مک گافین
مکگافین به چیزی گفته میشود که هدف استفاده از آن فقط کمک به پیشرفت روند داستان است و به خودی خود اهمیت خاصی ندارد، چیزی را توضیح نمیدهد و شاید حتی نشان داده نشود. معمولاً مکگافین یک بسته/جسم باارزش/سلاح بسیار قدرتمند است که همهی شخصیتهای داستان در جستجوی آن هستند.
تشخیص یک مکگافین کار راحتی است: ببینید آیا میشود آن را با چیز دیگری عوض کرد یا خیر. به عنوان مثال، در داستانی با محوریت سرقت از یک موزه، مکگافین میتواند لبخند ژوکوند باشد یا الماس امید (معروفترین الماس در تاریخ که گفته میشود نفرین شده است)، این که آیتمی که قرار است مورد سرقت قرار بگیرد چیست، در امر سرقت (محور اصلی داستان) تغییری ایجاد نمیکند؛ فقط خواسته شدن آن توسط شخصیتهای داستان است که اهمیت دارد.
زمینهی داستانی متکی بر مکگافین را میتوان این گونه خلاصه کرد: "زود باشید! باید قبل از اونا فلان چیزو پیدا کنیم!"
این عبارت توسط آلفرد هیچکاک ابداع شده (البته خود او یکی از فیلمنامهنویسانش یعنی آنگوس مکفیل را ابداعکننده ی اصلی این عنصر داستانی و اسمش میداند) و راجع به آن نقل قولی هم از او وجود دارد: "توی داستانایی که یه چیزی توشون دزدیده میشه، مکگافین اغلب یه گردنبنده و توی داستانای جاسوسی هم یه سری مدارک."
در مجامع ادبی و فرهنگی مکگافین گاهی پشم زرین (پشم باارزشی که جیسون و آرگوناتها راهی یافتن آن شدند) نیز نامیده میشود.
چیزی که با یک مکگافین اشتباه گرفته شود و معلوم شود ارزش خاصی ندارد، ماکگافین نامیده میشود و اگر نقش آن چیزی بیشتر از کمک به پیشرفت داستان باشد، تفنگ چخوف میباشد (البته در صورتی که در ابتدا به عنوان عنصری بیاهمیت معرفی شود).
اگر میخواهید راجع به این که بهترین، باحالترین و جادوییترین چیزها در داستانهای مورد علاقهیتان مکگافین نیستند بحث کنید، باید این را به خاطر داشته باشید که عناصر داستانی فقط یک سری ابزار هستند. برخلاف چیزی که در نگاه اول به نظر میرسد، اعمال یک مکگافین در داستان به خودی خود نشانهی ضعف نویسنده نیست. در واقع تمرکز بیش از حد روی یک آیتم تحت تعقیب میتواند روی اثری شخصیتمحور تاثیر منفی بگذارد.
تعدادی از زیرشاخهها، دگرگونیها و موقعیتهای مرتبط با مکگافین:
- شکسته شدن تصادفی مکگافین: یک نفر درست موقعی که به مکگافین احتیاج پیدا میکند، آن را میشکند.
- مکگافین دردسرساز: مکگافینی که صاحب آن میخواهد از شرش خلاص شود.
- مکگافین ناقص: مکگافینی که به چند قطعه تقسیم و هر یک از این قطعهها در جایی پنهان شده است.
- دارم میرم فیل ببینم: سفری بیهدف. دلیل رفتن به این سفر میتواند یک مکگافین باشد.
- گروگان در ازای مکگافین: قهرمانها یک مکگافین دارند و دشمنشان یک گروگان. او میخواهد گروگان را با مکگافین مبادله کند.
- من دارم میمیرم؛ مکگافین منو بگیر: یک شخصیت مکگافینی دارد و بعد از این که آن را به یک شخصیت دیگر (عموماً قهرمان و یارانش) میدهد و از او میخواهد که از آن نگهداری کند، میمیرد.
- یک مکگافین پر از پول: مکگافین فقط مقدار زیادی پول میباشد.
- سرویس حمل و نقل مکگافین: شخصیتهای مثبت مکگافین را پیدا میکنند، ولی در همان لحظه شخصیتهای منفی آن را میدزدند.
- ماموریت اسکورت مکگافین: شخصیتهای مثبت مکگافین را همان اول پیدا میکنند و باقی داستان راجع به انتقال آن به جایی دیگر بدون گم کردن و از دست دادنش است.
- لوکیشن مکگافینی: مکگافین یک شیء یا شخص نیست، یک مکان است.
- مبارزهی مکگافینی: چند گروه که به دنبال مکگافین هستند، همزمان آن را پیدا میکنند و بینشان مبارزهای درمیگیرد.
- مکگافین یادگاری: مکگافینی که برای یک یا چند شخصیت ارزش معنوی و عاطفی دارد.
- مکگافین معدنی: یک الماس، گوهر یا سنگی باارزش که قدرت زیادی در آن نهفته است.
- غنیمت دزدان دریایی: نسخهی قدیمیتر یک مکگافین پر از پول. احتمال مسروقه بودن آن نیز بیشتر است.
- بلیط داستانی: یکی از ابزارهای روایی رایج در بازیهای کامپیوتری. بلیط داستانی آیتمی است که بازیباز برای پیشبرد داستان باید آن را به دست بیاورد، ولی در گیم-پلی هیچ نقشی ایفا نمیکند.
و ...
- پول دزدیده شده در روانی هیچکاک
- چمدان نقرهای در فیلم رونین
- آرکناستون در هابیت
- خود برج تاریک در سری برج تاریک استیون کینگ
- بازیهای نقشآفرینی از مکگافین اشباع شدهاند، خصوصاً وقتی پای Fetch Quest (ماموریتهایی که باید بروید، چیزی را از جایی پیدا کنید و آن را به کسی که ماموریت را به شما محول کرده برگردانید) در میان باشد.
- کل سریال لاست راجع به تلاش برای یافتن یک سری مکگافین است.
منبع : frozenfireball.mihanblog.com