نقد انیمه Sayonara Zetsubou Sensei
من ناامیدم ؟
- چه دنیای وحشتناکی
- واقعا چه دنیای وحشتناکی
- من واقعا نا امیدم
این دنیا سراسر از اتفاقات و واقعیت های ناامید کننده ای است که با هیچ منطق و عقلی هم خوانی ندارد. دنیایی پر از اتفاقات غلط و اشتباه که همگی در کنار یکدیگر دنیایی سراسر از پوچی را خلق می کند. دنیایی که تمام هدفش ایجاد ناامیدی یاس و بدبینی در ماست ، هیچ امیدی وجود ندارد ، خوشبینی و خوشبختی معنایی ندارد. این دنیا سراسر از شک ، بدبینی، بدبختی، یاس و ناامیدیست به همین خاطر من ناامیدم از این دنیای وحشتناک ناامیدم از اطرافیانم ناامیدم از اتفاقات زندگی ناامیدم از سرنوشتم ناامیدم از زندگی کردن ناامیدم از خانواده ام ناامیدم اصلا از خودم هم ناامیدم. " چون من یک انسان ناامیدم "
فقط کافیست پاراگراف بالا را مطالعه کنید تا متوجه بشوید که انیمه Sayonara, Zetsubou-Sensei چه می خواد به ما بگوید. Sayonara, Zetsubou-Sensei انیمه ای است که همچون نامش (،Sayonara = خداحافظ ، Sensei = استاد ، Zetsubou = ناامیدی ) می خواهد مفهومی را به ما نشان دهد ناامیدی، یاس و بدبینی به تمام دنیای اطرافمان. می خواهد نشانمان دهد که در چه دنیای ناامیدکننده ای زندگی می کنیم و دنیای ما چه کسالت بار و ناامیدکننده است. پس بیاید کنکاشی انجام بدیم در دنیای خلق شده در این انیمه تا واقعا متوجه بشیم دنیای ما آن قدر ها هم ناامید کننده هست یا نیست ؟
وقتی به معنای کلمه ناامیدی نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم که کلمه ناامیدی از ترکیب کلماتی مثل یاس، بیچارگی و درماندگی به وجود آمده است. ناامید خلاف امیدواری، ناامیدوار بودن و نومیدی است. ناامید کلمه ای است با بار منفی که قالبا در معنی منفی به کار می رود، وقتی می گوییم کسی ناامید است ابتدا باید بدانیم امید چیست. چون ناامیدی کلمه ای متضاد در برابر امید است و به کار برده می شود. امید داشتن باور به نتیجه مثبت اتفاق ها یا شرایط، در زندگی می باشد، امید احساسی است درباره اینکه میتوانیم آنچه را که میخواهیم، داشته باشیم یا یک اتفاق، بهترین نتیجه را برای ما خواهد داشت. امید یکی از احساس های انسانی است که به وسیله آن می توانیم خوشبینی نسبت به وقایق و زندگی خود داشته باشیم. امید انتظاری مثبت درباره آینده و نگرشی مثبت به رویدادهای علی و معلولی است. امید یک حالت روحی و روانی برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت است و امید به عنوان احساس دستیابی موفقیت آمیز به اهداف زندگی در نظر گرفته میشود. پس وقتی می گوییم ناامیدی یعنی حالتی که ما در آن نمی توانیم نگرشی مثبت نسبت به وقایع و فعالیت های خود داشته باشم و باور می کنیم که نمی توانیم به اهداف خود دستیابیم. اگر نقد قبلی بنده که درباره رویاها می باشد را مطالعه کرده باشید متوجه می شوید که انسان ها اساسا رویاپرداز هستن و برای رسیدن به رویاهایشان هر کاری انجام می دهند. می توان گفت وقتی فردی نمی تواند به رویاهایش برسد گویی حالتی احساسی به او دست می دهد که اغلب روانشناسان به این احساس ناامیدی می گویند. ناامیدی مفهومی است که حتی در متون مذهبی و ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی نیز به آن اشاره شده است و مبتلا شدن انسان ها به ناامیدی را نکوهش کرده و آدمی را از دچار شدن به آن نهی می کند.
ناامیدی در انسان یکی از مهمترین عواملی است که باعث می شود انسان دچار شک و بدبینی نیز شود. بدبینی حالت روانی است که ما را نسبت به دنیای اطرافمان دچار شک و تردید می کند فرد بدبین احساس می کند که نتوانسته است به رویاهای خود برسد و سختی ها و مشکلات زندگی را برتر از خوشی های زندگی می داند. فرد بدبین وقایع منفی زندگی را بزرگتر از وقایع مثبت آن می بیند، مثال ساده بدبینی یا منفی نگری همان دیدن نیمه پر یا خالی لیوان است، فرد بدبین همیشه نیمه خالی لیوان را در نظر دارد. او به هر چیزی از دیدگاه منفی آن می نگرد و به اصطلاح فقط بدی ها را می بیند. برای بدبینی سه فاکتور در نظر می توان گرفت. اولین فاکتور آن این است که وقتی یک اتفاق منفی و ناخوشایند رخ میدهد فرد بدبین آن را به تمام زندگی خود تعمیم میدهد. یعنی تأثیرات آن اتفاق را به صورت کلی در همه جوانب زندگی خود مؤثر میداند. دومین فاکتور بدبینی این است که فرد بدبین اثرات اتفاقهای ناخوشایند را همیشگی میداند و باورش این است که آینده هم بر همین منوال میگذرد و به اصطلاح گمان میکند که در همیشه روی یک پاشنه میچرخد. اما سومین فاکتور علت آن رویداد منفی را هدف قرار میدهد. افراد بدبین عموماً فکر میکنند که علت هر اتفاقی خودشان هستند، حالا آن اتفاق میخواهد بسته بودن نانوایی باشد یا مرگ یکی از عزیزانش. بدبینی با اکثر بیماریهای روانشناختی مثل اضطراب، افسردگی، وسواس، اضطراب اجتماعی، و … ارتباط دارد. فرد بدبین معمولا فردی است مضطرب گویی که همیشه آماده است تا اتفاقات بدی را شاهد باشد، دچار افسرگی می شود و قالبا به انزوا و تنهایی سوق پیدا می کند. فرد بدبین وسواس های فکری را به دنبال خود دارد و در اکثر مواقع قابلیت اجتماعی بودن خود را از دست می دهد و نمی تواند ارتباط درستی با محیط پیرامون خود برقرار کند. فرد بدبین و ناامید معمولا این احساسات منفی خود را به دیگران و محیط پیرامونش نیز انتقال می دهد و باعث می شود افرادی که در اطراف او هستند نیز با دید منفی نسبت به قضایا برخورد داشته باشند. شاید بزرگترین مشکل افراد بدبین نیز همین باشد انتقال بدبینی و ناامیدی به بقیه.
انیمه Sayonara, Zetsubou-Sensei که به فارسی می توان آن را خداحافظ استاد ناامیدی نامید به مقوله ناامیدی و بدبینی می پردازد و با ایجاد موقعیت های مختلف و واکنش افراد ناامید و بدبین نسبت به این وقایع سعی می کند ما را با دنیای این انسان ها آشنا سازد ولی تنها پرداختن از منظر منفی به وقایع در این انیمه به نمایش گذاشته نمی شود بلکه داستان انیمه نقطه مقابل ناامیدی و بدبینی را نیز به عرصه نمایش می گزارد آن هم امید و خوش بینی ست و داستان اثر را تبدیل می کند به مکانی برای جنگ بین امید و ناامیدی یا بهتر بگویم جنگ بین خوشبینی و بدبینی در قالب کنش ها و واکنش های بین دو کاراکتر اصلی داستان یعنی معلمی که همه چیز را منفی می بیند و شاگردی که همه چیز را مثبت می بیند.
انیمه Sayonara, Zetsubou-Sensei مجموعه ای سه فصلی و برگرفته شده از مانگای به همین نام است که توسط Kōji Kumeta نوشته شده است. Kōji Kumeta مانگاکار ژاپنی و متولد 1967 در کاناگاوای ژاپن است. مانگای Sayonara Zetsubou-Sensei اولین کار وی است که تبدیل به انیمه می شود و توانسته است در سال 2007 جایزه بهترین مانگا را در سبک شونن در 31 ام جشنواره Kodansha Manga Award از آن خود کند. این مانگا در 31 فصل و در طی سال های 2005 تا 2012 در مجله Weekly Shōnen Magazine به چاپ رسیده است. از روی این مانگا یک مجموعه انیمه سه فصلی توسط Akiyuki Shinbo ساخته شده است . Akiyuki Shinbo متولد 1961 در فوکوشیمای ژاپن است، از دیگر اثار او می توان به مجموعه موفق Monogatari اشاره کرد که جزو عناوین مطرح ژاپنی می باشد. او برنده جایزه بهترین کارگردان در جشنواره های مثل Tokyo Anime Award و Newtype Anime Award نیز شده است. مجموعه سه فصلی این انیمه محصول استودیوی Shaft و موسیقی این مجموعه نیز برعهده Tomoki Hasegawa می باشد که موسیقی آثاری همچون Nana را بر عهده داشته است. Kamiya, Hiroshi ( در نقش Itoshiki, Nozomu ) ، Nonaka, Ai ( در نقش Fuura, Kafuka ) و Inoue, Marina ( در نقش Kitsu, Chiri ) نیز به عنوان دوبلور در این مجموعه به ایفای نقش پرداخته اند.
داستان انیمه در سبک کمدی و با چاشنی انتقادی از جامعه سیاسی و فرهنگی ژاپن ساخته شده است و درباره معلم بدبین و دانش آموزان کلاسی است که پیرامون مباحث مختلف به گفتگو و بررسی مباحث می پردازند. هر قسمت انیمه منحصرا به بررسی و نقد بخشی از زندگی مردم و فرهنگ جامعه ژاپن می پردازد، دانش آموزان و معلمشان در یک چالش گفتگو محور سعی می کنند به بررسی جنبه های منفی مواردی بپردازند که معمولا به دید مثبت به آن ها نگریسته می شود. هر دانش آموز با توجه به خصوصیات شخصیتی خود وارد این چلش ها می شود و سعی می کند وقایع مثبت را به دید منفی بنگرد. فرمول کلی هر چالش بر پایه یک فرض کلی شکل می گیرد و دانش آموزان با دلایل و شواهد خود فرض کلی را به چالش می کشند تا آن را تایید یا رد کنند. انیمه با زبان طنز و کمدی توانسته بسیاری از معضلات و مشکلات ژاپن را با دید طنز به نقد بکشد. شوخی های کلامی و موقعیتی با اتفاقات و شخصیت های مشهور ژاپنی بسیار در انیمه مورد استفاده قرار گرفته است. به طور مثال خشونت خانگی علیه کودکان که با چاشنی طنز به مخاطب ارائه می شود یا نگرش خارجی ها نسبت به فرهنگ و جامعه ژاپن یا پرداختن به اشتباهاتی که هر فرد در طول روز مرتکب آن ها می شود یا نگاهی به جشنواره های مدرسه ای که آن ها را از دیدگاه منفی نگاه نمایش می دهد. این ها همگی نمونه های از طنزهای اجتماعی است که در انیمه به نمایش گذاشته می شود و با شوخی های خاص آن ها را مورد انتقاد قرار می دهد.
Itoshiki, Nozomu شخصیت اصلی و معلمی منفی نگر است که به هر واقعی ای به دید منفی نگاه می کند، این فرد معلم کلاسی می شود که هر کدام از دانش آموزانش یک سری خصوصیات خاص و منحصر به فردی دارند، این خصوصیات گویی بر اساس خورده فرهنگ های موجود در ژاپن ساخته شده اند. در واقع هر دانش آموز نماینده یک طیف از مردم و فرهنگ ژاپن است، از دانش آموزی که یک هیکیکوموری است تا دانش آموزی که سعی می کند خود را خارجی معرفی کند یا دانش آموز مهاجری که به صورت غیر قانونی در کشور ژاپن زندگی می کند یا دانش آموزی که فقط از طریق دنیای مجازی صحبت می کند یا دانش آموزی که همیشه زخمی است و غیره. با نگاهی ساده به هر یک از دانش آموزان می توانیم بفهمیم که انیمه جامعه و فرهنگ ژاپن را به صورت کاملا فشرده و در قالب تک تک شخصیت دانش آموزان به ما نشان می دهد و هر شخصیت در این انیمه نماینده ای از مردم کشور ژاپن است و معلم این کلاس یک فرد ناامید، بدبین و افسرده است که به واسطه هر واقعه ای به اوج ناامیدی می رسد و سعی در خاتمه دادن به زندگی خود دارد. شخصیت معلم کلاس در این انیمه شاید همان جو حاکم بر مردم و فرهنگ ژاپن باشد، ژاپن کشوری است با پیشینه تاریخی و مذهبی بسیار غنی اما در چند دهه اخیر و با ورود ژاپن به صدر کشورهای توسعه یافته و پیشرفته جهان و دور شدن سبک زندگی مردم ژاپن از زندگی اصیل ژاپنی و جایگزینی این سبک زندگی با زندگی مدرن ماشینی امروز معضلات بسیاری را برای مردم و فرهنگ ژاپن به وجود آورده است. نسل امروز جوانان ژاپنی تحت تاثیر آموزه های زندگی سنتی و مذهبی نسل های قبلی نیستند و ورود و پیدایش خورده فرهنگ های جدید در بین نسل های جوان تر کشور ژاپن و شکاف های عمیقی را در جامعه ژاپن به وجود آورده است که این شکاف ها که قالبا بر اساس تهی بودن سبک زندگی جدید اند انسان ها را به نقطه ای سوق می دهند که فرد با کوچکترین عدم انطباق زندگیش به فکر خاتمه دادن به زندگی خود می افتند. بحران های فرهنگی ، اقتصادی و جامعه شناسی می توان زمینه بسیاری را فراهم آوردند تا مردم نسبت به زندگی خود ناامید و بدبین شوند.
Itoshiki, Nozomu دقیقا نماینده طیف وسیعی از مردم ژاپن هستند که با ناامیدی و بدبینی زندگی می کنند. اگر به دقت به رفتارها و خصوصیات رفتاری او نگاهی بیاندازیم متوجه می شویم او فردی است از طبقه مرفه و سنتی کشور ژاپن که نتوانسته است در دنیای مردن امروزی کشور ژاپن برای خود جایگاهی پیدا کند و این عدم موفقیت او را به سمت بدبینی و خودکشی سوق داده است. Itoshiki, Nozomu تقریبا در هر قسمت سعی می کند خود را بکشد، این نمایش بی پروایانه خودکشی در انیمه و سبک نگاه انیمه به زندگی شاید حاکی از مشکلات اجتماعی باشد که امروزه در ژاپن رو به گسترش است. ژاپن در صدر کشورهایی می باشد که آمار بالای خودکشی را دارا می باشند، به گونه ای که خودکشی در ژاپن تبدیل به یک بحران اجتماعی و ملی شده است. با نگاهی ساده به آمار ها می توانیم بفهمیم که در ژاپن از هر 100 هزار نفر 50 نفر به دلایل همچون بحران های اقتصادی، سختی های زندگی، افسردگی و .. دست به خودکشی می زنند. با توجه به سال ساخته مانگای این اثر در سال های 2005 تا 2012 یعنی اوج بحران خودکشی و منفی نگری عمومی در سطح جامعه ژاپن می توان برداشت کرد که این اثر در واقع نقدی کاملا اجتماعی بر پیکره جامعه و فرهنگ کشور ژاپن است. کشوری که با بحران های بسیاری از جمله ورشکستگی اقتصاد جهانی در 10 سال اخیر دست و پنجه نرم می کند زیرا اقتصادی کاملا وابسته به اقتصاد آمریکا دارد و یا بحران های فرهنگی ده سال اخیر ژاپن و دلایل دیگر.
Itoshiki, Nozomu در انیمه شخصیتی کاملا سنتی به تصویر کشیده شده است، لباس های که او بر تن می کند لباس های سنتی مردم ژاپن است که دیدن این نوع پوشش در جامعه امروزی ژاپن بسیار کم است، به جز لباس های وی طرز گفتار و استفاده از کلمات سنتی و لحن صحبت او نیز نشان دهنده این است که وی فردی کاملا سنتی تربیت و بزرگ شده است. این نوع تیپ سنتی Itoshiki, Nozomu که در انیمه شاهدش هستیم حتی در خانواده او نیز مشاهده می شود. خانواده ای کاملا مطابق با سنت های کشور ژاپن که در گذشته جزو خان های بزرگ منطقه خود محسوب می شدند، این سبک زندگی سنتی در روابط و خواهر و برادر و حتی برادرزاده او نیز کاملا مشاهده می شود. تمام این مدل شخصیت پردازی شاید تمثیلی از جامعه سنتی ژاپن باشد که در دوران مدرن امروزی جایگاه خود را از دست داده اند، دیگر فرهنگ و جامعه ژاپن گرایشی به این سبک زندگی سنتی ندارند و جامعه سنتی ژاپن امروزه در اقلیت هستند و این به حاشیه کشیده شدن سبک سنتی باعث به وجود آمدن ناامیدی و بدبینی در این سبک زندگی نسبت به سبک مدرن شده است. Itoshiki, Nozomu بار دیگر انگار نماینده قشر سنتی است و دانش آموزان وی نماینده قشر مدرن جامعه ژاپن. انیمه شاید در صدد رویارویی این دو سبک باشد و می خواهد ناامیدی و بدبینی جامعه سنتی به جامعه مدرن را به تصویر بکشد.
ناامیدی و بدبینی در هر سطحی کاملا بد و مضموم است. فرد ناامید نسبت به آینده و زندگی خود نگرشی منفی پیدا می کند و این بدبینی نه تنها برای خود فرد مشکلاتی را ایجاد می کند بلکه می تواند در سطح جامعه نیز معضلات زیادی را به وجود بیاورد. انیمه کاملا در رساندن مفهوم ناامیدی موفق بوده است اما نکته مهم این است که آیا برای برطرف کردن ناامیدی نیز توانسته است راه حلی ارائه کند. در نگاه اول جواب شاید خیر باشد اما وقتی نگاهی موشکافانه تر به انیمه بیاندازیم متوجه خواهیم شد که اولین راه مقابله با ناامیدی شناختن ناامیدی است که انیمه به طور شگفتی این شناخت را به ما می دهد و از ما می خواهد حال با این شناخت به سوی برطرف کردن ناامیدی قدم برداریم.