A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

پیام اخلاقی

پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۳۹ ب.ظ

مشخص نیست داستان به بهانه‌ی انتقال پیام اخلاقی به وجود آمده باشد یا پیام اخلاقی نوعی مجوز برای تعریف کردن داستان محسوب می‌شود؛ در هر صورت، درس‌های اخلاقی یکی از فراگیرترین عناصر داستانی و مهم‌ترین دلایل وجود داستان هستند و به سختی می‌توان داستانی را یافت که هیچ‌گونه پیام اخلاقی‌ (خواه مثبت، خواه منفی؛ خواه به طور واضح، خواه به طور زیرپوستی) در خود گنجانده نباشد.

معمولاً در یک داستان، مثلاً اپیزودی از یک سریال تلویزیونی، یا آخرین دیالوگ ادا شده هدف کلی داستان را مشخص می‌کند و یا نویسندگان بیننده را با مساله‌ای مواجه می‌کنند که دوست دارند راجع به آن فکر شود. سیت‌کام‌های دهه‌ی 50 اغلب با ادا شدن دیالوگی مثل "اوه پسر، فلان اتفاق برای من درس عبرت شد." تمام می‌شدند؛ ولی سریال‌هایی مثل قانون و نظم (Law & Order) تمایل دارند بیننده را به فکر کردن وا دارند.

بسیاری از آثار مختص کودکان، خصوصاً کارتون‌های دیزنی، به شدت به روی این عنصر پایبند هستند. نویسنده‌های چنین آثاری عموماً یک درس نهایی مدنظرشان قرار می‌دهند و داستان را حول محور آن می‌نویسند. چنین پدیده‌ای در برنامه‌های تلویزیونی‌ی آمریکایی ساخته‌شده از اواخر دهه‌ی 70 تا اوایل دهه‌ی 90 قابل‌مشاهده است؛ از این رو که در آن دوره FCC محتوای آموزشی را برای تمام برنامه‌‌های تلویزیونی ساخته‌شده برای کودکان ضروری می‌دانست و گنجاندن درس‌های اخلاقی ساده‌ترین راه برای رعایت این شرط بود.

در یک دام‌کام آمریکایی (دام‌کام به کمدی‌ای گفته می‌شود که حول محور خانه و خانواده بچرخد)، لحظه‌ی انتقال یافتن پیام اخلاقی، اغلب توسط نویسنده‌ها به عنوان لحظه‌ی طلایی شناخته می‌شود.

بعضی مواقع پیام اخلاقی به یک شخصیت دیگر که اغلب یک کودک است و مستقیماً مورد خطاب قرار می‌گیرد، داده می‌شود. چنین روشی برای بار اول در فیلم Speechless مورد استفاده قرار گرفت.

تعدادی از دگرگونی‌های پیام اخلاقی و مثال‌های مربوطه به شرح زیر می‌باشد:
- پیام اخلاقی تصادفی: پیام اخلاقی انتقال‌یافته با آنچه که مدنظر بوده، متفاوت است. (با وجود این که به نظر می‌رسد پیام اخلاقی داستان چوپان دروغگو "دروغ نگو" باشد، ساختار داستان طوری است که پیام اخلاقی "یه دروغو چندبار تکرار نکن" پذیرفتنی‌تر به نظر می‌رسد.)
- درس‌اخلاقی فراموش‌شده: شخصیت‌ها به درس‌های اخلاقی‌ای که قبلاً یاد گرفته‌اند، بی‌اعتنا هستند. (رون چندین بار به یاد گرفتن این درس که نباید به هری حسادت کند، محتاج می‌شود.)
- پیام اخلاقی مشروط: برای این که یک نفر درس عبرت بگیرد، فرد یا افراد بی‌گناه عذاب می‌بینند/کشته می‌شوند. (مرد عنکبوتی پیام اخلاقی معروف خود "قدرت زیاد، مسئولیت زیاد می‌طلبد" را به همین ترتیب می‌آموزد: او برای انتقام گرفتن از کسی که جایزه‌ی برنده شدن او در یک مسابقه را نداده بود، جلوی جنایتکاری را که از آن مرد دزدی کرده نمی‌گیرد و عموی عزیزش به دست همین جنایتکار کشته می‌شود.)  
- پیام اخلاقی گزاف: یک پیام اخلاقی آنقدر شدید که نهایتاً به ضرر شخصیتی که آن را آموخته تمام می‌شود. (در رمان پرتقال کوکی، یک آزمایش وجود دارد که کاری می‌کند خلافکاران حتی هنگام فکر کردن به انجام اعمال خشونت‌آمیز حالشان بد شود. بدین ترتیب اگر کسی به آن‌ها حمله کند، نمی‌توانند از خود دفاع کنند.)
- پیام اخلاقی قابل‌تفسیر: یک پیام اخلاقی متفاوت زیر پیام اخلاقی‌ای که به طور واضح ارائه می‌شود، وجود دارد. (در نگاه اول، به نظر می‌رسد پیام اخلاقی داستان خرگوش و لاک‌پشت "رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود" باشد، ولی می‌توان این برداشت را نیز از آن کرد: "وقتی به وضوح نسبت به رقیبتان برتری دارید، به خود غره نشوید." بسیاری از سیاستمداران امروزی به خوبی این پیام اخلاقی را آویزه‌ی گوششان کرده‌اند.)
- سندان اخلاقی: پیام اخلاقی‌ای که آنقدر عریان و بی‌ظرافت انتقال می‌یابد که مثل برخورد یک سندان به سر مخاطب است. (یکی از بزرگ‌ترین انتقادهای وارد به فیلم آواتار سندان اخلاقی بودن آن است. ضمناً دی‌دی‌وی‌دی فیلم روز جهانی زمین به بازار عرضه شد و این مساله فقط محدود به محتوای آن نیست.)
- پیام اخلاقی بی‌ربط: داستان با پیام اخلاقی متناقض است. (پیش‌زمینه‌ی داستانی ارائه‌شده در نسخه‌ی سینمایی گرینچ چگونه کریسمس را دزدید، نشان می‌دهد که نفرت گرینچ از هویتش کاملاً توجیه‌شده است، در حالی که پایان داستان طوری طراحی شده که گویی او نیاز به گرفتن درس عبرت داشته است.)
- پیام اخلاقی تابلو: پیام اخلاقی‌ای که باید برای همه واضح و مبرهن باشد (مثلاً کشتار دسته‌جمعی بد است، سرطان بد است و ...)، در حالی که بقیه‌ی شخصیت‌ها به چشم یک اکتشاف انقلابی و حکیمانه به آن نگاه می‌کنند. (جورج اورول در مقاله‌ی خود "بازنگری جنگ داخلی اسپانیا" این مساله را مورد بررسی قرار می‌دهد: "ما آنقدر متمدن شده‌ایم که دیگر به بدیهیات دقت نمی‌کنیم. حقیقت بسیار ساده است. برای زنده ماندن باید جنگید. برای جنگیدن باید کثیف شد. جنگ پلید است، ولی اغلب نه پلیدتر از راه‌حل دوم. کسی که شمشیر به دست بگیرد، به دست شمشیر هلاک خواهد شد و کسی که شمشیر به دست نگیرد، بیماری‌های متعفن جانش را خواهند گرفت. این حقیقت که چنین مسائل پیش‌پاافتاده‌ای نیاز به گفته‌ شدن دارند، نشان‌دهنده‌ی بلایی می‌باشد که  کاپیتالیسم در گذر این سال‌ها بر سر ما آورده است.)
- پیام اخلاقی گنده‌تر از دهان: یک مساله‌ی مهم و حساس توسط اثری بیان می‌شود که از پس میزان اهمیت و حساسیت آن برنمی‌آید یا اصلاً در سطح آن نیست. (کتاب خانه‌ی آلفی که توسط وبسایت cracked به عنوان بدترین کتاب کودکان نام برده شده است، از این مشکل رنج می‌برد.)
- عیب زورکی: برای این که یک شخصیت یک پیام اخلاقی جدید یاد بگیرد، یک عیب ناگهانی و بدون مقدمه پیدا می‌کند. (در اپیزود "ترس از پرواز" انیمیشن سیمپسون‌ها، ترس یادشده به طور ناگهانی به مارج دست می‌دهد و این ترس به چند حادثه در دوران کودکی‌اش نسبت داده می‌شود؛ در حالی که در یکی از اپیزودهای قبلی خانواده دسته‌جمعی و بدون مشکل با هواپیما مسافرت کرده بودند.)   
- این کار باحالو انجام نده: چیزی که قرار است تقبیح شود، خواسته یا ناخواسته باحال و باشکوه جلوه داده می‌شود. (با این که قرار است فیلم صورت زخمی نشان دهد سقوط امپراطوری بنا شده بر پایه‌ی جرم و جنایت غیرقابل‌اجتناب است، به یکی از محبوب‌ترین فیلم‌ها بین گنگسترها و فعالان عرصه‌ی مواد مخدر تبدیل شده؛ به طوری که پلیس‌ها مجسمه‌ی تونی، شخصیت اصلی فیلم را در خانه‌ی یکی از قاچاقچیان مواد مخدر پیدا کرده بودند.)
- پیام غیراخلاقی: درسی که لزوماً اخلاقی نیست، ولی در عین حال نمی‌توان آن را رد کرد؛ حداقل با توجه به موقعیتی که در داستان بیان شده است. (در بازی اسکایریم، یک ماموریت وجود دارد که در آن یک پسربچه از شما می‌خواهد مدیر ظالم یتیم‌خانه‌ای را که در آن ساکن است بکشید. اگر این کار را انجام دهید، او با افتخار اعلام می‌کند که او هم می‌خواهد وقتی بزرگ شد، قاتل شود و به این نتیجه می‌رسد که می‌توان با کشتن بعضی از افراد بسیاری از مشکلات را حل کرد.)
- پیام اخلاقی تخیلی: درس‌های اخلاقی و استعاراتی که با بدسلیقگی وارد ادبیات گمانه‌زن شده‌اند و نمی‌توان در دنیای واقعی از آن‌ها استفاده کرد. (خطر اسپویل شدن داستان: کتاب چهارم سری توایلایت سعی دارد به اشتباه بودن عمل سقط جنین اشاره کند، ولی نمی‌توان این تلاش را در ارائه‌ی یک پیام اخلاقی جدی گرفت، چون جنین مربوطه انسان نیست.)
- پیام اخلاقی سبز: چون آلودگی بد است. (Swamp Thing آلن مور حاوی چندین پیام اخلاقی در این زمینه بود؛ البته اغلب با کمی هنجارشکنی.)
- آقای پیام اخلاقی: شخصیتی که فقط برای بیان پیام اخلاقی وجود دارد. (الکس گلیک در اپیزود “Red Man’s Greed”  ساوث پارک)
- پیام اخلاقی نهنگ فضایی: پیام‌های اخلاقی‌ای که منظورشان را با نشان دادن عواقبی نشان می‌دهد که وقوعشان در واقعیت بسیار بعید است. (پینوکیو: مدرسه رو نپیچونید و دنبال حال و حول نرید، وگرنه به یه الاغ تبدیل می‌شید!)  
- پیام اخلاقی مسخره: پیام اخلاقی‌ای که یا خیلی بامزه است یا اصلاً قرار نیست جدی گرفته شود یا اگر نویسنده به اندازه‌ی کافی ماهر باشد، هردویشان با هم. (وقتی سری ماموریت‌های Overslaughter بازی Brutal Legend را تمام کنید، شکارچی با گفتن این جمله صحنه را ترک می‌کند: "وقتی یه چیزیو می‌کشی، یه قسمتی از وجود خودتم می‌میره؛ یه قسمت کوچولو و رقت‌انگیز از وجودت که اصلاً به دردت نمی‌خوره.")


منبع : frozenfireball.mihanblog.com

  • امیر محمد بهامیر

نقد

نقدنویسی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها