نقد انیمه japan sinks 2020
سقوط ژاپن
سال 2009 جامعه ژاپن با پخش اثر انیمیشنی مواجهه شد که داستان تلخ قرن اخیر ژاپن را بازگو می کند. داستانی که اگر اتفاق بیافتد به احتمال زیاد بزرگترین فاجعه تاریخ را به خود اختصاص دهد. آن فاجعه چیزی جز زلزله بزرگ ژاپن و بعد از آن غرق شدن این مجتمع الجزایر نیست. زلزله ای که در سال های گذشته کارشناسان زمین شناسی ژاپنی بسیار به آن پرداخته اند و موضوع ده ها اثر سینمایی نیز شده است.
مجموعه انیمیشن 11 قسمتی توکیو هشت ریشتر از همین دست آثار ژاپنی بود که داستانش در خصوص فاجعه زلزله بزرگی است که اگر در ژاپن رخ دهد تا چه اندازه می تواند خسارت ایجاد کند. ژاپن به واسطه قرار گیری در صفحات و گسل های زمین شناسی همواره در معرض زلزله های بزرگی بوده است. زلزله هایی که نه تنها خود خطر آفرین اند بلکه موجب می شوند که فجایع دیگری همچون سونامی و فوران کوه آتشفشانی فوجی نیز رخ دهند.
همین نگرانی هسته اولیه شکل گیری انیمه توکیو هشت ریشتر را استارت زد که قبلا در خصوص آن نقد نوشته ام. اما حال در سال 2020 و بعد از تقریبا 11 سال ژاپنی ها اثر انیمیشنی دیگری را به معرض نمایش گذاشته اند. اثری که نتفلیکس غول این روزهای ساخت آثار رسانه ای دنیا تهیه آن را برعهده داشته است. اثری که بسیار بسیار بیشتر از انیمه توکیو هشت ریشتر قرار است ما را مات و مبهوت خود کند.
داستان اثر درباره سال 2020 و المپیک توکیو است. المپیکی که حتی هم اکنون در واقعیت نیز به خاطر کرونا برگزار نشد ولی در داستان در حال برگزاریست. در حین برگزاری این رویداد ورزشی زلزله ای عظیم در ژاپن رخ می دهد که موجب می شود تقریبا تمام جمعیت 126 میلیون نفری ژاپن بر اثر این زلزله و وقایع بعد از آن کشته شوند. فاجعه ای همچون غرق شدن جزایر ژاپن، سونامی، فوران کوه فوجی و دیگر بلایای طبیعی.
اثر انیمیشنی "غرق شدن ژاپن" از رمان مشهوری به همین نام اقتباس شده است. اثری که در سال 1973 میلادی انتشار یافت و یکی از رمان های برتر ادبیات دهه 70 میلادی ژاپن به حساب می آید. اثری که ساکیو کوماتسو آن را نوشته و در سال 1976 نیز به زبان انگلیسی ترجمه گردید. این داستان که با عنوان اصلی "ژاپن در حال غرق شدن است" انتشار یافته، داستان خانواده ای را بازگو می کند که در زمان زلزله بزرگ ژاپن زنده مانده اند، اما در راه بقا بعد از زلزله یک به یک جان خود را از دست می دهند.
انیمه غرق شدن ژاپن از همین ابتدا به شما می گوید که اصلا قرار نیست به شما خوش بگذرد، زیرا اثر تماما درد از دست دادن کشور، عزیزان و خانواده را به شما نشان می دهد. همین نکته موجب شده تا اثر بتواند توجه شما را جلب کند؛ جلب توجهی که نه از روی لذت بردن بلکه از جنس غم است.
ساختار درونمایه انیمه بر مبنای دو محور روایتی تعریف شده است. روایت اصلی که به موضوع غرق شدن ژاپن و تلاش خانواده درون داستان برای زنده ماندن تاکید دارد و بخش دوم خرده روایت هایی است که در خلال رخ دادن داستان اصلی برای هر یک از کاراکترها رخ می دهد. در واقع هر کاراکتر داستان مجزایی برای خود دارد که در طول روایت کلی داستان با هر یک از این شخصیت ها و احساسات و نقاط ضعفشان آشنا می شویم.
داستان در سه پرده کلی رخ می دهد، پرده اول که شامل قسمت های ابتدایی است ما با اعضای خانواده قصه آشنا می شویم. در پرده دوم که شامل رخ دادن فاجعه و بعد از آن فرار خانواده از بلایای طبیعی است که قسمت های میانی را شامل می شود. در بخش انتهایی نیز تلاش برای نجات دادن ژاپن از غرق شدن را می بینیم، جایی که کاراکترهای داستان قرار است اطلاعات حیاتی که از جامعه ژاپن باقی مانده است را نجات دهند.
پرده ابتدایی قصه فاجعه بار آغاز و پایان می یابد، مخاطب در همین ابتدا یاد می گیرد که قرار نیست این فاجعه با خوشی پایان یابد. یعنی نباید انتظار داشته باشید خانواده قصه که پدر، مادر، خواهر و برادر هستند تا انتهای داستان با خوشی زنده بمانند. بلکه در این اثر مرگ در انتظار همه کاراکترهاست و این خود اثر را برای شما جذابتر می کند. زیرا نمی دانید که کاراکتری که تا همین چند لحظه پیش در حال پیدا کردن سیب زمینی برای خوردن است چند لحظه بعد دیگر زنده نخواهد بود. می توان گفت در واقع فرار از مرگ یا ژانر بقا در شرایط سخت تم اصلی داستان "غرق شدن ژاپن" است.
همان طور که گفتم شخصیت های داستان هرکدام نماینده قشر خاصی هستند، مادر فدارکاری که علارغم بیماری سعی می کند فرزندانش را نجات دهد. پدری که در راه خانواده فداکاری می کند، یا پسر جوانی که می تواند فرار کند و در کشور دیگری با راحتی زندگی کند امام تمام توان خود را می گذارد تا اطلاعات حیاتی ژاپن را که با آن می توان این کشور را دوباره احیا کرد نجات دهد.
از سوی دیگر علاوه بر این نمایندگی شخصیت ها، هر کدام از آن ها داستانی نیز دارند. در واقع با توجه به تم داستان که نابودی و بعد از آن نشان دادن امید است شخصیت ها نیز وظیفه اصلی شان نشان دادن تلاش برای زندگی و ساختن ژاپن پس از نابودیست. به طور مثال دختر بزرگ خانواده که دونده است بعد از فاجعه هم تیمی های خود را رها می کند و خود را نجات می دهد. این اتفاق باعث می شود وی دچار عذاب وجدان شدیدی شود، عذاب وجدانی که در قسمت های پایانی موقع آن که قرار است تیم نخبگان ژاپنی با کشتی مخصوص نجات داده شوند، دختر از رفتن امتناع می ورزد و ترجیح می دهد پیش خانواده خود بماند و یک نفر دیگر با کشتی راهی دریا شود.
داستان در بطن خود سعی دارد به برخی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مردمان ژاپن انتقاد وارد کند. مثلا در صحنه ای که یک راننده کامیون در حین از بین رفتن قوانین و ساختار حکومتی ژاپن بی مهابا رانندگی می کند و آشغال خود را وسط جاده رها می کند. کارگردان با فوکوس بر این نکته نشان می دهد که درست است که حکومتی وجود ندارد و قوانین جنگل بعد از این فاجعه حکم فرماست اما نباید فرهنگ ژاپنی که همواره بر ادب و احترام استوار بوده نابود شود. این سکانس تعنه ای به مردمان امروز جامعه ژاپن است که علارغم شعارهای فرهنگی که ژاپنی ها را بسیار تابع قانون و اخلاق معرفی می کند موقع رخ دادن همچین فاجعه ای همین مردم خود با دستانشان اخلاق را از بین می برند.
اثر در کنار ارائه داستان سعی کرده است از فکت های علمی نیز بهره برده و داستان خود را با چاشنی واقعیت به مخاطب ارائه دهد. به طور مثال کج شدن زمین و محور عمودی جزایر ژاپن که بر اثر زلزله و جابه جایی صفحات زمین رخ می دهد و موجب می شود جزایر ژاپن به طور آهسته غرق شوند از جمله فکت های علمی آورده شده در اثر است. یا در صحنه ای دیگر فوران کوه فوجی که موجب می شود کل توکیو و شهرهای اطراف این کوه آتشفشانی نابود شوند.
همگی این فکت ها در قالب رخداد بلایای طبیعی به صورت زنجیره وار در اثر نمایش داده می شود. در واقعیت نیز همین اتفاق در صورت رخداد زلزله خواهد افتاد، یعنی ابتدا زلزله، بعد سونامی و در انتها فوران آتشفشان می توانند ژاپن را همچون داستان رمان اصلی غرق کنند.
پرداختن به ژاپن و موضوع بلایای طبیعی که بر سر این سرزمین و مردمانش می آید قطعا موضوعی نیست که فراموش شود. به همین دلیل همیشه می توان انتظار آن را داشت که اصحاب رسانه و سینماگران ژاپنی به سراغ این موضوع بروند و آثاری را بسازند که ژاپن در آن رو به نابودیست. اما نکته مهم تمام این آثار آن است که ژاپنی ها سرزمینشان را نابود شده نشان می دهند اما بعد از نابودی دوباره آن را می سازند. دقیقا همچون پایان انیمه و اساطیر این سرزمین که از دل دریا و توسط خدایان ( ایزاناگی و ایراناگی ) متولد شدند، ژاپن نیز دوباره از دل دریا متولد می شود. این همان امیدی است که در بطن فرهنگ ژاپنی می توان آن را پیدا کرد. فرهنگ سامورایی هایی که هیچ گاه شکست را نمی پذیرند.
خیلی وقت بود منتظر نقد این انیمه بودم
قسمت دومش یه لعنتی به تمام معنا بود...تراژدی مطلق
ممنون بابت نقدی که نوشتین