نقد انیمه Violet Evergarden
معنی عشق
عشق، امید، شادی، امنیت، ایمان، غم،خشم، تنفر، پشیمانی و ... همگی ما در طول زندگی خود با این کلمات برخورد داشته ایم. کلماتی که همگی ما می دانیم چه معانی را در خود دارا هستند. معانی که ارتباط مستقیمی با ما دارند و همگی ما درک نسبی نسبت به این کلمات داریم. اما واقعا این کلمات چه هستند؟ آیا می توان گفت تمام این کلمات بخشی از یک واحد بزرگتر هستند که ما بر آن نام احساسات می گذاریم؟
احساسات آن بخشی از وجود ما هستند که از بعد جسمانی و مادی ما جداست. احساسات آن بعد نفسانی هر فرد است که در درون ذهن و روحش شکل می گیرد. احساسات یک ویژگی مشترک بین تمامی موجودات زنده است. حتی یک گیاه نیز می تواند دارای احساسات باشد. احساسات آن بخش از وجود زندگی ماست که به زندگی انسان ها معنا می دهد. انسان ها بدون احساسات تبدیل به یک اورگانیسم زنده خواهند شد. شبیه به یک ربات که فقط زنده است بدون آن که زندگی کند. اما در میان خیل عظیم احساساتی که ما انسان ها درگیر آن ها هستیم یکی از این احساسات شاید مهمترین خصیصه بشر باشد. احساسی که اگر وجود نداشت قطعا آدمی نیز وجود نداشت. عشق باور و احساسی عمیق و لطیفی است که با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است. عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بیانتها برای دیگران است. در واقع عشق را میتوان یک احساس ژرف و غیرقابل توصیف انسانی دانست که فرد آن را در یک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم میکند .در واقع عشق نمای خارجی ندارد بلکه یک احساس عمیق دوستی است. احساسی که می توان گفت بین همه موجودات زنده وجود دارد، احساس عشق، محبت و علاقه به دیگری. احساسی تقریبا پیچیده که از ابتدای تاریخ تا به امروز هنوز نیز برای کشف آن تلاش می شود ولی نتیجه ای حاصل نشده است.
انیمه Violet Evergarden از آن دست آثار کشور ژاپن است که درباره انسان و احساساتش ساخته شده است. انیمه ای با داستانی احساسی درباره دختری که فاقد احساسات است و حال به دنبال این است که بفهمد احساسات چیست و چگونه می توان احساسات دیگران را درک کرد. اثری جذاب که ما را با شخصیت اصلی داستان همراه می کند تا بفهمیم معنی کلمه دوستت دارم چیست؟
انیمه Violet Evergarden از روی رمان ژاپنی به همین نام ساخته شده است. این روان توسط Kana Akatsuki نویسنده ژاپنی در 2 فصل نوشته شده و توانسته است جایزه پنجمی Kyoto Animation در سال 2014 را کسب کند. بر اساس این رمان انیمه ای 14 قسمتی و به کارگردانی Taichi Ishidate ساخته شده است. Taichi Ishidate در کارنامه خود کارگردانی اثر Kyoukai no Kanata و همچنین همکاری در ساخت آثار دیگری را نیز دارد. این انیمه توسط استودیو Kyoto Animation و تحت لیسانس شبکه Netflix ساخته شده است. این انیمه در فصل زمستان سال 2018 پخش شده است و صداپیشگانی همچون Yui Ishikawa ( در نقش Violet Evergarden )، Takehito Koyasu ( در نقش Claudia Hodgins) و Daisuke Namikawa ( در نقش Gilbert Bougainvillea) در آن به ایفای نقش پرداخته اند.
