A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

۱۰۰ مطلب با موضوع «یادداشت» ثبت شده است

اهل جهنم برخواسته‌اند

یادداشتی درباره سریال جدید نتفلیکس با نام اهل جهنم در روزنامه فرهیختگان

فیلم قطار بوسان برندی مشهور برای سینمای کره‌جنوبی است. فیلمی زامبی محور که با انتشارش در سال 2016 باعث شد تا ژانر وحشت ارتقا جدیدی در کشور کره پیدا کند. یون سانگ هو کارگردان این فیلم بعد از ساخت قطار بوسان، نشان داد که سینمای وحشت را خوب می‌شناسد. سینمایی که مخاطب را بر روی صندلی خود از ترس میخکوب می‌کند.

حال این کارگردان مشهور کره‌ای با همکاری نتفلیکس به سراغ ساخت مینی سریالی شش قسمتی رفته است. سریالی که همچون آثار قبلی او رگه‌هایی از ژانر وحشت را دارد اما موضوع آن کاملا متفاوت است. موضوع سریال درباره مفهومی برگرفته از ادبیات دینی است. مفهومی که در آن جنایتکاران توسط فرشته مرگ حکم مرگ خود را دریافت می‌کنند.

  • امیر محمد بهامیر
پیامبری با کتاب دن‌کیشوت

یادداشت بنده درباره فیلم پلتفرم در روزنامه فرهیختگان

سال ۲۰۱۹ چند فیلم مهم و تاثیرگذار راجع‌به نظام سرمایه‌داری روی پرده‌های سینما داشت. این اتفاق پس از آن رخ داد که از جنبش ضدسرمایه‌داری در هامبورگ تا جلیقه‌زردهای فرانسه و پس از آن تجمعات ضد نئولیبرالیسم در شیلی، اتفاقات فراوانی باعث شدند که جهان به‌واقع نشان بدهد از یکه‌تازی این سیستم طی سه دهه اخیر خسته شده است. اما پس از کرونا و درگیر شدن جهان با مسائل دیگری مثل ترامپ و اقران و امثال او در بعضی کشورهای دیگر، به هر ترتیبی که بود سینما هم از زیر بار پرداختن به این موضوع شانه خالی کرد، بی‌اینکه قضیه حل شده باشد.

چند وقت پیش سریال «بازی مرکب» به شکل غافلگیرکننده‌ای توجهات بسیاری را در جهان به خود جلب کرد. با اینکه نقش پخش‌کننده مهم و بزرگی مثل نتفلیکس را می‌توان در این استقبال موثر دانست، اما این مجموعه نسبت به سایر آثار خود نتفلیکس هم به شکلی غافلگیرکننده موردتوجه قرار گرفت. این نشان می‌داد که تب ضدسرمایه‌داری در دنیا هنوز سرد نشده و اگر سینما به آن نمی‌پردازد، از کم‌کاری یا سیاستگذاری‌های خاص بالادستی است. به این بهانه به فیلم پلتفرم بازگشتیم که دو سال پیش و در اوایل همه‌گیری کرونا منتشر شد و به‌دلیل موضوع آن که به نظام طبقاتی می‌پرداخت، تفاسیر فراوانی را به‌همراه داشت. این آخرین فیلم مهم و موردتوجهی بود که طی سال‌های اخیر در سینما راجع‌به نظام سرمایه‌داری ساخته شده است.

  • امیر محمد بهامیر
چه شد که کتاب نخواندیم؟
بخشی از یادداشت من درباره صنعت چاپ و نشر در حوزه کودک و نوجوان که این روزها حال خوشی ندارد. چرا که فرزندان ما و نسل‌های آینده این کشور در حال حاضر نه تنها با کتاب همراه نیستند بلکه از آن فرار نیز می‌کنند. همه این اتفاقات نیز به این خاطر است که سرانه مطالعه کتاب و مشتقات آن به خصوص کمیک و کتاب‌های مصور جایگاهی در سبد فرهنگی خانوار ایرانی ندارند. سبدی که این روزها حتی در بودنش نیز شک و شبهه وجود دارد.

"سرانه مطالعه برای هر جامعه ای اهمیت دارد، زیرا نشان دهنده آن است که مردم در یک جامعه به چه میزان از وقت خود را صرف یادگیری و آگاهی می‌کنند. متاسفانه سرانه مطالعه در کشور ما بسیار پایین‌تر از سایر کشورهای توسعه یافته است. به گونه‌ای که طبق آمار مرکز آمار ایران سرانه مطالعه ایرانیان بالای 15 سال در سال 1399 تنها 16 دقیقه در روز است.

عدد بسیار پایینی که با محاسبه‌ای ساده می‌توان فهمید که تا چه اندازه ما ایرانیان کتاب نخوان هستیم. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از عدم فرهنگ‌سازی کتاب خوانی در سنین پایه است. آمار 16 دقیقه در روز مطالعه برای افراد بالای 15 سال است و می‌توان گفت این آمار در سنین پایین‌تر شاد کمی کمتر یا بیشتر باشد. این درحالی است که این آمار برای سنین پایه باید چندیدن برابر باشد."

-ماهنامه فرهنگی سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع)-

  • امیر محمد بهامیر
کمیک‌ها و استفاده ابزاری از خدایان اسکاندیناوی

خدایان و قهرمانان اساطیری دنیای باستان همچون شخصیت کمیک ثور برای خالقان دنیای کمیک جذابیت بالایی دارند. قهرمانان افسانه‌ای که در اساطیر تمدن‌هایی همچون اسکاندیناوی، یونان، مصر، چین و بین النهرین نمونه‌های بسیاری از آنان را می‌توان مشاهده کرد.

چرایی استفاده از این شخصیت‌های افسانه‌ای و اسطوره‌ای را می‌توان در علاقه نویسندگان غربی به بازنمایی قهرمان‌های گذشته در قالب قهرمانان جدید دانست. زیرا این شخصیت‌ها شالوده اصلی خود را به عنوان الگویی برای نسل جوان داشته و توانایی آن را دارند که در قالب قهرمان‌های دنیای مدرن دوباره باز تعریف شوند.

اسطوره‌های حوزه اسکاندیناوی اما به واسطه ارتباط تنگاتنگی که با ملت‌های جنگجویی همچون وایکینگ‌ها داشته‌اند بیشتر از باقی اساطیر مورد علاقه نویسندگان آثار سرگرمی بوده‌اند. افسانه‌هایی که در آن قهرمان‌هایی با قدرت‌های فرا بشری و جنگجویانی با قدرت‌های خارق العاده حضور دارند.

سریال‌هایی همچون وایکینگ‌ها، انیمه Vinland Saga و حضور شخصیت‌هایی مثل ثور در سری کمیک‌های مارول از این دست بازنمایی افسانه‌ها و اسطوره‌های حوزه اسکاندیناوی هستند. داستان‌ها و شخصیت‌هایی که می‌توانند الگوی جذابی برای ارائه مفاهیم بسیاری در بین مخاطبان این مدل محتواهای سرگرمی باشند.


ادامه در مجله کمیکا

  • ۰ نظر
  • ۲۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۱۳
  • امیر محمد بهامیر
ضربه فنی کمیک‌های آمریکایی توسط مانگاهای ژاپنی

آمریکایی‌ها شاید فکر نمی‌کردند که روزی کمیک ژاپنی بیشترین میزان فروش کمیک را در بازاری که خود خلق کردند از آن خود کنند. بازاری که بیش از 50 درصد آن به کمیک‌های ژاپنی یا به اصطلاح مانگاها تعلق دارد. بازاری چند میلیارد دلاری که چرخه صنعت کمیک را به گردش در می‌آورد.

مانگا همان کمیک ژاپنی است، منتهی تفاوت سبکی در نحوه تصویرگری و روایت‌گری دارد. البته اصطلاح مانگا به کمیک‌های مدرن ژاپنی اطلاق می‌شود که تاریخچه آن به بعد از جنگ جهانی دوم باز می‌گردد. در مقالات پیشین اشاره شد که آمریکایی‌ها با خلق کاراکترهایی همچون کاپیتان آمریکا در تلاش بودند تا سربازان حاضر در میدان نبرد را به این ابزار رسانه‌ای مجهز کنند.


کمیک ابزاری بود که به واسطه آن سربازان آمریکایی نه تنها در میدان نبرد سرگرم می‌شدند بلکه می‌توانستند فرهنگ آمریکایی را نیز به کشورهایی که در آن حضور داشتند انتقال دهند. کمیک نیز به وسیله سربازانی که بعد از شکست ژاپن وارد این کشور شدند به مردم ژاپن ارائه شد.


ژاپنی‌ها به دلیل آن که پیش از واقعه با این مدل تصویرگری و قصه‌گویی آشناییت داشتند از این محصول آمریکایی استقبال کردند. استقبالی که در دهه 50 میلادی صورت گرفت و سپس ژاپنی‌ها خود با توسعه این سبک توانستند کمیک ژاپنی تولید از آمریکایی‌ها پیشی بگیرند.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۴۵
  • امیر محمد بهامیر
من ابرقهرمانم نه قهرمان | نگاهی به روند خلق ابرقهرمان‌های دنیای کمیک

استن لی یکی از مشهورترین خالقان شخصیت‌های ابرقهرمان در دنیای کمیک طی مصاحبه‌ای ویدئویی در جواب به این پرسش که کدام یک از شخصیت‌های دنیای کمیک قوی‌تر است، گفت:”معلومه کی از همه قوی‌تره، اونی که نویسنده بخواد.” جمله بالا شاید در نگاه اول تنها یک حرف ساده از نویسنده‌ای پرسابقه باشد، اما نگاهی دقیق‌تر به این جمله ما را با این نکته حیاتی مواجه می‌کند که قهرمان‌های عصر جدید همگی ساخته ذهن نویسندگانی همچون استن لی هستند.


قهرمان‌ها و ابرقهرمان‌هایی که صنعت چند میلیارد دلاری دنیای سرگرمی را به گردش در می‌آورند. اما به راستی قهرمان، همان چهره‌ای است که این خالقان سرگرمی آن را به ما نمایش می‌دهند؟

  • ۰ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۴۱
  • امیر محمد بهامیر
واندر وومن قهرمانی فمینیسم یا فمینیسمی قهرمان
واندر وومن یا پرنسس دایانا نام یکی از ابرقهرمانان خیالی دنیای کمیک است که در سال 1941 و توسط ویلیام مولتن مارستون خلق گردید. این شخصیت را می‌توان نمادی از مفهوم فمینیسم در ساختار رسانه‌ای کشور آمریکا دانست. کاراکتری دارای قدرت‌های فرا‌انسانی و همچنین زیبایی خیره کننده‌ای که در دهه 40 و 50 آمریکا به عنوان تصویری از زن قدرتمند امروزی به نمایش در‌آمد.

زنی که نه تنها قدرت برابری با مردان را دارد بلکه در عین حال کلیشه‌های جنسیتی مربوط به زنان زیبا و خوش اندام را نیز در خود داراست. دقیقا همچون تصویری که رسانه‌های آمریکایی از زنان جامعه مدرن با کلیشه‌های جنسیتی انتشار می‌دادند. تصاویری که هالیوود در قالب شخصیت‌هایی همچون مرلین مونرو آن را بازتاب می‌داد و در در دنیای کمیک نیز در قالب کاراکتر واندر وومن بازتاب می‌یافت.

اما برای پاسخ به این سوال که چرا شخصیت واندر وومن را می‌توان به عنوان نمادی از جنبش فمینیسمی دانست، باید نگاهی به تاریخچه این شخصیت و وقایع تاریخی مرتبط با دوران خلق شدنش انداخت. واندر وومن در بطن داستان کمیکی خود متعلق به قبیله‌ای باستانی و اسطوره ای با نام آمازونی‌هاست. آمازونی‌ها نام قبیله‌ای در اساطیر یونان باستان بوده که در ایلیاد و همچنین سفرنامه هردوت به آن اشاره شده است. قبیله‌ای که تماما جامعه‌ای زنانه را تشکیل می‌دهند و مردان در آن حضور ندارند.

آمازونی‌ها را شاید بتوان نماد مناسبی برای فعالان فمینیسم دانست. زیرا شاخصه‌های هویتی این قبیله از جمله برتری ذهنی و جسمی زنان، ایجاد ساختار قدرتمند با حضور حاکمان زن و عدم وجود مردان، می‌تواند همان نیازی را که فعالان فمینیسمی از نمایش اقتدارگرایانه زنانه دارند را برآورده کند.
  • ۰ نظر
  • ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۵۰
  • امیر محمد بهامیر
چرا کاپیتان آمریکا نباید سیاه‌پوست باشد

سریال The Falcon & Winter Soldier در حالی قسمت پنجم خود را به پایان رساند که مشخص گردید فالکون کاپیتان آمریکای بعدی خواهد بود. البته وضعیت خط داستانی کاپیتان آمریکای جدید در نسخه کمیک این مجموعه که از سال 2015 در حال انتشار است مشخص گردیده بود. اما گفتگوی آیزیا بردلی با فالکون درباره آنکه چرا نباید کاپیتان آمریکا سیاه‌پوست باشد موضوع جنجالی را باز کرده است که قدمتی تاریخی دارد.

آیزیا بردلی در کمیک‌های مارول یکی از ابرسربازهای زنده مانده از پروژه‌ای است که تلاش داشت تا قهرمان دیگری همچون کاپیتان آمریکا خلق کند. پروژه‌ای محرمانه که فرق اساسی با دیگر پروژه‌ها داشت، زیرا این پروژه بر روی سربازان سیاه پوست ارتش آمریکا انجام گرفت. بردلی در گفتگوی خود با فالکون که خود یکی از ابرقهرمانان مشهور مارول است و در سال 1969 در دنیای کمیک‌ها به خصوص در کنار کاپیتان آمریکا ظاهر گشت، می‌گوید:

– اونا پونصد ساله دارن این کار رو می‌کنن

– این رو توی گوشت فرو کن، برادر

– هیچوقت اجازه نمیدن یک سیاه‌پوست کاپیتان آمریکا بشه

– اگر هم بذارن

– سیاه‌پوستی که برای خودش احترام قائله، هیچوقت دلش نمی‌خواد کاپیتان آمریکا باشه

گفتگو بین این دو شخصیت اشاره تاریخی به نژادپرستی گستره در آمریکا دارد. نژادپرستی که حتی در صنعت کمیک نیز به وضوح قابل مشاهده است. اما سر رشته این کلاف، یعنی حضور ابرقهرمان‌های سیاه‌پوست در کمیک‌ها به چه دورانی باز می‌گردد.

  • ۰ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۴۶
  • امیر محمد بهامیر
ابرقهرمانی که سرنوشت جنگ جهانی دوم را تغییر داد

کاپیتان آمریکا شخصیت کمیک بوکی است که برای اولین بار در سال 1941 خلق شد. این شخصیت توسط جو سایمن و جک کربی، دو تن از نویسندگان مشهور دنیای کمیک خلق گردید. کاراکتری که در مجموعه کمیک‌هایی با نام خود این شخصیت حضور یافت و به نماد آمریکا تبدیل شد. نمادی که قرار بود آمریکای جدید را به دنیا معرفی کند؛ آمریکایی مقتدر ولی تنها در دنیای فانتزی!

شروع صنعت کمیک در کشور آمریکا به سال‌های 1930 باز می‌گردد. دورانی که شخصیت محبوب سوپرمن به عنوان یک ابرقهرمان خیالی ساخته شد تا نمادی برای آغاز عصر ابرقهرمانان باشد. اما شخصیت سوپرمن به عنوان نمادی برای نجات جهان در دنیای دی سی لقب گرفت. درحالی که آمریکایی‌ها به دنبال نمادی برای کشور خودشان بودند، نمادی که اولا آمریکایی اصیل باشد، دوما سفید پوست باشد.

شخصیت سوپرمن که ماهیتی بیگانه داشت برای این امر بیش از حد تخیلی بود. به همین دلیل سیستم فرهنگی آمریکا به دنبال خلق نماد دیگری برای این کشور بود. آمریکایی که تنها چند صد سال قدمت دارد و اساسا خالی از نماد و اسطوره است. به همین سبب به دنبال قهرمان جدیدی بود که نماد آمریکا باشد و این گونه بود که این نماد با نام کاپیتان آمریکا شکل گرفت.
  • ۰ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۴۲
  • امیر محمد بهامیر
کتاب نه کمیک بخوانیم


آمریکایی‌ها برای خلق کاراکتر از کمیک‌ها استفاده کردند. کاراکترهایی که به وسیله آن‌ها بتوانند مخاطبان نوجوان و جوان را تحت تاثیر قرار داده و به نوعی آن‌ها را آموزش دهند. پس استفاده از کمیک به عنوان یکی از مهمترین محصولات فرهنگی جهان در میان جامعه نخبه برای ارائه مفاهیم مختلف مطرح است. از سوی دیگر این رسانه قابلیت بالایی در وقف پذیری با دیگر رسانه‌ها را نیز داراست.

می‌توان به طور مثال از کاراکترهایی نام برد که از طریق کمیک به دنیای سینما و انیمیشن راه یافته‌اند. یا حتی کاراکترهایی که امروزه بر روی جلد دفاتر، لباس‌ها و حتی تبلیغات شهری نیز دیده می‌شوند. کاراکترهایی که نه تنها قابلیت آن را دارند در فرهنگ بومی خود تاثیر گذار باشند، بلکه در کشورهای دیگر به عنوان کالای صادراتی فرهنگی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند.

جای خالی کمیک در سبد فرهنگی خانواده

کمیک در حال حاضر جایی در سبد فرهنگی خانواده های ایرانی ندارد. اگر مخاطبان کمیک در ایران که تعداد کمی هستند را از جامعه آماری خود کنار بگذاریم، متوجه خواهیم شد این رسانه به هیچ عنوان در ایران شناخته شده نیست. البته بخشی از این مشکل به این باز می‌گردد که مخاطبان ایرانی دسترسی به کمیک بومی ندارند. یعنی میزان تولید کمیک در ایران با جامعه آماری مخاطبان همخوانی ندارد.

البته باید به این نکته توجه داشت، محصول با کیفیت ایرانی که بتواند استانداردهای لازم را جهت جذب مخاطبان داشته باشد نیز کمتر یافت می‌شود. داستان جذاب به همراه ژانر پرطرفداری که بتواند مخاطبان را راضی نگه دارد در کنار تصویرگری مناسب از جمله دلایلی‌اند که مخاطبان را به سمت کمیک جذب خواهد کرد.

  • ۰ نظر
  • ۰۱ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۳۶
  • امیر محمد بهامیر

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها