نقد انیمه Shouwa Genroku Rakugo Shinjuu
معرفی فرهنگ و هنر کشور ها یکی از وظایف مهم سینما به عنوان یک رسانه است. و تقریبا تمامی هنرمندان جهان همواره در تلاشند تا هنرهای معاصر خود را به ملت خود و دیگر ملت ها معرفی کنند. صنعت انیمیشن سازی کشور ژاپن نیز در همین راستا همواره در تلاش بوده تا با ساختن مجموعه های انیمیشنی این هنر های زیبا و جذاب را که بعضا گاهی اوغات در دنیای مدرنیته و تکنولوژی امروزه در حال فراموشی هستند را دوباره احیا کنند. تلاشی که متاسفانه امروزه در کشور ما که یکی از قطب های فرهنگ و هنر در جهان می باشد کاملا نادیده گرفته می شود.
انیمه مورد بحث من درباره ی یکی از همین هنرهای کم کم در ورطه فراموشی ژاپنی است هنری به نام راکوگو .
راکوگو را می توان به عنوان یکی از شاخه های قصه گویی کمدی در جهان دانست که به صورت نشسته اجرا می شود بر خلاف هم خانواده غربی خود استند آپ کمدی و نقالی ایرانی که قصه گو یا طنز پرداز به صورت ایستاده مطالب خود را بیان می کند. فردی که راکوگو را اجرا می کند به صورت چهار زانو بر روی پاهای خود و یک تشک کوچک می نشیند که همین حالت نشستن به طور مداوم و طولانی مستلزم آموزش و تمرین بسیار زیاد می باشد. پوشاک رسمی راکوگو لباس رسمی ژاپنی ( کیمونو) و گاهی اوقات یک جفت شلوار بلند ( هاکامه ) و یا ژاکت رسمی ( هائوری ) می باشد که فرد اجرا کنند بر تن می کند و به اجرای راکوگو می پردازد. علاوه بر لباس ها وسایل کمکی نیز فرد اجرا کننده همراه خود دارد که او را در هر چه بهتر اجرا کردن راکوگو یاری می رساند. این وسایل عبارت اند از یک بادبزن ( سنسو ) و دستمال ( تنوگویی ) که به طور مثال می توانند جایگزین اشیای داخل داستان شوند ، بادبزن به جای چاپاستیک سیگار یا قلم و دستمال به عنوان کتاب ، لباس و ...
در راکوگو تنها مکالمات شخصیت های داستان روایت می شود بنابراین فرد اجرا کننده باید قدرت و مهارت اجرای چندین شخصیت را دارا باشد. شخصیت های که دارای رفتار، حالت صورت و تن صدای متفاوت می باشند و از همه مهمتر توانایی سوئیچ مداوم و به موقعه این شخصیت ها نیز باید رعایت شود تا مخاطب دچار سردرگمی در تشخیص شخصیت ها نشود.
برخی از شخصیت های موجود در داستان ها از قبیل احمق، شتابزده، فراموشکار، دست و پا چلفتی ،هوشمند، قابل اعتماد، تندخو، پرمدعا، بیهوده، حیله گری، روی حیله و تزویر، تیز هوش، ناشی از خستگی، خسیس،دروغگو، لاف زن، کذاب و شخصیت غیر انسان است. که هر شخصیت موجود در داستان بر یکی از جنبه های شخصیت انسانی تاکید می کند.
تمامی این شخصیت های توسط اجرا کنندگان راکوگو آن هم بدون تجهیزات به اجرا در می آید پس می توان گفت یکی از عناصر اصلی راکوگو تخیل و تخیل پردازی می باشد که مخاطب در ذهن خود باید شخصیت ها و پس زمینه های داستان را خیال بافی کند.
ریشه راکوگو به قرن 17 بر می گردد که از داستان های کوتاهی که در میان مردم عادی نقل می شده است الهام گرفته است و توسعه یافته . راکوگوی امروزی در اواخر قرن 18 شکل گرفت و تا به امروزه تغییری نکرده است شکلی که در آن هنرمند در یک اتاق کوچک ( یوسه ) و با نشتن بر روی تشکی کوچک به نقالی حرفه ای می پردازند.
داستان های که در راکوگو اجرا می شوند در ابتدا از بین داستان های عامی و خنده دار مردم انتخاب شده و بعد به عنوان یک سرگرمی برای مردم به اجرا در می آمدند و باعث اجتماع مردم نیز می شدند. در فرهنگ ژاپن راکوگو به عنوان شغلی برای مردان محسوب می شود و بیشتر اجرا کنندگان نیز مرد می باشند و تعداد اجراکنندگان زن بسیار کم است.
بعد از محبوبیت راکوگو این مهارت به عنوان یک سنت برای یادگیری درنظر گرفته شد و علاقه مندان به کار در این هنر به پیش استادان راکوگو رفته و به عنوان شاگرد در پیش این استادان شروع به یادگیری می کردند. آموزش راکوگو به دین گونه است که در ابتدا استاد به صورت شفاهی یکی از داستان ها را برای شاگرد تعریف می کند و شاگرد به صورت تقلیدی شروع به فراگرفتن این داستان می کند و بعد از یادگیری استاد داستان بعدی را برای او بیان می کند و شاگرد دوباره شروع به تقلید می کند و بعد از مدت زمانی شاگرد کم کم می تواند سبک خود را اجرا کند. بیشتر آموزش ها از طریق کلام و شفاهی می باشد و بدون متن احتمالا بخشی از این نوع سبک آموزش به خاطر نداشتن سواد شاگردانی بوده است که در زمان های گذشته شروع به یادگیری این هنر کرده و نسل به نسل آن را منتقل کرده اند. البته امروزه این آموزش ها از طریق صدا ، تصویر و نوشته نیز به علاقمندان این هنر آموزش داده می شود.
شاگردان راکوگو بیشتر زمان خود را صرف یادگیری از استاد خود می کنند و تقریبا به صورت شبانه روز در کنار استاد خود هستن بنابراین در خانه استاد زندگی می کنند و وظایف خانه داری را نیز بر عهده می گرفتند از قبیل تمیز کاری، غذا پختن و ... . علاوه بر یادگیری راکوگو شاگردان به یادگیری موسیقی ژاپنی ( با آلات زهی ، بادی و طبلی ) و رقص سنتی نیز اقدام می کردند.
آموزش راکوگو در حدود 2 یا 4 سال انجام می گیرد و فرد آموزش های ابتدایی را فرا گرفته و بعد از چند سال زیر نظر استاد شروع به اجرای راکوگو می کند و بعد از کسب تجربه لازم با ترک استاد خود و دریافت لقبی که استاد به او هدیه می دهد ( لقبی که مردم فرد را به این لقب می شناسند ) شروع به کار مستقل خود به عنوان یک اجرا کننده راکوگو می کند که معمولا سخت ترین دوران زندگی یک اجرا کننده نیز می باشد .
امروزه در حدود 300 داستان کلاسیک راکوگو وجود دارد در کنار داستان های جدید که توسط هنرمندان بسیاری ساخته شده و به وسیله اجراکنندگان راکوگو به نمایش در می آیند. هر داستان راکوگو با یک بالشت یا ماکارو آغاز می گردد
معنای نمادین بالشت این است که مخاطبان با گذاشتن سر خود بر روی آن و بستن چشمان خود به حالت خواب آگاهانه فرو می رود و خود را آماده رویا پردازی می کند در واقع می توان داستان های راکوگو را با رویا پردازی نیز مقایسه کرد.
پس از گذشت 300 سال هنوز هم داستان های راکوگو باعث خنداندن مخاطبان خود می شود . شاید برای خیلی ها سوال شود که چرا داستان های تکراری که چند صد سال است توسط اجرا کنندگان اجرا می شود باز هم باعث خنده مخاطبان می شود؟ این به خاطر وجود کوساگوری یا خنده دوباره است . درست است که داستان ها تکراری می باشند اما اجرا کنندگان با تفاوت های که خود به عمد در داستان ها ایجاد می کنند از قبیل تغییر لحن داستان یا بازی با کلمات یا تغییر موسیقی یک داستان یا ایجاد اغراق بیشتر در داستان یا تغییر لحن گفتگوی شخصیت ها و ... پس از 300 سال همچنان باعث خنده مخاطبان راکوگو می شوند همانند اپرا کلاسیک در غرب.
بنابراین حفظ مخاطبان راکوگو در طول داستان به عهدهی اجراکنندگان و کوساگوری است که با تکنیک ها و مهارت های خود بتوانند مخاطبان را با خود همراه و تا پایان داستان آنان را مجبور به گوش فرا دادن به داستان کنند.
راکوگو فرم منحصر به فردی از تعریف کردن داستان ها می باشد که همراه با کمدی ، بازی و همچنین هنر همراه می گردد. و آن را به مخاطبان ژاپنی با همان سبک، ساختار و سنت غنی ارائه می دهند در واقع راکوگو همان بازتاب جامعه ژاپن می باشد آن هم در غالب داستان های خنده دار و طنز . راکوگو جلوه ای از جامعه و فرهنگ ژاپن می باشد و می توان به کمک آن به معرفی کشور ژاپن به دیگر فرهنگ ها پرداخت.
انیمه مورد بحث ما نیز در راستای همین هدف و آن صادر کردن فرهنگ خود به دیگر ملت هاست و در این زمینه بسیار هم موفق عمل کرده است و نشان داده است که رسانه یکی از موفق ترین ابزار صادر کردن فرهنگ و هنر در جهان می باشد. با امید به این که روزی ما نیز بتوانیم فرهنگ و هنر غنی خود را از طریق رسانه به دیگر ملت ها صادر کنیم