شاید اولین نکته جالب در رابطه با این انیمه نام شبکه Netflix در ابتدای پخش انیمه باشد. شبکه Netflix چند سالی است که در عرصه ساخت انیمه قدم گذاشته است و تا به حال اقدام به سرمایه گذاری و ساخت چند اثر نیز کرده است. این شبکه در فصل گذشته اثر Kakegurui را به نمایش گذاشته است که اثری با داستان جالب و گرافیک خوبی است. در سال 2018 نیز شبکه Netflix برنامه ساخت و نمایش چند اثر را در برنامه خود دارد که ورود ندفلیکس به عرصه تولید انیمه خود یکی از اتفاقات جالب است. شبکه ای قدرتمند در عرصه ساخت فیلم و سریال که با ورودش به داخل دنیای ساخت انیمه توانسته است در همین مدت کوتاه حضور خود توجه ها را به سمت آثار ساخته شده به دست این شبکه جلب کند. آثاری که می توان گفت استاندارد جدیدی را در زمینه خلق داستان، شخصیت پردازی و حتی گرافیک توانسته است به وجود بیاورد. استاندارد هایی که نوید روزهای جذابی را به انیمه بین ها می دهد. داستان انیمه درباره دختریست که فاقد احساسات است، این دختر توسط یک سری آزمایش ها به وجود آمده و به عنوان سلاح انسانی متولد، بزرگ و آموزش دیده است تا در جنگ از او استفاده شود. ویولت توسط یک سرگرد تحت سرپرستی قرار می گیرد و به عنوان یکی از سربازان او در نبرد ها شرکت می کند تا زمانی که در آخرین نبرد بر اثر انفجار، او و سرگرد دچار آسیب می شوند. ویولت دو دست خود را از دست می دهد و سرگرد نیز جراحات عمیقی بر می دارد. در آخرین لحظات سرگرد به ویولت کلمه دوستت دارم را می گوید و سپس انفجار دیگری این دو را از هم جدا می کند. بعد از اتمام جنگ ویولت که تنها بازمانده است باید به دنبال معنی کلمه ای برود که سرگرد در اخرین لحظات عمر خود بر زبان آورده است. ویولیت برای رسیدن به این هدف تبدیل به عروسک خاطره می شود، افرادی که برای نوشتن نامه از طرف دیگران استخدام می شوند تا احساسات آن ها را درک کنند و آن احساسات را بر روی کاغذ بیاورند. کاری که ویولت را که تا قبل از این با احساسات آشنایی نداشته است وارد دنیای پیچیده احساسات می کند.
نکته مهمی که این اثر را جذاب می کند شخصیت اصلی داستان ویولت است. او که تا قبل از آشنایی با افراد شرکت پست و عروسک های خاطره تنها حرفه ای که در آن مهارت داشته است کشتن انسان ها بوده حال وارد دنیایی شده است که به جای کشتن انسان ها باید با کلمات آن ها را نجات داد. این تضاد عمیق در سراسر داستان حس می شود در سکانس هایی که ویولت برای بار اول می خواهد برای یک مشتری نامه بنویسید به وضوح مشهود است جایی که مشتری می خواهد نامه ای پر احساس از طرف او نوشته شود ولی ویولت نامه ای منطقی و سرد می نویسد. این نشان می دهد که ویولت تنها درک جسمی از انسان دارد و نمی تواند درک انسانی از احساسات داشته باشد. رفتار و حرکات او شبیه به سربازی است که از جنگ و آن هم با جراحات عمیقی بازگشته است و گویی چیزی را در نبرد جا گذاشته است، چیزی که حال دارد در دنیای بعد از جنگ به دنبال آن می گردد، چیزی به نام احساسات. شخصیت ویولت در طول داستان بزرگ می شود و مخاطب نیز با او بزرگ می شود و می بیند که ویولت چگونه می تواند آن جنبه انسانی خود را در وجودش پیدا کند. او به سفرهایی می رود و افراد مختلفی را در طی این سفر ها ملاقات می کند که هر کدام بخشی از احساسات پنهان در وجودش را بیدار می کنند، انسان هایی که هر کدام در گیر یکی از احساسات انسانی هستند و با این احساسات دست و پنجه نرم می کنند. احساساتی که ویولت چیزی تا به حال درباره آن ها نمی دانسته است و باید نه تنها آن احساسات را فرا بگیرد بلکه باید آن ها را درک نیز بکند. کاری بسیار سخت که ویولت در طول داستان قرار است آن را به نحو احسنت انجام دهد. بخش دیگر شخصیت ویولت هنوز به دنبال پیدا کردن کلمه ای است که سرگرد در اخرین لحظات به او گفته است. کلمه دوستت دارم که کلمه ای است که ویولت درکی از مفهوم آن ندارد. نه تنها درکی از آن ندارد بلکه می خواهد بفهمد که چرا سرگرد این کلمه را به او گفته است.
تجربه این احساسات ویولت زمانی که مخاطب نیز با او همراه می شود از نقاط قوت داستان و جذابیت اثر است. این انیمه در همان قسمت های ابتدایی پخش خود توانست نظر بسیاری از مخاطبان را جلب کند. مخاطبانی که بیشتر به آثار احساسی و عاشقانه گرایش دارند ولی این اثر نوع احساس و عشقش کاملا متفاوت از دیگر اثاری است که ساخته شده است. پیدا کردن عشق در این انیمه کاملا ملموس تر و قابل احساس تر است از دیگر آثار. انیمه نگاه کلیشه ای به عشق و روابط عاشقانه بین افراد را ندارد بلکه می خواهد فراتر رفته و نشان دهد که چرا ما دارای احساسات هستیم، احساسات چیست، چرا عاشق می شویم و چرا سعی می کنیم به دنبال احساسات خود برویم. نکته مهم دیگری که علاوه بر داستان جذاب ولی ساده و قابل فهمش این اثر را خاص کرده است گرافیک فوق العاده بالا و طراحی چشم نواز این انیمه است. طراحی کاراکتر ها، پس زمینه ها و رنگ های استفاده شده در گرافیک اثر از آن دست خصوصیاتی است که کمتر در انیمه ای دیده می شود. شاید بتوان گفت یکی از نکات مثبت آثاری که ندفلیکس در ساختن آن ها نقش داشته است گرافیک بالای آن ها باشد. در اثر Kakegurui که در فصل پاییز 2018 پخش شد ما این نمود گرافیکی بالا و استفاده از رنگ های شاداب و پر رنگ همراه با کنتراست بالا که با زرق و برق خاصی است را دیده ایم. این گرافیک در Violet Evergarden تقریبا به اوج خودش رسیده است، اوجی که شما را از نگاه کردن به انیمه خسته نمی کند. جزئیات صحنه ها و پس زمینه ها و حتی لباس های کاراکتر ها و حتی عمیق تر جواهرات استفاده شده توسط کاراکتر ها همگی با جزئیات و وضوح بالایی خلق شده اند. نمونه خوب این وضوح گل سینه سبز رنگ ویولت است، سنگی زینتی که در سکانس های انیمه زمانی که نشان داده می شود گویی که مخاطب دارد به سنگ واقعی نگاه می کند. تمام این جزئیات و گرافیک بالا نه تنها در پیشبرد داستان تاثیرگذار است بلکه به داستان احساسی اثر عمق خاصی می بخشد.
انیمه Violet Evergarden از اثار خوب و محبوب سال 2018 است. اثری که بنا بر نظر بیشتر مخاطبانش آن ها را درگیر احساسات به نمایش درآمده درون داستان کرده است. شاید اثار بسیاری در دنیای انیمه باشد که بتواند شما را منقلب کند یا شما را به گریه بیاندازد، پس باید بگویم یک اثر دیگر به آن اثر ها اضافه شده است. اثری که شما را با شخصیت داستان همراه می کند تا با او بخندید، با او گریه کنید و همراه او به دنبال معنی کلمه دوستت دارم بگردید.
واقعا خیلی قشنگ و عالی بود.