نقد انیمه The Tale of Princess Kaguya
افسانه شاهزاده خانوم کاگویا
انیمه پرنسس کاگویا شاید از آن دست انیمه های بسیار خاصی باشد که اگر در صد سال آینده کسی نداند انیمه چیست یا استودیو جیبلی چه بوده است ولی نام این انیمه از بین نخواهد رفت. این اثر که بر گرفته از یکی از فلکورهای یا افسانه های ژاپنی است درباره داستان مردی بامبو شکن است که زمانی که در حال جمع کردن بامبو ها بوده با یک نور عجیبی در دل جنگل برخورد می کند و در دل آن نور یک کودک را پیدا می کند که بسیار زیباست. مرد کودک را به خانه می آورد و بزرگ می کند و در حالی که کودک بزرگ می شود خانواده بامبو شکن سعی می کنند زندگی در خور یک پرنسس به او بدهند و شاهزاده خانوم را از زندگی روستایی دور و به زندگی شهری و پر تجمل نزدیک کنند. این افسانه متعلق به قرن 10 میلادی و یکی از افسانه های قدیمی مردمان ژاپن است. انیمه پرنسس کاگویا ساخت استودیو معروف جیبلی است ولی تنها نام این استودیو بر روی انیمه مانده است و تیم ساخت این اثر از خود این استودیو نیستند. دلیل این اتفاق هم زمانی اکران انیمه پرنسس کاگویا و انیمه باد بر می خیزد ساخت میازاکی است. هر دو اثر در سال 2013 اکران شدند و به همین علت تیم استودیو تصمیم گرفت که بر روی اثر جدید میازاکی کار کنند و اثر تاکاهاتا در استودیو دیگری ولی با نام جیبلی تهیه شود. خود تاکاهاتا درباره ساخت اثر می گوید که ایده ساخت این انیمه از زمانی جوانی با من همراه بوده است، تا زمانی که حس کردم الان وقت ساخت آن است. کاگویا در مدت زمان 10 سال ساخته شده است و این خود نشان می دهد که تا چه میزان وقت و انرژی برای ساخت آن به کار رفته است. تاکاهاتا تا قبل از اکران کاگویا 14 سال از دنیای ساخت انیمه به دور بوده است و دلیل آن نیز ساختن انیمه ای بوده است که بتواند تمام دغدغه های او را به خوبی مطرح کند. اثری که در سال 2015 نامزد جایزه اسکار نیز شد ولی با حرف و حدیث های بسیاری به انیمیشن 6 قهرمان ساخت کمپانی دیزنی باخت.
انیمه کاگویا شباهت بسیاری به عمده آثار ساخته شود توسط جیبلی دارد. اثاری که همگی با دست نقاشی و طراحی می شوند ولی کاگویا فرق خاصی با دیگر اثار جیبلی دارد. این تفاوت در سبک نقاشی و طراحی این اثر است که او را متمایز می کند. این اثر توسط تیمی از بهترین نقاشان کشور ژاپن ساخته شده است و در ساخت آن از نقاشی های دوره های گذشته ژاپن همچون سومیره و نقاشی های مینیاتوری ایده برداری شده است. این اثر تماما به وسیله دست و توسط تکنیک آبرنگ، نقاشی با جوهر سیاه و نقاشی ذغالی ساخته شده است که در نوع خود بدون رقیب می باشد. شاید نزدیک ترین اثر به کاگویا انیمیشن ون سان شگفت انگیز باشد که آن اثر نیز تماما توسط دست و با استفاده از 62 هزار نقاشی ساخته شده است. خطوط ساده و روان و طرح های ساده همگی نشان از استفاده تاکاهاتا از عناصر نقاشی ژاپنی در این اثر حکایت دارد. اثری که به جرات می توان گفت یک تابلوی نقاشی زنده است تا یک انیمیشن. انیمه پرنسس کاگویا تمی کاملا شرقی و ژاپنی دارد، شاید دغدغه فیلم یک دغدغه جهانی باشد که در تمام دنیا کاربرد دارد ولی طرز بیان این دغدغه کاملا ژاپنی است. انیمه در واقع نمایشی از تمامی اداب و رسوم خاص مردمان ژاپن در دوره ای خاص از تاریخ این کشور را نشان می دهد. از مدل آرایش موی زنان تا برداشتن ابرو و سیاه کردن دندان ها یا نوع پوشش جامعه ژاپن در این دوره و حتی نمایش مراسم ها و میهمانی های خاص که همگی با دقت فراوانی در اثر به تصویر کشیده شده اند.
داستان انیمه کاملا فانتزی و تخیلی است که از یک افسانه قدیمی ژاپنی اقتباس شده است ولی نوع پرداختن به این داستان و حتی نمایش آن کاملا رئال و واقعی است. به گونه ای که گاها نمی توان مرزی بین واقعی بودن اتفاقات درون انیمه یا تنها خیالی بودن آن قائل شد. همچون سکانس های فرار شاهزاده از قصر یا مواجهه او با پسر روستایی که در طول تمام سکانس نمی توان فهمید که واقعا این اتفاقات برای کاراکتر ها رخ داده است یا خیر تنها یک خواب بوده است. نکته ای که ریشه در فرهنگ بودیسم دارد که جهان را همچون یک حباب مجازی یا یک خواب تصور می کند که انسان هر لحظه می تواند از آن خواب بیدار شود. اما دغدغه اصلی فیلم و خود تاکاهاتا اولا به گونه ای نمایش بحرانی است که امروزه شاید بیشتر جامعه های مدرن درگیر آن باشند و از ان رنج ببرند، بحران هویتی که شاید دنیای مدرن امروزی در به وجود آمدن آن نقش بزرگی را ایفا کرده است. بحران هویت همیشه جزو دغدغه های اصلی همه کارگردانان جهان بوده است و خود تاکاهاتا نیز با توجه به جامعه و فرهنگ ژاپن که در حال حرکت به سویی است که هویت تاریخی و ملی خود را از یاد ببرد در تمامی آثار خود هویت و از یاد نبردن هویت گذشته را جزو دغدغه های اصلی خود دانسته است. دغدغه دوم فیلم نمایش زندگی ساده روستایی و همراه با طبیعت انسان ها و ستایش این زندگی و نکوهش زندگی مدرن و پر تجمل جدید است که انسان ها را از ذات و ریشه خود که همان فلسفه طبیعت گرایی است دور کرده است. کاگویا و داستانش نماد انسان هایی هستند که زندگی ساده ولی خوشحالی را دارند و بدون توجه به زرق و برق دنیا در حال گذران زندگی هستند. ولی حضور آن ها در جامعه مدرن شهری و درگیر شدن آن ها با شهرت، ثروت و محبویت باعث می شود که کم کم آن زندگی ساده و شاد جای خود را به زندگی مکانیکی و غم زده مدرن بدهد و دیگر افراد خانه به خصوص خود کاگویا آن حس شاداب بودن یا رها بودن را نداشته باشند.
داستان پرنسس کاگویا در واقع روایتی از دو دنیای متفاوت است. دنیایی ساده، شاد و همراه با طبیعت و دنیایی مدرن، غم زده و به دور از طبیعت. کاگویا همچون انسان های تبعیدی است که از دنیای اول به دنیای دوم تبعید شده اند و بدون این که خود بخواهند مجبور هستند در دنیای جدید و قوانین دست و پا گیر آن زندگی کنند. دنیایی که انسان ها دیگر در آن انسان نیستند بلکه موجوداتی بدون قدرت اراده و انتخاب اند، همچون سکانس دعوای کاگویا و ندیمه هایش که می گوید " پرنسس ها اصلا انسان نیستند". یا در سکانس مربوط به مهمانی که به خاطر انتخاب اسم برای کاگویا برقرار شده است، سکانسی که نشان می دهد که در قصر همگی شاد و سرمست از مهمانی هستند در حالی که کاگویا و ندیمه اش همچون مجسمه ای تنها و در یک محفظه ای نظاره گر مهمانی هستند و حتی نمی توانند ار جشن لذت ببرند. سپس سکانس بعدی آغاز می شود، سکانسی که شاید بتوان گفت تمام مفهوم انیمه در آن خلاصه می شود. جایی که کاگویا از جشن و انسان های دورن آن که همگی غرق در لذت های جامعه مدرن هستند عصبانی می شود و پا به فرار می گذارد. همچنان که او فرار می کند لباس های رنگارنگ بر تن او بر روی زمین می افتند، لباس هایی که همگی تشبیه ای از تعلقات و لذت های جامعه مدرن هستند که یکی پس از دیگری کاگویا آن ها را رها می کند و به سوی زندگی گذشته خود باز می گردند. زندگی که در آن خوشحال و شاد بوده است و می توانسته است به راحتی و بدون دغدغه به زندگی خود ادامه دهد. زندگی که کاگویا آن را به صورت ماکت کوچکی در درون باغچه قصر ساخته است تا همیشه به یاد اصل و ریشه خود که در طبیعت است باشد. طبیعتی و زندگی که به خوبی در شعری که کودکان آن را می خوانند نمود پیدا می کند.
انیمه پرنسس کاگویا و دغدغه اصلی آن چیزی است که مولانا در شعر معروف خود آن را به خوبی به تصویر می کشد و نشان می دهد که ما انسان ها از کجا آمده ایم و به کجا خواهیم رفت.
بشنو این نی چون شکایت می کند - از جدایی ها حکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند - در نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق - تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش - باز جوید روزگار وصل خویش
نام انیمه: The Tale of Princess Kaguya
کارگردان : Isao Takahata
نویسنده: Isao Takahata
بر اساس طرح افسانه بامبو شکن
استودیو سازنده: Studio Ghibli
تعداد قسمت: 1 ( 137 دقیقه )
سال انتشار: 2013
موسیقی: Joe Hisaishi
فروش: 24 میلیون دلار
دوبلورها: Aki Asakura ( در نقش Princess Kaguya ) ، Kengo Kora ( در نقش Sutemaru)
امتیاز: myanimelist (9/10) ، imdb (8.1/10) ، Metacritic (89%)، rottentomatoes (% 100)
خیلی نقد خوبی بود