A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید
نقد انیمه modest heroes

نقد انیمه modest heroes

شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۲۲ ب.ظ


قهرمانان بی ادعا


قهرمانان بی ادعا نام فیلمی محصول کشور ژاپن و استودیو Ponoc است. استودیو Ponoc نام آشنایی در صنعت انیمیشن سازی کشور ژاپن محسوب می شود. زیرا این استودیو رابطه تنگاتنگی با استودیو مشهور جیبلی دارد. استودیو Ponoc در سال 2015 تاسیس شده است. استودیویی که اعضای آن را اعضای سابق استودیو جیبلی تشکیل می دهند. به خصوص Hiromasa Yonebayashi که سابقه خوبی به عنوان کارگردان در استودیو جیبلی داشته است. این کارگردان متولد 1973 از جمله نفراتی است که در سال 2015 همراه با افرادی چون Yoshiaki Nishimura و Akihiko Yamashita با جدا شدن از استودیو جیبلی اقدام به تاسیس استودیویی جدید کردند. استودیویی که انگار نسخه کوچک و البته تقلیدی از جیبلی است.

استودیو جدید که در سال 2015 تاسیس گردیده است تا به امروز تنها دو اثر در کارنامه خود دارد. اثر اول مری و گل جادوگر نام دارد، اثری که نتوانست نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند و عملا تبدیل به نسخه ای کپی از تمامی آثار استودیو جیبلی شده است. این انیمه در سال 2017 بر روی پرده سینماها قرار گرفت و از همان ابتدا نقدهای بسیاری بر آن وارد شد. به خصوص دررابطه با تقلیدی که اثر از انیمیشن های قبلی استودیو جیبلی همچون سرویس تحویل کیکی یا دنیای مخفی آرتی انجام داده است. مری و گل جادوگر ساخته Hiromasa Yonebayashi موسس استودیو Ponoc است. کارگردانی که اثر تحسین شده وقتی مارنی آنجا بود را در استودیو جیبلی ساخته است. اثری که به گفته بسیاری از منتقدان جزو آثار با کیفیت این کارگردان است. ولی بعد از جدایی یونه بایاشی از جیبلی و بعد از آن ساخت انیمه مری و گل جادوگر بسیاری از افت این کارگردان صحبت به میان آوردند. افتی که قطعا جدایی از استودیو جیبلی تاثیر بسیاری در آن داشته است.

اما حال بعد از گذشت 4 سال از تاسیس استودیو Ponoc و تجربه ناموفق انیمه مری و گل جادوگر این بار این استودیو دست به ابتکاری جذاب زده است. ساخت انیمیشن 53 دقیقه ای که از سه داستان مجزا تشکیل شده و هر داستان را نیز یک نفر کارگردانی کرده است. حرکتی که پیش تر مشابه آن را در اثر مشهور Memories دیده ایم. اثری در ژانر روانشناسانه و علمی تخیلی که نام های بزرگی همچون Katsuhiro Otomo خالق اثر مشهور آکیرا در بین کارگردانان این انیمه سه بخشی دیده می شود.

Modest Heroes از فرمولی استفاده کرده است که می توان از آن به عنوان مناسبترین فرمول برای ساخت این چنین آثاری نام برد. فرمولی که به شما اجازه می دهد سه داستان متفاوت اما در راستای یک هدف را در کنار یکدیگر قرار دهید. داستان هایی که هر کدام به تنهایی دارای معنای خاص خود هستند ولی زمانی که در کنار یکدیگر قرار گیرند می توانند یک پازل بزرگتر را تکمیل کنند.

قهرمانان بی ادعا که یونه بایاشی، موموسه و یاماشیتا آن را کارگردانی کرده اند در ژانر روانشناسانه ساخته شده است. اثری خوش ساخت که همچون اسمش در پی یافتن قهرمان هایی است که در جامعه امروزی کشور ژاپن و حتی جهان در حال زندگی کردن هستند. منتهی شاید هیچ کس آن ها را نشناسد زیرا این افراد بیشتر از آنکه قهرمانی برای جامعه باشند، قهرمان زندگی خود هستند. قهرمانان بی ادعا در واقع بر این نکته تاکید می کند که هر فرد می تواند قهرمان زندگی خود باشد. شاید قهرمان بودن در تعریف جهان امروز به کسانی گفته شود که قدرت بدنی خارق العاده یا نیروهای فرا بشری داشته باشند. اما این تعریف تنها یک تعریف خیالی است و قهرمانانی که امروزه ما بر پرده سینما می بینیم نیز تنها زاییده تخیل خود ما هستند. اما قهرمانان درون انیمه می توانند نمود واقعی پیدا کنند و هر کس در اطراف خود با یکی از آنان برخورد کرده باشد.

انیمه از سه داستان ساده تشکیل شده است. داستان اول درباره خواهر و برادری است که بایستی دربرابر مشکلات شجاعت به خرج داده و پدر خود را نجات دهند. تا در انتها بتوانند دوباره خانواده خود را در کنار یکدیگر جمع کنند. داستان دوم درباره پسری است که بر اثر حساسیتی که به تخم مرغ دارد زندگیش در خطر قرار دارد. اما او با نشان دادن شجاعت خود زندگیش را نجات می دهد. در انتها داستان سوم که درباره مردی نامرئی است که توسط جامعه نادیده گرفته می شود و خود نیز شجاعت روبرو شدن با اجتماع و دیگران را ندارد.

نگاهی به خط اصلی هر سه داستان ما را متوجه نکته ای می کند. نکته ای که نشان دهنده دو عنصر مهم در هر سه داستان است. عنصر اول شجاعت، عنصر دوم قهرمان زندگی خود بودن. این دو عنصر در کنار باقی مفاهیمی که در تک تک داستان ها دیده می شود می تواند دیدی کلی و منسجم از اثر را به ما بدهد.

در قسمت اول ما با دنیایی مواجه می شویم که در زیر آب قرار دارد. در این دنیا خانواده ای مشغول به زندگی کردن هستند. زندگی خانواده در فضایی شاد رغم می خورد و در کنار آن همواره خطر نیز وجود دارد. مادر خانواده برای به دنیا آوردن بچه خود راهی سفر شده است و پدر و دو فرزند خانواده در انتظار بازگشت او هستند. انتظاری که با یه اتفاق ناگوار تبدیل می شود به سفر قهرمانی که خواهر و برادر خانواده باید قدم در مسیر آن بگذارند تا خانواده خود را دوباره در کنار یکدیگر جمع کنند. در داستان اول ما شاهد مفهومی به نام خانواده و فداکاری هستیم. از پدری که برای نجات جان فرزندانش خود را به خطر می اندازد تا فرزندانی که برای نجات دادن پدر این بار آن ها خود را به دل خطر می زنند. داستان نشان می دهد که خطرات همچون آن ماهی غول پیکر یا جریان آب همیشه در کمین زندگی ما هستند. منتهی شجاعت ما در مواجهه با این خطرات و مقابله با آن ها می تواند ما را از سد مشکلات و خطرات عبور دهد. خواهر و برادر داستان اول با آغاز سفری هیجان انگیز که آن ها را با دنیای بیرون آشنا می کند در پی به دست آوردن شجاعت برای مقابله با خطری به نام ماهی غول پیکر هستند. سفری اسطوره ای و منطبق بر کهن الگوهای قهرمانی که در انتها با نشان دادن شجاعت کل خانواده و البته امداد غیبی مشکل را بر طرف می کند و خانواده دوباره به آغوش یکدیگر باز می گردند.

داستان دوم درباره همان مشکلات زندگی هستند منتهی در قالبی دیگر. داستان دوم درباره مادر و پسری است که درگیر بیماری پسر شده اند. بیماری که باعث می شود او به تخم مرغ حساسیت داشته و حتی جان او را به خطر بیاندازد. در داستان اول ما شاهد حضور پدر به نماد کلیدی داستان بودیم. پدری که همواره در کنار فرزندان است و به مراقبت از آن ها می پردازد. حتی با به خطر انداختن جانش و در انتها سکانس نجات دادن جان فرزندان از دست ماهی تمام بار مسئولیت خانواده را بر دوش می کشد. داستان اول اگر به گونه ای بر پدر و دغدغه هایش تاکید دارد در داستان دوم ما شاهد حضور مادر و دغدغه های او برا مراقبت از فرزندش هستیم.

