نقد انیمه When Marnie Was There
وقتی مارنی آنجا بود
انیمه وقتی مارنی آنجا بود آخرین اثر استودیو جیبلی و همین طور آخرین همکاری یون بایاشی با این استودیو است. اثری که بر اساس کتاب مشهور وقتی مارنی آنجا بود نوشته خانوم جوان استوارد نویسنده انگلیسی ژانر کودک و نوجوان نوشته شده است. نویسنده ای که بیشتر با سری کتاب های مشهور تدی رابینسون در سال 1953 به شهرت جهانی رسید. اثر آخر استودیو جیبلی اقتباسی از یکی از رمان های این نویسنده بریتانیایی و داستانی که به گفته میازاکی یکی از 50 کتاب برتر کودک جهان است. وقتی مارنی آنجا بود جزو اثار موفق این استودیو است که برنده جایزه جشنواره کودک شیکاگو و نامزد اسکار سال 2016 نیز بوده است. اثری که به جرات می توان گفت که کاملا متفاوت از همه آثار استودیو جیبلی است. اثری نه با خلاقیت دیگر آثار جیبلی و نه با ارائه دنیای فانتزی، اسطوره ای، شاد و جذاب همچون آثار میازاکی، تاکاهاتا و ... بلکه بدون خلاقیت جیبلی و با داستانی کاملا غم انگیز و پر از مفاهیم خاص روانشناسی کودک است. بر خلاف دیگر آثار جیبلی و حتی یون بایاشی که در سکانس های اولیه ما با دنیایی آرام و شاد روبرو هستیم در مارنی ما از همان سکانس ابتدایی که آنا کاراکتر اصلی ما در حیاط مدرسه و بدون توجه به دیگران مشغول نگاه کردن به نقاشی اش است متوجه می شویم که اصلا همه چیز خوب و قرار نیست شاهد دنیایی شاد و آرام باشیم.
داستان درباره مفهوم خاص و عجیبی است که تا به حال در استودیو جیبلی و حتی در دیگر آثار ژاپنی نظیرش را کم دیده ایم. داستانی درباره تنهایی، عدم برقراری ارتباط بین کاراکتر اصلی و دنیای پیرامونش و در نهایت داستان افسردگی یک دختر تنها. برخلاف اثار جیبلی که همیشه کاراکتر های قوی و پر از شهامت و شجاعت را به مخاطب های خود ارائه می کند همچون کیکی، سوفی و ... در این اثر آنا کاراتر اصلی فیلم نه تنها قوی نیست بلکه کاملا در هم شکسته و با روانی پریشان و درگیر کشمشکش های درونی خود به تصویر کشیده می شود. کاراکتری که با وجود غم و اندوه خود که ناشی از تنهایی اوست گویی که کاملا از زندگی و هویت خود جدا شده است و از خود و دنیایی که در درون آن زندگی می کند متنفر است. " زشت، احمق، خجالتی و ناخوشایندم. به همین دلیل از خودم متنفرم ". این دیالوگ بازگو کننده حالت درونی و روانی آنا است، دیالوگی که نشان می دهد آنا در مرز فروپاشی روانی خود قرار دارد و در حال مبارزه برای بقا است. 2 هدف اصلی داستان وقتی مارنی آنجا بود در رابطه با نمایش داستان آنا اول نشان دادن تاریکی روانی او و آسیب های این جنبه از زندگی آنا است که به خود و اطرافیانش آسیب می زند و دوم مبارزه او برای از بین بردن غم، تنهایی و افسردگی است که گریبانگیر آنا شده است. مبارزه ای که حتی به قیمت به خطر انداختن جانش هم خواهد بود.
تنهایی، عدم برقراری درست ارتباط با دیگران و در نهایت نمایش افسردگی در کودکان مهمترین هدف انیمه است. نمایش این معقوله که حتی کودکان نیز دچار آسیب های روانی و حتی افسردگی می شوند. مارنی در واقع دوست خیالی آنا در انیمه است که به واسطه تنهایی و مشکلات روحی که آنا با آن ها روبرو است ذهن آنا مارنی که شخصیت مکمل خود آنا است را ساخته تا بتواند به واسطه مارنی خشم، تنهایی و آن حالات درونی آنا را درباره خودش و دنیای اطرافش را در قالب کاراکتری خیالی به نام مارنی بروز دهد. دنیای ناامنی که آنا فکر می کند درون آن زندگی می کند به واسطه حضور مارنی دوست خیالی او دنیایی امن می شود. در واقع مارنی آن دنیایی ناامن برای آنا را امن می سازد و یا حتی خشم ناشی از مرگ والدینش و به فرزند خواندگی گرفته شدن توسط خانواده ای غریبه و تنهایی که او دارد را مارنی برای او پر می کند. در واقع آنا از دنیا نامن واقعی به دنیای خیالی پناه می برد. آنا با خیال سازی خشم و تنهایی خود را در قالب شخصیت خیالی بروز می دهد و ترس ها و تنهایی خود را به واسطه دوست خیالی اش دوباره تجربه می کند. همچون نظریه صندلی خالی گشتالت که در روانشناسی کاربرد بسیاری برای روبرو شدن انسان ها با ترس ها و احساسات درونیشان دارد. آنا در دنیای واقعی هیچ چیزی را از درون خود بروز نمی دهد ولی در دنیای خیالی که برای خود ساخته است می تواند بدون دغدغه هر آنچه که در درون خود دارد را بروز دهد.
تئوری دیگر که انیمه در حوزه روانشناسی کودک به آن می پردازد در رابطه با این موضوع است که انسان ها هر آنچه که در کودکی خود دیده اند، شنیده اند یا تجربه کرده اند را حتی اگر در بزرگسالی فراموش کنند باز هم نمودهای این تجربیات را می توان در آفرینش های ادبی، هنری و ذهنی این افراد پیدا کرد. مارنی کاراکتر خیالی آنا در واقع مادربزرگ او است، مادربزرگی که به واسطه مرگ والدین آنا او را تحت سرپرستی خود داشته است و در دوران کودکی او با گفتن خاطرات کودکی خود آنا را سرگرم می کرده است. آنا در واقع تمام شنیده ها و دیده هایش در دوران کودکی از مادر بزرگ خود را علارغم فراموش کردن آن خاطرات در دنیای خیالی خود بازسازی می کند. صحنه های رقص در خانه ویلایی و حتی صحنه گم شدن مارنی در سیلو همگی جزئی از خاطرات مادربزرگ آنا بوده است که آنا آنها را در دنیای خیالی خود بازسازی کرده است. بازسازی که گاهی حتی بیننده را نیز به شک می اندازد که چیزی که می بیند واقعیت است یا خیالی. در واقع انیمه با در هم آمیختن مرز بین واقعیت و خیال مخاطب را در این سردرگمی قرار می دهد که چیزی که می بینید یا می شنوید هم می تواند واقعیت باشد و هم خیال یا حتی ترکیبی از خیال یا واقعیت. چیزی که حتی آنا نیز درگیر آن است و تا زمانی که نتواند مرز بین این دو دنیا را از هم تفکیک کند نمی تواند بر تمام پریشانی های ذهنی و روانی خود غلبه کند.
نام انیمه: When Marnie Was There
کارگردان : Hiromasa Yonebayashi
نویسنده: Hiromasa Yonebayashi
بر اساس طرح When Marnie Was There اثر Joan G. Robinson
استودیو سازنده: Studio Ghibli
تعداد قسمت: 1 ( 103 دقیقه )
سال انتشار: 2014
موسیقی: Takatsugu Muramatsu
فروش: 34 میلیون دلار
دوبلورها: Sara Takatsuki ( در نقش Anna Sasaki) ، Kasumi Arimura ( در نقش Marnie)
امتیاز: imdb (7.7/10) ، Metacritic (72%)، rottentomatoes (% 91)
بعضی از نقدهاتون نظیر همین بیش از اینکه نقد باشند تحلیلی بر محتوای فیلم اند.نقد باید ارزیابی وجوه زیباشناختی باشه نه فقط تحلیل ، تا جایی که من می دونم.
در ضمن!کی نقد آثار جیبلی به پایان می رسه؟