A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید
نقد فیلم Belfast

نقد فیلم Belfast

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۲:۰۴ ب.ظ

فیلم «Belfast» قرار نیست شما را غرق در درامی خانوادگی، اکشنی هیجان‌انگیز، تریلری جاسوسی یا کمدی خنده‌دار کند. بلفست در عین حال همه این خصوصیات را دارد و در عین حال هیچکدام را ندارد. داستانی روزمره از زندگی انسان‌هایی که رفتند، کسانی که ماندند و آن‌هایی که از میان ما رفتند؛ داستانی ساده و جذاب درباره یک خانواده ایرلندی. همراه ما باشید با نقد فیلم بلفست.

بلفاست پایتخت ایرلند شمالی است. کشوری که به صورت رسمی جزو مستعمرات بریتانیا و عضوی از کشورهایی است که بریتانیا کبیر را تشکیل می‌دهند. قلمرویی که نیمه جنوبی آن یعنی ایرلند جنوبی کشوری خودمختار است اما نیمه شمالی آن همچنان تحت حاکمیت انگلیسی‌ها. سرزمینی که سال‌هاست نامش تحت عنوان جنگ‌های مذهبی شناخته می‌شود.

بلفاست شهری میان دو مذهب

بلفاست شهری با تاریخچه درگیری‌های میان اتحادگرایان پروتستان و استقلال‌طلبان کاتولیک است. دو گروهی که در سال‌های گذشته اخبار درگیری‌های آن‌ها نه تنها در جهان بلکه بر پرده سینما نیز به نمایش درآمده است. شاید مشهورترین اثر درباره این جدال مذهبی فیلم «71» باشد. فیلمی درباره سرباز جوان انگلیسی که درگیر جنگ میان پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها می‌شود.

اما سینمای ایرلند شمالی نام‌های بزرگ دیگری را نیز در اختیار دارد. فیلم «In the Name of the Father» یکی دیگر از این آثار بوده که حال بعد از گذشت 28 سال بار دیگر فیلمی از این سینما، خود را به عنوان اثری قابل تامل مطرح کرده است. فیلمی به کارگردانی «Kenneth Branagh» که سابقه کارگردانی او شامل نام فیلم‌های بزرگی می‌شود.

دوران پرآشوب ایرلند

« Murder on the Orient Express»، « Artemis Fowl» و « Thor» عناوینی هستند که این کارگردان 61 ساله ایرلندی آن‌ها را ساخته است. حال او در تازه‌ترین اثرش به سراغ زادگاه خود یعنی شهر بلفاست رفته است. شهری که او در آن بزرگ شده و چه بسا که فیلم، روایت‌گر تجربه زیست خود او در دوران کودکی و پرآشوب بلفاست باشد.

فیلم روایت داستان خود را از 1961 آغاز می‌کند. زمانی که درگیری‌های میان پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها در ابتدای راه خود بود. داستان درباره خانواده‌ای پروتستان است که در محله‌ای کوچک و در کنار کاتولیک‌ها زندگی می‌کنند. اما حضور نیروهای شورشی و آتش زدن خانه‌های کاتولیک‌ها، محله آرام آن‌ها را وارد جنگی خشونت‌بار می‌کند که زندگی این خانواده را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

راوی قصه فیلم بلفاست پسربچه‌ای دبستانی است که در این خانواده ایرلندی در کنار پدر، مادر، برادر بزرگ‌تر، پدربزرگ و مادربزرگ خود زندگی می‌کند. زندگی آرامی که در ابتدای فیلم آن را با محله‌ای شلوغ ولی سرشار از زندگی می‌بینیم و بادی که با در دست داشتن درب سطل زباله و یک تکه چوب همچون شوالیه‌های ایرلندی که نامشان شهرت بسیاری دارد، در حال بازی کردن است.

قاب سیاه و سفید

بازی بادی به یکباره با حضور افرادی نقاب پوش تبدیل به جنگی می‌شود که او در میانه این نبرد حضور دارد، همچون یک شوالیه. سکانس ابتدایی فیلم با چنین استعاره جالبی آغاز می‌شود تا به مخاطب نشان دهد که قرار است چگونه به این آشوب‌ها نگاه کند. نگاهی که از قاب سیاه و سفید فیلم قرار است رخ دهد. فیلمی تماما سیاه سفید که تنها چند سکانس محدود آن رنگی است.

اگر فیلم « Raging Bull» و یا « Memento» را دیده باشید متوجه خواهید شد که با چه فیلمی سرو کار خواهید داشت. زیرا فیلم‌های سیاه و سفید در سینمای امروز که آثار همگی رنگی و با تکنیک‌های دیجیتالی ساخته می‌شوند، پیامی متفاوت را به مخاطب انتقال می‌دهد. این تکنیک به شما اجازه می‌دهد تا فضایی واقعی را در اختیار مخاطب قرار دهید و توجه او را به سمت داستان و شخصیت‌ها معطوف کنید، نه دنیای رنگی فیلم.

جنگ بیهوده میان ایرلندی‌ها

کنت برانا با استفاده از این تکنیک در ابتدا شما را درگیر جهان داستانی فیلم بلفاست می‌کند که کاملا خاکستری است. زیرا در نگاه کارگردان دوران اختلافات مذهبی که در بلفاست به وقوع پیوست به هیچ وجه قابل توجیه نیست و همچون لکه ننگی است که نباید از آن به خوبی یاد شود. در عوض بلفاست کنونی که چند پلان ابتدایی فیلم به آن اختصاص دارد جهانی قابل تامل و بهتر از تاریخچه قبلی اوست.

فیلم تلاش می‌کند تا پیام خود را که انتقاد به خشونت‌های مذهبی است به مخاطبش منتقل کند. سپس نشان دهد که چرا ایرلند شمالی هرگز نتوانست مثل منطقه جنوبی طعم استقلال را بکشد. زیرا درگیری‌های سیاسی و مذهبی باعث جدایی همسایه‌هایی شدند که همگی ایرلندی هستند. فیلم از طریق روایت زندگی روزمره یک خانواده ایرلندی و همسایه‌هایشان تلاش می‌کند تا همچون فیلم « Roma» عمل کند.

ما در آن فیلم نیز می‌بینیم که چگونه زندگی یک خانواده مکزیکی در شورش‌ها و درگیری‌های دهه 70 میلادی تحت تاثیر قرار می‌گیرد. فیلمی که همچون بلفاست سایه و سفید ساخته شده است تا مخاطب را درگیر اتفاقات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کند که شخصیت‌های داستان را درگیر خود کرده است.

دنیا از دید پسربچه‌ها

نقطه قوت فیلم اما در نحوه روایت داستانش است. کنت برانا همچون فیلم « Jojo Rabbit» قصه خود را با زبانی ساده از دید پسربچه‌ای کوچک روایت می‌کند. نگاه ساده و معصومانه او به وقایع سیاسی و مذهبی باعث شده است که مخاطب در پیچش‌های عمیق فلسفی یا سیاسی گم نشود و دقیقا بداند که پیام اصلی فیلم چیست.

پیامی که در انتها با کوچ خانواده ایرلندی از بلفاست به اتمام می‌رسد. زیرا خانواده بادی به خصوص مادرش که در ابتدا مخالف رفتن است، متوجه می‌شود که درگیری‌ها و تنش‌های گروه‌های افراطی تنها جان او و خانواده‌اش به به خطر می‌اندازد. فیلم اما در انتها پاسخی واضح به سوال اصلی که همان شرایط اجتماعی ایرلند است نمی‌دهد و تنها برای همگی آنانی که رفتند یا کسانی که ماندند پیامی محبت آمیز ارسال می‌کند.


  • امیر محمد بهامیر

تحلیل فیلم

نقد

نقد فیلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها