برد. زیرا نه تنها به عنوان یک ابزار لجستیکی در اختیار ارتش آمریکا بود تا روحیه سربازان را بالا برده و آنها را سرگرم کند، بلکه به همین واسطه کمیک توانست حوزه گستردگی خود را از آمریکا به آسیای شرق نیز امتداد دهد.
اما رابطه خلق پلنگ سیاه و فالکون در این دوران با جنگ ویتنام چه بود؟ در سال ۱۹۶۶ و تنها بعد از چند ماه از حضور شخصیت پلنگ سیاه به عنوان یک ابرقهرمان، دولت و ارتش آمریکا پروژهای را کلید زد که در آن هدف، افزایش حضور سربازان در جنگ ویتنام بود.
تشویق پلنگ سیاه برای حضور سیاهپوستان در جنگ
طبق امار رسمی چیزی در حدود ۹ میلیون سرباز در جنگ ویتنان که از سال ۱۹۵۹ آغاز و تا سال ۱۹۷۵ ادامه داشت شرکت کردند. نکته جالب آن است که تعداد سربازان سیاه پوست در نبرد ویتنام حدود ۳۰۰ هزار نفر است. این تعداد نسبت به آمار شاید به چشم نیاید، اما با نگاهی به سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۷ متوجه میشویم که نسبت حضور سیاه پوستان به سفیدپوستان تا قبل از این سالها ۲۹ درصد به ۶۳ درصد بود (۸ درصد افراد نیز از دیگر اقلیتهای نژادی بودند). اما در این بازه زمانی و طی انجام پروژه ارتش امریکا این نسبت به ۶۴ درصد برای سیاهپوستان و ۳۱ درصد برای سفیدپوستان تغییر کرد.
تعداد سربازان شرکت کنندگان در سال ۱۹۶۶ در نبرد ویتنام ۲۴۳ هزار سرباز بود که ۴۰ درصد آنها سیاهپوست بودند. نکته جذابتر آنکه بعد از تحقیقات مشخص شد که علت حضور بیشتر این افراد در جنگ انگیزههای مدنی و در کنار آن تاثیر پذیرفتن از شخصیتهای ابرقهرمان سیاهپوست بود. در واقع این رویکرد دنیای کمیک همچون رویکرد آن در ابتدای جنگ جهانی دوم برای تغییر افکار عمومی انجام گردید.
تغییر افکار عمومی که نتیجه مثبتی در پی داشت و باعث افزایش حضور سیاهان در جنگ ویتنام و همچنین تغییر ذهنیت سیاهپوستان در جریان جنبشهای مدتی در طی نسلهای بعدی بود. این تغییر ذهنیت تا به امروز نیز ادامه داشته است و با آن که همچنان قهرمانان سیاهپوست به عنوان شخصیتهای اصلی ابرقهرمانی شناخته نمیشدند ولی در اقدامی تازه و آن هم در سال ۲۰۱۵ این رویه به یکباره برگشت.
فالکون کاپیتان آمریکا سیاهپوست
اعلام آن که فالکون کاپیتان امریکای بعدی خواهد بود شاید در نوع خود بیسابقه باشد. اتفاقی که در سال ۲۰۱۴ و در سری جدید کمیکهای کاپیتان آمریکا با عنوان All-New Captain America رخ داد. تغییری که در قسمت پنجم سریال The Falcon & Winter Soldier نیز به آن اشاره شد و شخصیت آیزیا بردلی درباره آن که چرا نباید یک سیاهپوست کاپیتان آمریکای بعدی باشد هشدار میدهد.
البته هشدار این شخصیت صرفا برای بیان صورت مسئله و در ادامه نقض آن مطرح میشود زیرا در پایان همین قسمت ما شاهد آن هستیم که فالکون تبدیل به کاپیتان آمریکا خواهد شد. تغییری که میخواهد نشان دهد تاریخ نژادپرستی سفیدپوستان علیه سیاهپوستان تاریخ مصرفش به پایان رسیده است. پایانی که صحبتهای آنتونی مکی بازیگر نقش فالکون در دنیای سینمایی مارول نیز بر آن صحه میگذارد.
آنتونی مکی: “ما در یک دوره انتقال و تغییر قرار داریم؛ هر ۴۰ یا ۵۰ سال اتفاقاتی رخ میدهد که کشور ما و تمام جهان را به سمت و سوی خود میبرد. ما فکر نمیکردیم ۲۰۲۰ اینگونه باشد اما خب همه چیز برای خودش اتفاق افتاد. در نتیجه، ایفای نقش یک کاپیتان آمریکای سیاهپوست شعله سوزاندن یک سیستم خراب و فساد را بیشتر میکند؛ سیستم بیمعنایی که ما را با آن بزرگ کردهاند و تا الان در آن زندگی کردهایم. روز جدیدی فرا رسیده. دوران جدیدی فرا رسیده. نژادپرستی، هوموفوبیا و جنسیتزدگی اکنون جزیی از گذشته و سیستمی هستند که ما دیگر نمیتوانیم به عنوان سیستم کشور یا درک مردممان قبول کنیم. همه اینها ما را در شرایطی قرار میدهد تا انسانهای بهتری شویم، والدین بهتری شویم، و در آینده بهتری زندگی کنیم.”
اما سوال اصلی شاید این باشد که این تاریخ سیاه واقعا به پایان رسیده یا تنها در دنیای فانتزی کمیکها آن را به پایان رساندهاند.
منبع مجله کمیکا