نقد انیمه paprika
پاپریکا
ساتوشی کن از آن دست فیلم سازانی است که مرگشان واقعا زود بود. افرادی که نه تنها در حرفه فیلم سازی سرآمد بوده اند بلکه به عنوان یکی از کارگردانان مولف همیشه فیلم ها و ایده هایش مورد استفاده دیگر کارگردانان بزرگ دنیا قرار گرفته است. افرادی مثل دارن آرنوفسکی و حتی کریستوفر نولان که اقتباس های خوبی را از روی آثار ساتوشی انجام داده اند. ساتوشی تقریبا تنها کارگردانی است که آثار تولیدی او مفاهیمی عمیق و خاص در زمینه های روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفی و ... را به مخاطب ارائه می کند. آثاری که حتما شما را به فکر وا می دارند تا برای فهمیدنش حتما چند بار آن ها را ببنید.
پاپریکا آخرین اثر ساتوشی قبل از مرگ اوست. این اثر که در سال 2006 اکران شده است از همان ابتدای اکران خود توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. اثری سورئال که دنیای به نمایش در آمده در آن به قدری عجیب و پیچیده است که شاید شما حتی تصور آن را نیز نتوانید بکنید. آثار سورئال از آغاز سینما همواره موارد خاصی بوده اند. از فیلم مطب دکتر کالیگاری بگیرید تا برسید به پاپریکا، آثاری که درون مایه آن ها ترسیم دنیای عجیب و غریبی است که تقریبا از هیچ قانون خاصی تبعیت نمی کند. مثل خود فیلم های سورئال که تقریبا قوانین کلاسیک ساخت فیلم از جمله ساختار سه پرده ای در فیلم نامه نویسی و یا قوانین ساخت و پرداخت شخصیت را به هیچ وجه در ساختار خود رعایت نمی کنند و همواره به دنبال ساختار شکنی قوانین سینمایی هستند. دنیای درون فیلم های سورئال نیز دنبال شکستن قوانین موجود در دنیای فیلم هستند. مکتبی که نشان می دهد نباید قوانین دست و پا گیر را نگه داشت، بلکه باید قوانین را شکست تا اثری خلاقانه ارائه شود. پاپریکا نیز به همین نوع مکتب فیلم سازی وفادار است. دنیایی عجیب و غریب همراه با شخصیت های عجیب تر و صد البته ساختار داستان گویی یا شخصیت پردازی که با هیچ کدام از ساختار های سینمایی مشابهت ندارد و نشان می دهد که ساتوشی کن چرا به حق یکی از خلاقانه ترین کارگردانان جهان است. کارگردانی که گاهی با هیچکاک یا دیوید لینج در سبک فیلم سازی اش مقایسه می شود.
فیلم های سورئال در بطن مفهوم خود همواره به دنبال نمایش دنیایی هستند که بیشتر شبیه به یک خواب آشفته یا رویا است تا واقعیت. دنیایی که مرز بین واقعیت و رویا در آن مشخص نیست، این دقیقا همان مفهومی است که ساتوشی در پاپریکا به دنبال آن است. یعنی پرسیدن این سوال که آیا دنیای ما واقعیت است یا رویا و این که مرز بین دنیای واقعی و رویا چه چیزی می تواند باشد. پاپریکا داستان گروهی دانشمند است که به وسیله دستگاهی این قابلیت را پیدا می کنند که در خواب افراد ورود کرده و خواب آنان را تحت تاثیر قرار دهند. ایده ای عجیب و خلاقانه که ساتوشی بر روی آن دست گذاشته است تا مفهوم روانشناختی درباره روانشناسی خواب را که در نظرات فروید، لاکان و یونگ مطرح شده است را بازگو کند. کل فیلم بر روی این سوال متمرکز می شود که دنیای به نمایش در آمده در انیمه رویا است یا واقعیت ؟ یا آیا این رویایی است در دل رویایی دیگر ؟
اصالت شک یکی از مفاهیمی است که در بین فیلسوفان بسیار مطرح می شود و درباره این نکته صحبت می کند که هیچ واقعیتی وجود ندارد و دنیای ما فقط یک رویا است. رویایی که انسان آن را می بیند ولی نمی فهمد که در درون رویا است و فکر می کند دنیایی که در آن است واقعیت دارد. مفهوم دقیق تر رویا در واقع آن مرحله از خواب انسان است که در حالت رم اتفاق می افتد. در این مرحله مغز اطلاعات موجود در حافظه موقت را به حافظه دائمی منتقل می کند و همچنین وقایعی که در طول روز برای ما اتفاق افتاده است را آنالیز و تجزیه می کند. این فعل و انفعال در مغز ما باعث پدیده ای می شود که در روانشناسی خواب که فروید پایه گذار آن بود رویا نامیده می شود. به عقیده فروید رویا در واقع بازتابی از واقعیت بیرون در درون ذهن ماست، بازتابی که ناشی از آرزوهای محقق نشده و یا خواسته های سرکوب شده انسان است. خواسته های که در صورت رسیدن به آن ها ما رویا می بینیم و در صورت نرسیدن کابوس. در واقع انیمه پاپریکا در درون یک رویا اتفاق نمی افتد بلکه بیشتر گویی کابوسی دیوانه وار است که دنیای خواب را کاملا آشفته کرده است.
کابوسی که در انیمه به وسیله کاروانی نمایش داده می شود که نه تنها عجیب است بلکه دارای مفهومی عجیب تری نیز می باشد که باید آن را در دیدگاهای یونگ جستجو کرد. یونگ کسی است که بحث ضمیر ناخودآگاه فردی و جمعی را مطرح می کند. او می گوید که رویا در واقع نوعی تفکر در ضمیر ناخودآگاه ما است. که با آشکار سازی رویا و یافتن الگوهای درون هر رویا می توان ضمیر ناخودآگاه را شناخت. فروید انسان را به کوه یخی تشبیه می کند که داری خودآگاه، نیمه خودآگاه و نا خودآگاه است. خودآگاه آن بخشی از انسان است که همچون کوه یخ از آب بیرون آمده است و ناخودآگاه ما بخشی است که در زیر آب پنهان شده است. در واقع شخصیت پاپریکا و دکتر چیبا در انیمه پاپریکا نماینده این دو بخش انسان هستند. پاپریکا ناخودآگاه دکتر چیبا است که در دنیای رویا زندگی می کند و وظیفه او کمک به رویاها برای تبدیل نشدن به کابوس است. خودآگاه و ناخودآگاهی که به تعادل نرسیده است و در طول روند داستان نشان داده می شود که یک انسان برای تعادل داشتن در زندگی خود باید تعادلی بین این دو بخش روان خود ایجاد کند. تعادلی که در انتهای داستان با پذیرش پاپریکا توسط دکتر چیبا و احساساتش نسبت به تاکویا محقق می شود. در بخش دیگر انیمه ما با کاروانی مواجه هستیم که ساتوشی کن آن را به بهترین و خلاقانه ترین شکل ممکن نمایش داده است. چرا، چون مفهومی که ساتوشی آن را به شکل کاروان شادی نمایش داده است مربوط به اصلی ترین بحث یونگ یعنی ناخودآگاه جمعی است. یونگ ناخودآگاه جمعی را از به هم پیوستن ناخودآگاه فردی، دلالت های روانی، تجربیات عام بشر و میراث روانی او می داند. در واقع ناخودآگاه جمعی همه آن چیزی است که بشر در طول دوران زندگی خود تجربه کرده است. نکته ای که کاروان شادی به خوبی آن را نمایش می دهد، کاروانی که متشکل از تمامی نماد های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و تجربیات انسانی است. از وجود کاراکتری مثل بودا تا وجود سمبل آزادی و حتی خود پاپریکا که در برهه ای تبدیل به شخصیت شاه میمون ها در افسانه های چینی یا پری دریایی می شود و اشاره ای به مفهوم عقده ادیب در اندیشه های فروید نیز دارد. مواردی که همگی بر مفهوم ناخودآگاه جمعی تاکید دارد که در حال حرکت است و همگی ما به آن می پیوندیم.
اما شاید نزدیک ترین مفهوم به نمایش در آمده در انیمه را بتوان در اندیشه های لاکان جستجو کرد. مفهومی که لاکان مطرح می کند که ما آنچه را که از واقعیت درک می کنیم خود واقعیت نیست. ساتوشی کن تقریبا در تمامی اثار خود به دنبال ارائه کردن این مفهوم لاکانی است و سوالی را مطرح می کند که مرز بین واقعیت، رویا و فرا واقعیت یعنی آنچه که ما تصور می کنیم کجاست. لاکان در اندیشه های خود به امر واقع اشاره می کند، امر واقع دنیای است که در بین مغز و دنیای بیرون یا واقعیت قرار دارد. امر واقع ارتباط دهنده واقعیت بیرونی و واقعیت درونی ذهن انسان است. ساتوشی کن نیز به دنبال مطرح کردن همین سوال در تمامی آثار خود است و تقریبا به این سوال در تمامی آثار خود پاسخ می دهد برعکس دیگر کارگردانانی که معمولا جوابی برای ارائه این سوال خود ندارند.
ساتوشی در بخش دیگری از انیمه پاپریکا به رابطه بین انسان و تکنولوژی به خصوص اینترنت و رابطه ما با فیلم را مورد بررسی قرار می دهد. ساتوشی دنیای خواب را به دنیا مجازی تشبیه می کند و هویتی که ما در خواب به عنوان ناخودآگاه داریم را با هویت مجازی ما یکی می کند. به گونه ای هویت ما در فضای مجازی خود واقعی ما هستیم همان گونه که در رویا نیز خود واقعی ما بروز می کند. ساتوشی درباره رابطه فیلم و واقعیت نیز این را مطرح می کند که فیلم نه واقعیت است و نه غیر واقعیت، بلکه ترکیبی از این دو است. جهان داستانی درون فیلم شاید غیر واقعی باشد ولی افرادی که در آن بازی می کنند یا اجسام و وسایلی که در درون فیلم هستند مصداقی ما به ازای آن در دنیای واقعی دارند. پس فیلم ترکیبی از دنیای واقعی و غیر واقعی است برخلاف انیمیشن که از فیلم واقعی تر است چرا که انیمیشن در دنیای خود وجود دارد و دنیای درون انیمیشن مختص به خود انیمیشن است. زمانی که انیمیشنی را خلق می کنید اتفاقات در درون خود دنیای انیمیشن رخ می دهند، به طور مثال میکی موس تا زمانی که بر روی پرده نمایش داده می شود واقعیت دارد و زمانی که نمایش داده نشود واقعیت ندارد. به همین دلیل برای ساتوشی کن ماهیت فیلم و نقد آن بسیار مهم است و تقریبا در باقی آثار خود مثل پرفکت بلو، بازیگر هزاره به این مفهوم نیز در کنار مفهوم رویا و واقعیت می پردازد. سوالی که اشاره به رابطه بین واقعیت و فیلم و رابطه ای که بین دنیای مجازی و واقعیت وجود دارد. اشاره که در بیشتر سکانس های انیمه پاپریکا مشهود است و به خصوص طرح این سوال ترسناک که اگر روزی تکنولوژی قادر باشد مرز بین رویا و واقعیت را بشکند آن زمان چه روی خواهد داد. سوالی که می تواند جوابش این باشد که ما می توانیم هویت های مجازی خود را به واقعیت و واقعیت را به فضای مجازی تبدیل کنیم. ترکیب که می تواند تبدیل به یک رویای زیبا باشد و یا خیر تبدیل شود به کابوسی دیوانه وار همچون چیزی که در پاپریکا به ما نشان داده شده است.
نام انیمه: paprika
کارگردان انیمه: Satoshi Kon
بر اساس طرحی از Yasutaka Tsutsui
استودیو سازنده: Madhouse
تعداد قسمت: 1 ( 90 دقیقه )
سال انتشار: November 25, 2006 (Japan)
موسیقی: Susumu Hirasawa
فروش: 944 میلیون دلار
دوبلورها: Megumi Hayashibara ( در نقش Atsuko Chiba ) ، Tōru Furuya ( در نقش Kōsaku Tokita )
امتیاز: myanimelist (8.1/10) ، imdb (7.7/10) ، Rotten Tomatoes (83%)