نقد انیمه your name
نام تو
نام تو اثری است که در سال 2016 بر پرده سینماها به نمایش در آمد. اثری انیمیشنی که از همان ابتدای ورودش توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. اثری که توانست در جشنواره های مختلفی چه در ژاپن و چه در خارج از ژاپن بدرخشد. جشنواره های همچون فیلم توکیو 2016، توکیو انیمه 2017 و همچنین جایزه منتقدان ژاپن از جمله جوایزی بودند که انیمه نام تو آن ها را از آن خود کرد. اثر نام تو ساخته کارگردان مطرح ژاپنی ماکاتو شینکای است. او که کارگردانی جوان در عرصه انیمه سازی است با آثار قابل توجی که در دوران کاری خود ساخته است نه تنها خود را به عنوان کارگردانی موفق معرفی کرده است حتی این باور را به وجود آورده است که میازاکی بعدی او خواهد بود. هر چند که هنوز راه درازی را ماکاتو شینکای باید به پیماید که به میازاکی برسد چرا که یکی از دلایل بزرگ شدن نام میازاکی رشد قابل توجه او در هر فیلم نسبت به فیلم قبلی او بوده است. اتفاقی که هنوز برای شینکای جوان رخ نداده است، کارگردانی که علارغم استفاده از گرافیک و جذابیت های بصری فوق العاده در آثارش و حتی داستان هایی با مضامین عاطفی و دراماتیک هنوز نتوانسته است آن رشد معنا دار را در خود پیدا کند و گویی اسیر تکرار شده است.
انیمه نام تو که در ژانر علمی و تخیلی ساخته شده است درباره داستان عاشقانه بین دو کاراکتر اصلی است که فاصله زمانی 3 ساله با یکدیگر دارند و اتفاقات ماوراطبیعه ای این دو کاراکتر را به یکدیگر مرتبط می کند. شینکای که تجربه ساخت آثاری همچون 5 سانتی متر بر ثانیه و باغ کلمات را دارد نشان داده است که می تواند از گرافیک و جلوه های بصری در اثارش به خوبی استفاده کند و به وسیله این جذابیت ها مخاطبان را در دنیای خود غرق کند. روایت ساده و دلنشین کارهای او از جمله نام تو یکی از نقاط قوتی است که مخاطبان نوجوان و جوان که عمده طرفداران آثار او هستند را راضی نگه دارد. داستان نام تو به نوعی در روایت داستان و حتی ژانر داستانی کاملا خلاقانه عمل کرده است. داستان این اثر به هیچ وجه از 4 مدل ساختار فیلم نامه نویسی به خصوص پلات ارسطویی یا ساختار سه پرده ای پیروی نمی کند بلکه تمام عناصر داستانی را به صورتی آشفته و گاهی در هم به شما نشان می دهد. عناصری که شاید در ابتدا بی معنی باشند ولی در کنار روایت داستان هر یک نقشی را ایفا می کنند و به پیش برد داستان کمک می کنند. نام تو در ارائه ژانر نیز خلاقیت به خرج می دهد، اگر انیمه به سه بخش تقسیم شود در بخش اول ما داستانی کمدی دراماتیک و حتی علمی تخیلی درباره جابه جایی بدن های کاراکتر های اصلی را داریم. در بخش دوم که ماجرای فاصله زمانی و مرگ کاراکتر دختر را داریم ژانر ما به معمایی تغییر می کند و در نهایت در بخش سوم که پسر به نجات دختر و شهرش می شتابد ما شاید ژانر قهرمانی هستند. تلفیقی جذاب از ژانر ها که نام تو به خوبی از آن استفاده کرده است برای روایت داستانش.
نام تو در داستان نویسی و حتی ورود به داستان خوب عمل می کند، در حالی که در اکثر آثار انیمیشنی که بر اساس ساختار سه پرده ای هستند ما در پرده اول تنها به معرفی فضای داستانی و کاراکتر ها می پردازیم در نام تو شینکای ما را به یکباره وسط داستان قرار می دهد بی آنکه ما بدانیم کجا هستیم یا چه قرار است بکنیم. بر خلاف روند معمولی که شمای بیننده همیشه نسبت به داستان اثر و کاراکتر ها برتری دارید در نام تو این برتری از شما گرفته می شود و در واقع شما همان قدر می دانید که کاراکتر های داستان می دانند. این مدل روایت درهم و گاهی آشفته که هزاران سوال را برای شما ایجاد می کند و در انتهای به همه این سوالات پاسخ نمی دهد شاید جذاب باشد که شمای مخاطب را در دنیای نام تو رها می کند و شما خود می توانید در درون آن به کاوش بپردازید و جواب سوالات را پیدا کنید ولی فراموش نکنید کار فیلم ساز ایجاد سوال و پاسخ دادن به آن است و عدم پاسخ به سوالاتی که مطرح شده است یا به اصطلاح پایان باز برای یک اثر نه تنها خوب نیست بلکه گاهی موارد تمام موارد مثبت اثر را از بین می برد. انیمه نام تو برخلاف امتیازات بسیار بالای خود در سایت هایی که مخاطبان به فیلم امتیاز می دهند اصلا اثری در حد امتیازی که به آن داده شده است نیست. چرا که بیشتر مخاطبان این اثر قشر نوجوان و جوان هستند که در دوران بحران های خاص به سر می برند و با دیدن اثری عاطفی همچون نام تو دچار نوعی توهم شاهکار بودن این اثر می شوند. در خوب بودن نام تو شکی نیست ولی خطاب دادن این اثر با شاهکار بودن قطعا ما را دچار نوعی اشتباه می کند. اثر نام تو یک انیمیشنی تک لایه است که تنها می خواهد یک مفهوم را ارائه دهد و آن هم عشق است. البته عشقی که در طول داستان دارای ضعف های بسیاری در ارائه آن نیز می شود. اگر نام تو را با اثری همچون شهر اشباح مقایسه کنیم آن زمان است که متوجه می شویم که هر چه قدر که شهر اشباح از لایه های مختلف مفهومی بر خوردار است ولی نام تو به هیچ وجه این گونه نیست. نام تو حتی دچار تکرار و کپی نیز شده است، اثری که بسیاری از سکانس های آن کپی از آثار قبلی شینکای یا دیگر اثار است مثل انیمه دختری که در زمان پرید که نشان می دهد ماکاتو شینکای هنوز نتوانسته است آن هویت مستقل خود را در اثارش پیدا کند.
استفاده از ریتم تند یا جابه جایی هایی زمانی بین حال و گذشته یا جا به جایی مکانی زیاد در اثر که مخاطب را گاها گیج و سردرکم می کند به گونه ای که در بعضی سکانس ها فقط تصویر را می بینیم بدون آنکه درکش کنیم و همراه با طرح سوالاتی که بی جواب می ماند و حتی پایانی که مخاطب را در بلاتکلیفی فهمیدن یا نفهمیدن رها می کند تنها بخشی از نکات ضعف اثر نام تو است. شینکای حتی در شخصیت پردازی نیز ضعف خود را نشان می دهد، ما انیمه را در واقع از دید دو کاراکتر اصلی می بینیم. کاراکتر هایی که تنها کسانی هستند که تا حدودی شخصیت پردازی مناسبی را دارا هستند هر چند که شخصیت پردازی دختر حتی به مراتب قوی تر از کاراکتر پسر است و کاراکتر پسر در طول داستان شکل نمی گیرد. گویی که کل داستان در خدمت کاراکتر دختر ما است تا او را نجات دهد، به طور مثال ما درباره دنیایی که کاراکتر دختر در آن زندگی می کند در جای جای انیمه اطلاعات به دست می آوریم ولی درباره کاراکتر پسر این گونه نیست. در انیمه به ما درباره خانواده دختر، مدرسه او، دوستانش، محل زندگیش و ... همه نوع اطلاعاتی داده می شود ولی در آن سمت قضیه یعنی کاراکتر اصلی دیگر ما تنها نقطه مشخص این است که در یک رستوران کار می کند. درباره شخصیت های فرعی نیز همین جریان به مراتب بدتر وجود دارد. کاراکتر های فرعی در حد یک تیپ باقی می مانند و اصلا به شخصیت پردازی نمی رسند به طور مثال یک پدر سخت گیر یا یک معشوقه سابق و غیره. شاید درباره شخصیت های فرعی که با کاراکتر دختر ما در ارتباط هستند کمی بیشتر توضیحات داده شود ولی باز هم در سوی دیگر دوستان شخصیت پسر ما فقط نقش پر کردن تصویر یا همراهی او در سفر نجات دختر را ایفا می کنند.
انیمه نام تو شاید در ارائه محتوای عشق خوب عمل بکند ولی در ارائه محتواهای بعدی خود که بحث بین سنت و مدرنیته است کمی گنگ عمل می کند. انیمه از دیدگاه دختری نشان داده می شد که از روستای خود بی زار است و می خواهد به شهری همچون توکیو برود. در نگاه اول ما با این مواجه هستیم که شینکای در اثر خود می خواهد دنیای مدرن همچون توکیو را خوب نشان دهد. توکیو در تمامی سکانس از نگاه دختری که در جسم پسر داستان است نمایش داده می شود. شهری جذاب پر از کافه ها، شلوغ و پر از تحرک که کاملا غیر روتین است و انگار شهری آرمانی برای کاراکتر های داستان است ولی از سمت دیگر وقایع روستا نیز به همین صورت ولی از دیدگاه پسری که در جسم دختر است نمایش داده می شود. در واقع دنیایی که هر کدام از این کاراکتر ها در آن زندگی می کنند در نگاه کاراکتر دیگر جذاب تر است. همین نکته باعث نوعی تضاد در نگاه مخاطب می شود که بلاخره قرار است دنیای مدرن تمجید شود و دنیای سنتی نکوهش یا بلعکس. مخاطب دقیقا نمی داند که کدام دنیا جذابتر و حتی بهتر است و در آخر بدون پیدا کردن جوابی برای سوالش از آن عبور می کند. این مدل ایجاد سوالات و عدم پاسخ دادن به آن ها در جای جای اثر دیده می شود که گاهی کاملا آزار دهنده است از این که نمی فهمید قرار است فیلم به شما چه بگوید.
نام تو اثر خوبی است ولی شاهکار نیست چرا که نقاط ضعف بسیاری دارد هر چند که مضمون عشق در اثر توانسته است بسیاری از ضعف ها را پوشش دهد و ما معمولا در مواجعه با اثار عاطفی بیشتر به جنبه احساسی فیلم نظر داریم تا باقی موارد. شینکای شاید نشان داده است که در ارائه عشق خوب عمل می کند ولی هنوز راه درازی را در پیش دارد تا بخواهد با نامی همچون میازاکی مقایسه شود.
نام انیمه: ypur name
کارگردان انیمه: Makoto Shinkai
نویسنده: Makoto Shinkai
استودیو سازنده: Toho
تعداد قسمت: 1 ( 107 دقیقه )
سال انتشار: August 26, 2016 (Japan)
موسیقی: Radwimps
فروش: 358 میلیون دلار
دوبلورها: Ryunosuke Kamiki ( در نقش Taki Tachibana ) ، Mone Kamishiraishi ( در نقش Mitsuha Miyamizu)
امتیاز: myanimelist (9.2/10) ، imdb (8.4/10) ، Metacritic (79%)
بهترین نقدی که از این انیمه خونده بودم برای شما بود. خیلی منطقی و عاری از احساسات ناشی از طرفداری. امیدوارم برای سوزومه هم به همین گیرایی نقدی تحریر کنید🙏