مادر در داستان دوم عنصر کلیدی است. نمایش تلاش های او برای محافظت و مراقبت از فرزندش در سکانس های اولیه بخش دوم کاملا گویا و واضح است. آن ترس و نگرانی که از بیماری فرزندش در سکانس باشگاه دارد تا آن استرس و عرقی که بر پیشانه او نشسته در هنگام زدن داروی ضد حساسیت به کودک همگی به خوبی بر نقش مادر و شجاعتی که او در زندگی از خود نشان می دهد دلالت دارد. حتی می توان گفت که علاوه بر پسر که خود قهرمان داستان ماست، مادر نیز به نوعی قهرمان زندگی نشان داده می شود. همچون پدر در داستان اول که او نیز قهرمان بود، آن هم قهرمانی بی ادعا.

از سمت دیگر پسر نیز خود به نوعی در نقش قهرمان ظاهر می شود. او که از بچگی با این بیماری دست به گریبان است همیشه در زندگی خود شک و ترس را همراه خود دارد. ترس از اردو رفتن یا ترس از فعالیت های ورزشی و حتی ترس از خوردن، همگی ترس هایی هستند که او با آن ها درگیر است و نتوانسته بر آن ها غلبه کند. ترس هایی که در پایان داستان دوم به سراغ پسر می آیند و او مجبور می شود با ترسش روبرو شده بلاخره آن را شکست دهد. سکانس پسر در درون لانه مرغ ها و برخوردش با تخم مرغ و بعد کشیدن نقاشی بر روی آن نشان میدهد پسر نیز توانسته است بر ترس هایش غلبه کند. حال او همچون پسرهای دیگر به اردو می رود، ورزش می کند و حتی به راحتی غذا می خورد. زیرا توانسته است بر ترسش غلبه کرده و تبدیل به قهرمان زندگیش شود.

داستان سوم به لحاظ سبک داستانی و حتی فضاسازی کاملا متفاوت از دو قسمت قبلیست. داستان درباره فردی نامرئی است که همیشه با خود یک کپسول را حمل می کند. نامرئی بودن کاراکتر داستان در واقع استعاره ای از گوشه گیر و منزوی بودن اوست. گوشه گیری که منتهی به تنهایی و نادیده شدنش توسط جامعه منتهی شده است. او که ترس از ارتباط با دیگران دارد نمی تواند خود را با جامعه اش وقف دهد. سکانسی که او می خواهد خودکار را به دختر دهد نشان دهنده همین عدم توانایی برای برقراری ارتباط است. چرا که تصویر نشان می دهد او وقتی می خواهد شروع به صحبت کند از حالت نامرئی بودن خارج می شود. ولی ترس از ارتباط با دیگران باعث می شود نتواند صحبت کند و دوباره نامرئی می شود. کاراکتر داستان ما شجاعت لازم برای ارتباط برقرار کردن و بعد از کسب هویت در جامعه را ندارد و به همین دلیل است که ما او را نامرئی می بینیم.

کپسول همراه کاراکتر ما نیز مصداق ترس های اوست. ترس هایی که همیشه به همراه او هستند و اگر آن ها را رها کند گویی در آسمان ناپدید می شود. ترس هایی که باعث می شوند او حتی نتواند نان مربایی دلخواهش را بخرد. کپسول حتی می تواند استعاره ای از تنهایی نیز باشد. تنهایی که سر انجام در سکانس پایانی و با شجاعتی که کاراکتر ما از خود نشان می دهد به یکباره ناپدید می شوند. سکانسی که او بچه را نجات می دهد و بر خلاف قبلا که هیچ کس او را نمی دید حال کودک او را می بیند. زیرا کاراکتر داستان ما تصمیم گرفته است که دیگر تنها نباشد.

 

نام انیمه: Modest Heroes

کارگردان انیمه: Hiromasa Yonebayashi ، Yoshiyuki Momose ، Akihiko Yamashita

استودیو سازنده: Studio Ponoc

 تعداد قسمت: 1 ( 53 دقیقه )

سال انتشار: August 24, 2018 (Japan)

موسیقی: Takatsugu Muramatsu،     Masanori Shimada،     Yasutaka Nakata

دوبلورها: Miyu Irino ( در نقش Shōya Ishida ) ، Saori Hayami ( در نقش Shōko Nishimiya )

امتیازimdb (6.9/10) :، rottentomatoes (% 86)

 

  • امیر محمد بهامیر

انیمه

انیمیشن

نقد انیمه

نقد انیمیشن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها