نقد انیمه Mirai of the Future
میرای از آینده
مامورو هوسودا یکی از کارگردانان مطرح کشور ژاپن است. این کارگردان ژاپنی به عقیده افراد زیادی یکی از کاندید های جایگزین شدن کارگردان بزرگی چون میازاکی است. کارگردانی که نام او با نام انیمیشن ژاپن تقریبا یکی است. هوسودا شاید بعد از میازاکی نفر دومی باشد که با آثار ساخته خود توانسته است نام انیمیشن ژاپن را در سطح جهان بار دیگر مطرح کند. تازه ترین اثر او یعنی انیمه میرای از آینده انیمیشنی است که در سال 2018 به اکران عمومی در آمده است. این اثر که در همان ابتدای روزهای اکران خود توانست نظر منتقدان را به خود جلب کند امسال به عنوان نماینده کشور ژاپن در اسکار حضور دارد. نماینده ای که خیلی ها دوست دارند تا برنده اسکار شود.
هوسودا کارگردانی کاملا محتوا نگر و در عین حال دغدغه مند است. عمده آثار او نیز تحت تاثیر همین نگرش او به جامعه کشور ژاپن دارای مفاهیم و نشان دهنده دغدغه های بسیار این کارگردان هستند. اگر بخواهیم درباره انیمه میرای صحبت کنیم شاید ابتدا بهتر باشد تا نگاهی به سه اثر گذشته او بیاندازیم. میرای و داستان آن حاصل داستان پردازی است که هوسودای در سه اثر قبلی خود به آن ها پرداخته است. شاید بهتر باشد بگویم که هوسوا در واقع یک چهار گانه را خلق کرده است. چهارگانه ای که نشانی از ذهنیت و دغدغه های هوسودا یعنی خانواده در جامعه ژاپن است.
هوسودا در اولین اثر از چهار گانه خود یعنی جنگ های تابستانه به مفهوم خاندان و خانواده می پردازد. داستان این اثر درباره جمع شدن اعضای یک خاندان ژاپنی است که قرار است جلوی خرابکاری و تهدیدات یک برنامه مخرب اینترنتی را بگیرند. در این اثر هوسودا عمده نگاه مخاطب را به خاندان و فلسفه وجودی آن معطوف می کند. جنگ های تابستانه نشان دهنده این است که هر کدام از ما انسان ها متعلق به یک ریشه هستیم، ریشه ای که در معنای امروزی با نام خاندان معنا پیدا می کند. خاندان جنگ های تابستانه که متشکل از یک مادربزرگ، عموها، خاله ها، عروس ها، داماد ها و نوه ها است. بازتابی از روابط درونی و بیرونی که هر کدام از خاندان ها می توانند با اعضای خود و حتی نفرات بیرون از خاندان داشته باشند. تشبیه جذابی که هوسودا با دقت آن را در چهارگانه خود تکرار می کند و آن تشبیه خانواده به یک درخت است. خاندانی که در جنگ های تابستانه نشان داده می شود همان ریشه های درخت است که در خاک فرو رفته و نشان دهنده اصل و نصب هر یک از ماست.
هوسودا در اثر دوم خود یعنی فرزندان گرگ به نقش مادر در خانواده اشاره می کند. داستان زندگی مادر و همچنین نقش کلیدی که او در خانواده ایفا می کند که شامل بزرگ کردن و نگه داری از فرزندان است. عنصر بسیار مهمی که در هر خانواده وجود دارد و باعث می شود که خانواده تبدیل به یک خانواده شود. فرزندان گرگ در عین حال که نشان دهنده مراحل رشد و پیدا کردن هویت فرزندان است نقش مادر را در شکل گیری ما و حتی انتخاب هایی که در زندگی می کنیم نشان می دهد. هوسودا در اثر بعدی خود هیولا و پسر این بار به سراغ مفهوم پدر در خانواده رفته و نقش و جایگاه او را به نمایش می گذارد. نقشی کلیدی که در حمایت از خانه و خانواده معنا پیدا می کند و باعث می شود که فرزندان در مسیر زندگی بتوانند به بهتر شکل ممکن رشد کنند.
میرای که از نظر من آخرین فیلم از این مجموعه چهارگانه و حتی شاید آخرین موضوع هوسودا درباره خانواده باشد درباره رابطه فرزندان با یکدیگر است. هوسودا در میرای دغدغه خود درباره خانواده را تکمیل می کند. او میرای را برای این ساخته است که نشان دهد که خانواده و مفهوم آن بسیار مهم و باارزش است، مفهومی که در جامعه امروز ژاپن با چالش جدی مواجه شده است. میرای از نگاهی تکمیل کننده سه اثر قبلی هوسودا نیز است. هوسودا در میرای به خصوص در سکانس های پایانی اثر حرفی را می زند که برای زدن این حرف به مخاطب خود 4 انیمیشن ساخته است.
- اگه پدر مادربزرگ با تمام تلاشش شنا نمیکرد
- اگه مادر مادربزرگ از قصد شکست نمیخورد
- ما اینجا نبودیم
- چیز های کوچیکی مثل این جمع میشن
- تا ما رو به چیزی که الان هستیم تبدیل کنن
میرای تکمیل کننده پازلی است که هوسودا آن را در طول چهارگانه خود ساخته است. میرای تکمیل کننده همان درختی است که هوسودا در هر چهار اثر خود آن را به نمایش می گذارد. درخت بلوط درون انیمه میرای همان درختیست که نشان دهنده خانواده و ریشه این خواهر و برادر است. درختی که در جنگ های تابستانه ریشه هایش به نمایش گذاشته شد، در فرزندان گرگ و پسر و هیولا تنه آن شکل گرفت و در انتها شاخ و برگ این درخت که در میرای همان فرزندان هستند. فرزندانی که گویی قرار است بذر جدیدی باشند برای تولید درختی دیگر که در آینده رشد خواهد کرد و تبدیل به خاندان دیگری خواهد شد. همانند سکانس ورود برادر میرای به داخل ایستگاه قطار که از او سوالاتی درباره نام پدر و مادرش می شود. سکانسی که نشان می دهد که همگی ما انسان ها با وجود ریشه های خود یعنی خانواده و خاندان معنا پیدا می کنیم. معنایی که اگر نباشد همانند کسانی که فاقد این ریشه ها هستند مجبور می شویم به سرزمین تنهایی قدم بگذاریم.
میرای نشان می دهند که چگونه یک خانواده تبدیل به خانواده می شود. از پدر و مادری که در ابتدای داستان با دغدغه های آن ها همراه می شویم تا فرزندانی که شاید در ابتدا از هم دور باشند ولی در پایان داستان در کنار یکدیگر و با لبخندی شاد کنار همدیگر قرار می گیرند. میرای نشان می دهد که چگونه مادر ها و پدرها همراه با رشد کردن فرزندانشان آن ها نیز رشد می کنند. مادری که دغدغه اش این است که آیا می تواند مادر خوبی برای فرزندانش باشد یا پدری که تا به حال حس مسئولیت پذیری و مراقبت از فرزندان را نداشته و حال باید یاد بگیرد که چگونه با فرزندانش کنار بیاید. میرای در پس داستان خود راوی برای نمایش همه این دغدغه ها است. حتی برادر بزرگتر میرای نیز درگیر دغدغه های کودکانه خود است، دغدغه هایی که نشان دهنده احساسات او بعد از ورود عضو جدید خانواده است. دغدغه های که نشان می دهند که چگونه او از نقطه تنفر از خواهرش به نقطه ای می رسد که او را به عنوان یکی از اعضای خانواده می پذیرد.
میرای از جهت دیگری دارای حس نوستالژی نیز هست. حس نوستالژی که همگی ما آن را تجربه کرده ایم، ورود عضو جدید به خانواده و احساسات ما که حس می کنیم با ورود عضو جدید به خانواده ما دیگر جایگاه سابق خود را نزد پدر و مادر خود نداریم. حسی که همراه با تنفر و حسادت به این است که دیگری قصد دارد جایگاه ما را تصاحب کند. دقیقا مثل برادر میرای که فکر می کند خواهرش قرار است تمام حس های خوبی که از سمت خانواده به او منتقل می شده است را برای خود بردارد. حسی که در انتهای داستان و همراه با هنر کارگردانی هوسودا در استفاده از فلش بک و فلش فوروارد های درون داستان کم کم از بین می رود. آن هم زمانی که برادر میرای خود را در سفری به گذشته و آینده پیدا می کند که در آن قرار است یاد بگیرد خانواده و مفاهیم درون آن چگونه شکل گرفته اند. مفاهیمی که طول هر یک از فلش بک ها یا فلش فوروارد های داستان می خواهند به برادر میرای نکته ای را گوش زد کنند. ورود عضو جدید، پذیرش آن و درک متقابلی است که بین میرای، سگ خانواده و برادر میرای یعنی کُن شکل می گیرد. دوست داشتن و رابطه دوستی بین میرای و برادرش است. شباهت های بین کُن و مادرش وجود دارد و نشان می دهد که کُن چگونه می تواند به خواسته اش برسد، آن هم به وسیله نوشتن نامه و بیان آن چه که می خواهد از طریق آن چه که از مادرش یاد می گیرد. یا نکات دیگری که همگی از طریق داستان سفر های کُن و برخوردش با دنیای آینده و گذشته خانواده اش به او منتقل می شود. و در انتها حسی که با به گریه در آوردن خواهر آغاز می شود و با تقسیم خوراکی و زدن لبخند به یکدیگر پایان می یابد.
نام انیمه: Mirai of the Future
کارگردان انیمه: Mamoru Hosoda
تهیه کننده: Nozomu Takahashi
نویسنده: Mamoru Hosoda
استودیو سازنده: Studio Chizu
تعداد قسمت: 1 ( 98 دقیقه )
سال انتشار: 2018
موسیقی: Masakatsu Takagi
فروش: 27.9 میلیون دلار
دوبلورها: Moka Kamishiraishi ( در نقش Kun ) ، Haru Kuroki ( در نقش Mirai )
امتیاز: MyAnimeList (7.6/10) ، imdb (7.1/10) ، rottentomatoes (% 91)