نقد انیمه The wolf children

فرزندان گرگ

مامورو هوسودا از آن دست کارگردان های مطرح کشور ژاپن است که همیشه با آثار خاصی که در کارنامه خود دارد شناخته می شود. آثاری با مضامین تقریبا خاص که هر کدام به گونه ای نمایشی از دغدغه های این کارگردان بزرگ ژاپنی است. اگر بخواهیم بعد از سه ژنرال استودیو جیبلی یعنی میازاکای، تاکاهاتا و سوزوکی که در دنیای انیمه ژاپن بسیار مطرح هستند نفری چهارمی را نام ببریم که در صنعت انیمه ژاپن تاثیر گذار بوده است باید نام هوسودا را به کار ببریم. اگر نگاهی به آثار این کارگردان از جمله The Boy and the Beast ، Summer Wars ، The Girl Who Leapt Through Time بیاندازیم متوجه می شویم که آثار این کارگردان هر کدام مضمونی خاص را به بیننده منتقل می کند. مضمونی که لایه های پیچیده ای را در درون خود دارد و آن ها را به ساده ترین و جذابترین شکل ممکن به مخاطبان نمایش می دهند. انیمه Wolf Children که در سال 2012 به اکران در آمده است پنجمین اثر این کارگردان ژاپنیست که توانسته است موفقیت و بازتاب خوبی را در میان مخاطبان به دست بیاورد. جایزه New York International Children's Film Festival و Japan Academy Prize for Animation of the Year از جمله همین افتخارات است.

انیمه فرزندان گرگ یک اثر فانتزی است که روایت داستانی افسانه ای را در دنیای واقعی امروز ما به نمایش می گذارد. انیمه به بیان داستان زندگی دختری می پردازد که عاشق یک گرگینه یا مرد گرگ نما می شود و حاصل این عشق تولد دو کودک است که همچون پدرشان گرگینه هستند. عمده روایت داستان به زندگی بعد از مرگ پدر خانواده می پردازد و زندگی این دو کودک و مادر آنها که بعد از مرگ پدر چگونه با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنند و چگونه می توانند از پس مشکلات بر بیایند. یوکی و آمه دو کودکی هستند که جریان زندگی آن ها با وجود تفاوت خاصی که دارند دست مایه ساخت این اثر شده است. تفاوت خاص این دو کودک باعث می شود که زندگی آن ها همواره با ترس و البته دوری از اجتماع همراه باشد و وقف پذیری این دو کودک و جامعه پیرامون آن ها تبدیل می شود به مسئله اصلی داستان و البته زندگی مادر این دو کودک که هم باید از آن ها در مقابل جامعه ای محافظت کند که این دو کودک را به عنوان عناصر غیر قابل پذیرش در جامعه قلمداد می کند و هم باید به آن ها راه و رسم زندگی کردن در این جامعه را یاد دهد بدون آن که کسی متوجه تفاوت آن ها شوند. فرزندان گرگ داستان به بلوغ رسیدن این دو کودک و راه و رسم زندگی است که آن ها انتخاب می کنند تا در مسیر زندگی قدم بگذارند و سرنوشتشان را رغم بزنند.

تفاوت عنصر طلایی انیمه فرزندان گرگ است که هوسودا آن را به قاب می کشد. تمامی ما انسان ها دارای تفاوت های خاصی هستیم از جمله شخصیت متفاوت، نژاد، رنگ پوست، زبان و موارد بسیاری که انسان ها را از هم متفاوت می سازد. ولی متاسفانه جامعه انسانی گاهی با این تفاوت ها به گونه ای نامطلوب برخورد می کند. به گونه ای که انگار این تفاوت ها به جای این که تبدیل شوند به نقطه قوت ما در جامعه تبدیل می شود به نقطه ضعف ما و یک گناه بزرگ که باید بابت آن تنبیه شویم. حکایت این تفاوت ها شبیه به دنیای نژاد پرستی سفید پوستان است که انسان هایی با نژاد های دیگر به خصوص سیاه پوستان را به عنوان موجوداتی غیر انسانی فرض می کردند که حق زندگی در جامعه انسانی را ندارند. انیمه فرزندان گرگ در پس پرده خود به چنین مضمونی اشاره می کند، یوکی و امه به دلیل نژاد خاص خود که گرگینه هستند عملا در جامعه انسانی جایی ندارند چرا که به دلیل تفاوتشان جامعه آن ها را هم ترد می کند و حتی مورد آزار قرار می دهد. این برخورد جامعه همان چیزی است که باعث می شود مادر آن ها یعنی هانا نتواند آن ها را به جامعه معرفی کند و ترس از این که کودکانش مورد بی مهری و آزار انسان ها قرار گیرند او را مجاب می کند که جامعه شهری را ترک کند و کودکانش را در یک منطقه دور افتاده و به دور از انسان ها بزرگ کند. عشق مادرانه نکته جذاب انیمه است که به خوبی توسط هوسودا به نمایش کشیده می شود. صحنه های که هانا در خانه از کودکان مراقبت می کند و آن ها را از خطرات پیرامونشان حفظ می کند از آن سکانس های جذاب در درون انیمه است که عشق مادری را به تصویر می کشد. عشقی که باعث می شود هانا به جای این که او نیز همانند جامعه کودکان متفاوت خود را رها کند آن ها را بزرگ کند و از همه لذت های زندگی و حتی موقعیت اجتماعی خود به عنوان یک انسان دست بکشد تا کودکانش را بزرگ کند.

نمایش جذاب طبیعت و زندگی در یک خانه روستایی از همان نقاط عطف انیمه است که شادی و ذوق خاصی را به بیننده منتقل می کند. نمایش زندگی شاداب و زیبای این خانواده که به دور از جامعه انسانی و محدودیت های آن در حال زندگی کردن هستند و یوکی و امه که آزادانه و بدون ترس از برخورد جامعه با تفاوت آن گذران زندگی می کنند آن جنبه زیبای انیمه است که به تصویر کشیده می شود. یوکی و امه با کشف دنیای پیرامونشان و برخورد با طبیعت و عناصر درون آن به گونه ای با آن جنبه خود که گرگ بودنشان است آشنا می شوند و درک بهتری از تفاوت خود را دیگر انسان ها پیدا می کنند. همین درک باعث می شود که آن ها بهتر بتوانند انتخاب کنند که مسیر زندگی آن ها به کدام سو برود. یوکی و آمه دو مدل تیپ شخصیتی در انیمه هستند، یوکی که دختر بزرگ است فردیست که علارغم تفاوتی که با دیگر انسان ها دارد و شناختی که از تفاوت خود دارد می خواهد آن جنبه از خودش که گرگینه بودن است را مخفی می کند تا بتواند در جامعه انسانی زندگی کند. یوکی گرگینه بودن خود را دوست ندارد چرا که باعث می شود او نتواند با انسان های دیگر و جامعه ارتباط برقرار کند. تلاش او در پنهان کردن گرگینه بودن خود و وقف پذیریش با جامعه نمایشی از انسان هایی است که با وجود تفاوت خود تلاش می کنند که جامعه آن ها را بپزیرد و به اصطلاح خود را با هر شرایطی که برایشان پیش می آید تطبیق دهند. یوکی نماینده این مدل انسان هاست که با غلبه بر مشکلات و پیش گرفتن راه سخت پذیرش در جامعه با زندگی به جنگ می پردازند. یوکی می خواهد انسان باشد به جای این که گرگینه باشد، در حالی که آمه که پسر کوچکتر است کاملا متفاوت از خواهرش عمل می کند. او که نمی تواند با جامعه انسانی و دنیای اطرافش خود را تطبیق دهد سعی می کند که به جای رفتن به سوی جنبه انسانی خود جنبه گرگ بودنش را بپزیرد. آمه نماینده آن قشر از جامعه ای است که ترجیح می دهند به جای مبارزه با دنیا از آن دوری کنند و به دنیایی بروند که تفاوتی بین آن ها و دنیای اطرافشان نباشد. آمه گرگ بودن را انتخاب می کند و یوکی انسان بودن را.

انیمه فرزندان گرگ نمایش دهنده راهی است که یوکی و آمه در زندگی خود پیش می گیرند. انیمه زندگی آن ها ار از لحظه تولد تا بزرگ شدنشان را به مخاطب نشان می دهد و در انتها مخاطب را به نقطه ای از داستان می رساند که یوکی و آمه هر کدام مسیر زندگی خود را انتخاب می کنند. مسیر زندگی که هر کدام را با سرنوشت متفاوتی رو برو می کند و مادر آن ها هانا که تمام تلاش خود را می کند تا آن ها را تا لحظه ای که قرار است راه و روش زندگی خود را انتخاب کنند حمایت کند. انیمه فرزندان گرگ نمایش انتخاب هایی است که ما در زندگی خود انجام می دهیم و قابلیتی که هر کدام از ما در انطباق پذیری خود با محیط اطرافمان داریم. قابلیتی که باعث می شود انتخاب کنیم که مسیر زندگی ما به چه سویی رود و جامعه ای که باعث می شود تفاوت های ما همچون یک نقطه قوت برای ما باشند یا یک نقطه ضعف. جامعه ای که گاهی ما را به صورت یک هیولا نشان می دهد که جایش در بین انسان ها نیست و گاهی همچون یک فرشته که جایش در بین انسان هاست.

نام انیمه: Wolf Children

کارگردان انیمه: Mamoru Hosoda

تهیه کنندگان: Yuichiro Saito، Takuya Ito، Takafumi Watanabe

استودیو سازنده: Studio Chizu، Madhouse

تعداد قسمت: 1 ( 117 دقیقه )

سال انتشار: 2012

موسیقی: Takagi Masakatsu

فروش: 55 میلیون دلار

دوبلورها: Aoi Miyazaki ( در نقش Hana ) ، Haru Kuroki و Momoka Ono ( در نقش Yuki )، Yukito Nishii و Amon Kabe ( در نقش Ame )

امتیاز: myanimelist ( 8.8/10 ) ، imdb ( 8.2/10 ) ، Metacritic ( 71% ) ، rottentomatoes ( 94% )