A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید
نقد انیمه March comes in like a lion

نقد انیمه March comes in like a lion

پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۳۵ ب.ظ


مارس مثل شیر میاد

اگر همچون من علاقه‌مند به انیمه ناروتو باشید پس شخصیت شیکامارو را حتما به یاد دارید. کاراکتری با قدرت کنترل سایه‌ها و البته استاد بازی شوگی که سکانس مشهور و احساسی بازی با استادش یعنی آسوما در ذهن خیلی از ما حک شده است. نمی‌خوام درباره ناروتو حرف بزنم بلکه می‌خوام درباره بازی شوگی و انیمه‌ای مرتبط با شطرنج ژاپنی صحبت کنم، انیمه‌ای که شاید کمتر کسی بعد از دیدنش از خود نپرسد که زندگی یعنی چه.

شوگی یا شطرنج ژاپنی شبیه به همان شطرنج غربی است که این روزها با نمایش سریال گامبی وزیر تقریبا همه ما با آن آشنایی داریم. بازی که در نگاه اول حرکت دادن مهره‌های ساده در یک صفحه سیاه و سفید باشد، ولی این تنها ظاهر قضیه است. چون گاهی همین بازی ساده می‌تواند روایت‌گر زندگی افرادی باشد که درک کردنشان سخت‌تر از درک نکردنشان باشد.

می‌خواهم درباره انیمه March comes in like a lion صحبت کنم. اثری با داستان متفاوت و البته شخصیت‌پردازی که این روزها در انیمه‌های ژاپنی و حتی دیگر آثار رسانه‌ای کمتر به چشم می‌آید. شخصیت‌هایی که به قول اساتید فن کاملا کلیشه و در حد تیپ ساخته می‌شوند و گویی هرگز نمی‌توانند چیزی بیشتر از مهره‌های ساده بازی شطرنج باشند.

انیمه مارچ بعد از شیر می‌آید محصول سال 2016 بوده که از روی مانگایی به همین نام ساخته شده است. مانگای این اثر نیز در سال 2007 و توسط Chica Umino و در 15 جلد به رشته تحریر در آمده است.

داستان انیمه درباره پسر نوجوانی است که استاد بازی شوگی به حساب می‌آید. پسری که در زندگی خود تنها کاری که می‌توانسته انجام دهد بازی شوگی بوده و این صفحه شطرنج ژاپنی تنها دوست او به حساب می‌آید. کاراکتری تنها، سرخورده و سرشار از زخم‌های روحی است که در تک تک لحظات همراهی مخاطب با او به ما نشان داده می‌شود. کاراکتر تنهایی که همچون سایه در بین نور و روشنایی گیر افتاده است.


ری کیریاما همان فردیست که درهای ارتباط خود با جهان را بسته و خود را در درون دنیای شوگی و تنهااش رها کرده است. تنهایی که ما در خانه او می‌توانیم به وضوح آن را ببینیم، خانه‌ای بزرگ ولی خالی از هرگونه لوازم زندگی. خانه‌ای که تنها تشک خواب و بطری‌های آب آن را پر کرده‌اند. اما داستان انیمه قرار نیست تنهایی این آدم را به ما نشان دهد بلکه داستان قرار است تنهایی او را بشکند.

آشنایی ریو با خانواده‌ای دوست داشتی که سه خواهر هستند، زندگی او را دست خوش تغییر می‌کند. تغییری که ما آن را با نورپردازی و رنگ‌های سردی که جایگزین رنگ‌های گرم می‌شوند می‌بینیم. خانه ریو اگر همان قدر ساده و سرد است بلعکس خانه این خانواده که ریو نیز جزوی از آن می‌شود همان قدر گرم و روشن است. گرمایی که ریو را از تاریکی به روشنایی می‌برد.

اساس انیمه March comes in like a lion درباره شخصیت‌پردازی درست و اصولی است. در مبانی شخصیت‌پردازی این نکته گفته می‌شود که تنها زمانی می‌توانیم شخصیت‌پردازی خوبی داشته باشیم که شخصیت‌های ما در طول داستان یاد بگیرند که تغییر کنند. تغییر عنصر کلیدی در شخصیت‌پردازی به حساب می‌آید، همچون شخصیت ریو که در طول داستان تغییر می‌کند.

ریو در ابتدای اثر شخصیتی انزوا طلب، تنها و سرشار از زخم‌های روحی بوده که در کودکی متحمل شده است. زخم‌هایی همچون نداشتن خانواده و تنهایی که در طول زندگی تحمل کرده و از همه مهم‌تر نداشتن دوستانی که به او دلداری دهند. اما تغییر در همین نقطه آغاز می‌شود یعنی آشنایی با خانواده کاواموتو و البته پیدا کردن دوستانی همچون نیکایدو که زندگی او را تغییر می‌دهند.


البته هنر اصلی انیمه در همین نشان دادن تغییر کردن شخصیت اصلی و روایت این تغییر است. تغییر ریو از همان قسمت اول داستان اغاز می‌شود. حضور در خانه کاواموتو و همراهی با خواهران این خانواده و درست کردن شیرینی‌های عید نشان دهنده آغاز این تغییر است.

گرافیک اثر نیز در راستای نشان دادن این تغییر به خدمت داستان در می‌آید. گرافیکی که همچون یک نقاشی عمل می‌کند و در صحنه‌هایی که ریو در تنهایی خود به سر می‌برد با رنگ‌های تیره و سرد نشان دهنده وضعیت روانی ریو است اما با تغییر وضعیت او گرفیک نیز نغییر می‌کند. یا در صحنه‌های بازی شوگی که احساسات او همچون موج‌های دریا به نمایش در می‌آید و نشان دهنده وضعیت ذهنی اوست.


می‌توان گفت که هنر سازندگان و قابلیت انیمیشن در اینجا به رخ مخاطب کشیده می‌شود که می‌توان احساسات را با رنگ‌ها و صحنه‌های گرافیکی به نمایش گذاشت. گرافیکی که در دنیای سینما نمی‌توان اینگونه از آن استفاده کرد تا نشان دهیم شخصیت‌های ما در چه وضعیت احساسی به سر می‌برند.
داستان انیمه اما برخلاف شخصیت‌پردازی ساده است. البته این ساده بودن به معنی ضعف نیست بلکه داستان به خدمت شخصیت‌ها در آمده تا هر چه قدر که شخصیت‌پردازی عمیق و سرشار از نکات است، داستان با سادگی خود بتواند تعادلی را در اثر ایجاد کند. داستان انیمه درباره فرار از تنهایی است، فراری که در انتها به زندگی در کنار خانواده و دوستان منجر می‌شود.
سبک روایت داستان از آن دست روایت‌هاست که شخصیت‌ها و مواجهه آن‌ها با مشکلاتشان است که داستان را به پیش می‌برد. قرار نیست اتفاقات خارق العاده یا صحنه‌های اکشن ببینیم بلکه تنها روایت روزمرگی‌های آدم‌هایی است که هر کدام مشکلات خودشان را دارند. مشکلاتی که آن‌ها را در نهایت به نقطه‌ای می‌رساند که در کنار یکدیگر می‌توانند از پس آن‌ها بر بیایند.
انسان‌هایی که می‌ترسند، غصه می‌خورند و به دنبال جایی برای پر کردن تنهایی خود هستند. البته تنهایی بخش انکار ناپذیر ما انسان‌هاست. زیرا هر چه قدر نیز به دنبال پیدا کردن جایی باشیم که در آن جا پذیرفته شویم ولی باز هم تنها هستیم. حتی داشتن خانواده نیز تنهایی درون ما را پر نمی‌کند، چرا که ما انسان‌ها در تنهایی معنا پیدا می‌کنیم و تنهایی هر یک از ما باعث به وجود آمدن دنیای انسانی می‌شود.
همچون درختانی که در درون یک جنگل هستند. شاید آن‌ها با یکدیگر جنگلی را تشکیل داده باشند ولی هر کدام از آن‌ها به تنهایی یک درخت هستند. درخت تنهایی که در عین تنهایی در میان جمع قرار گرفته است. قطعا وجود یک درخت در بیابان نمی‌تواند برای ما تداعی کننده یک جنگل باشد. زیرا که یک درخت باز هم درخت است، ولی جمع شدن همین درخت‌های تنها می‌تواند جنگل را به وجود آورد.
انیمه به دنبال رسیدن به همین نکته است، دنبال آن است که بگوید تنهایی بخشی از ماست که تا آخر عمر همراه خود آن را حمل می‌کنیم. ولی قرار گرفتن ما در کنار دیگران می‌تواند باعث شود کمتر آن حس تنهایی را به یاد آوریم. همچون ریو که او نیز تنهایی را حس کرده و در تلاش است تا این حس را از بین ببرد. حسی که سازندگان اثر با ایجاد خانواده برای ریو آن را کمی تسکین می‌بخشند.
تسکین بخشی که در سکانس‌های پایانی انیمه به چشم می‌آید، آن هم زمانی که ریو به خانه خانواده کاواموتو می‌رسد و با صدای بلند صدا می‌زند "من برگشتم خانه”. این همان نقطه عطفی است که همه ما به دنبال آن هستیم، یعنی جای و افرادی که بتوانیم پیششان برگردیم.



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها