نقد انیمه Inuyashiki Last Hero
مفهوم قهرمانی
قطعا تمامی دوستداران انیمه و مانگا باید اثر معروف و صد البته منحصر به فرد Gantz را بشناسند. اثری خاص با تمی کاملا خشن و تاریک که به افرادی اشاره می کند که توسط دستگاهی به نام گاتس مجبور به انجام بازی می شوند که سرانجامش یا مرگ آن هاست و یا شاهد مرگ دیگران بودن. Gantz از آن دست اثار موفق در حوزه مانگا و انیمه است که توانست اسم خالق این اثر یعنی Hiroya Oku را بر سر زبان ها بیاندازد. داستانی درباره اخلاقیات و کشمکش های درونی هر یک از کاراکترهای درون اثر که باید نه تنها با درون خود می جنگیدند بلکه باید با دنیای تاریک بیرون نیز به مبارزه ای نفس گیر برای زنده ماندن می پرداختند. گاتس درباره اخلاقیات در جامعه مدرن صحبت می کند جایی که هر یک از انسان ها خسته از دنیای ماشینی و بی روح جامعه مدرن خود مواجهه شده است. بعضی نتوانسته اند با آن کنار بیایید و بعضی توانسته از با کنار آمدن و حتی با استفاده از آن دنیای خود را بهتر و دنیای دیگران را بدتر کنند. کاراکتر اصلی داستان گاتس در واقع شخصیتی دارد که از سمتی درگیر اخلاقیات و نقشی قهرمان گونه است و از طرفی دیگر خصوصیتی دارد که حس می کند باید بار مسئولیت دیگران را بر دوش بکشد و این حس زمانی که با دنیای گاتس برخورد می کند شروع به تغییر می کند. فردی اخلاق مدار که زمانی به انسانیت و بر دوش کشیدن بار مسئولیت دیگران اعتقاد داشته است به فردی بی اخلاق و در نفی انسانیت تبدیل می شود.
بعد از تقریبا 14 سال از انتشار Gantz این بار هیرویا اوکا به سراغ اثر جدیدی آمده است که باز هم از نظر ساختاری شباهت های زیادی به گاتس دارد. دنیایی خشن و بی رحم که کاملا سرد و خالی از اخلاقیات و بهتر بگوییم خالی از قهرمانی است که بخواهد به کمک انسان ها بشتابد. Inuyashiki: Last Hero اثر جدید این مانگاکار است و داستان پیرمردی حدودا 60 ساله را بازگو می کند که بر اثر سرطان در حال مرگ است. خانواده اش توجی به او ندارند و او تنها و ناامید از زندگی خود است که بر حسب اتفاقی توسط یک نیروی بیگانه عجیب به او قدرت های مافوق بشری داده می شود. او تبدیل به یک انسان سایبورگ با قدرت های خارق العاده شده و بعد از این تبدیل راه جدیدی را در زندگی خود پی می گیرد. او می خواهد تبدیل به قهرمانی شود که خود آرزو داشته است که آن قهرمان به کمک او بیاید. Inuyashiki: Last Hero داستانی عجیب را به بیننده منتقل می کند، برعکس اثرهای قهرمانی که قهرمان داستان ما فردی جوان زیبا و خوش اندام است که می تواند از قدرت های خود به نحو احسن استفاده کند قهرمان این داستان این چنین نیست. او پیرمردی 60 ساله است که حتی تا انتهای داستان نیز نمی تواند از قدرت های خود به درستی استفاده کند و تنها با چاشنی شانس یا سیستم دفاع و حمله اتوماتیک بدن سایبورگش می تواند بر مشکلات غلبه کند. Ichirō Inuyashiki که نام اثر هم از روی اسم فامیل او گرفته شده است تنها یک هدف والا دارد و آن کمک به دیگران است، آن هم در دنیای بی اخلاقی که هیچ کس اهمیتی به دیگری نمی دهد. جامعه ای که ضعیف توسط قوی له می شود. می توان این نحو نگرش جامعه را در برخورد اولیه ایچیرو با بچه های دبیرستانی دید که به دنبال اذیت کردن و کشتن یک فرد بی خانمان هستند. دیدی کاملا از بالا به پایین که انسان های ضعیف باید طعمه قوی تر ها شوند.
همچون دیگر آثار ژانر قهرمانی وقتی از قهرمان داستان صحبت می کنیم باید از شخصیت ضد قهرمان نیز صحبت کرد. Hiro Shishigami همان نقش بد من داستان را برعهده دارد، بچه ای دبیرستانی که همچون ایچیرو دارای بدن سایبورگ است. منتها با یک تفاوت که او قدرت های خود را کشف کرده است و از آن ها برای کشتن استفاده می کند. هیرو شیشیگامی از آن شخصیت های خاص منفی است که کمتر در اثری شاهد حضور آن ها بوده ایم. جوکر شاید شخصیتی نزدیک به هیرو باشد ولی هیرو آن جنون جوکر را ندارد ولی می توان فلسفه جوکر را در کارهای هیرو دید. جوکر جرم و جنایت را به خاطر خود جرم و جنایت دوست دارد و هیرو هم به گونه ای این چنین است. او بی دلیل و در خونسردی کامل دست به کشتار انسان ها می زند و تنها دلیل این کار را نیز این گونه معرفی می کند:
- این کار باعث میشه فکر کنم هنوز هم انسان هستم
فلسفه فکری هیرو و اعمال او از آن دست فلسفه های خاص سینما مثل جوکر است که کشتن دیگران برای آن ها به نوعی سرگرم کننده و حتی شاید دلیلی بر خواستن آن ها باشد " من می توانم پس انسان ها را می کشم". هر چند که شاید بتوان گفت زندگی کودکی هیرو شاید دلیلی بر این همه خشونت طلبی او و عدم احساساتش باشد ولی هیرو نیز مانند ایچیرو از این جامعه سرد، بی روح، بی تفاوت به ستوه آمده است. جامعه ای که هیرو را از خود پس زده است همچون ایچیرو ولی تفاوت هیرو و ایچیرو در این است که ایچیرو می خواهد به سوی احیای اخلاقیات و بهتر کردن جامعه حرکت کند ولی هیرو می خواهد آخرین وجوه اخلاقیات را در جامعه از بین ببرد. هیرو جامعه خود را به جنگ می طلبد چرا که جامعه برای او چیزی جز درد و اندود نداشته است و همین دلیلی مناسب برای هیرو است که خود دست به نابود کردن جامعه ای بزند که اخلاقیات درون آن کم کم درحال مرگ است. قهرمان و ضد قهرمان ما هر دو در برابر جامعه خود قرار گرفته اند، یکی می خواهد نجاتش دهد و دیگری می خواهد از بینش ببرد و همین تقابل دراماتیک باعث می شود تا انیمه Inuyashiki: Last Hero تبدیل شود به آن دست آثار خوبی که باید ببینیدش. تقابلی عجیب بین احساسات ایچیرو که می خواهد قهرمان داستان باشد و با قدرتی که به دست آورده است کمی وضعیت اخلاقیات و اهمیت انسانیت را به مخاطب نشان دهد و هیرو که با انسانیت انسان ها مشکل دارد چرا که انسان ها را فاقد انسانیت و اخلاقیات می بیند. تقابلی از جنس تقابل بتمن و جوکر سری آثار بتمن یا دکتر تنما و یوهان در مجموعه مانستر. جنگ بین ایدئولوژی کاراکترهای داستان که در عمق خود ما را با چالش های اساسی مواجهه می کند و در انتها که ایدئولوژی قهرمان ایدئولوژی ضد قهرمان را از بین می برد. داستانی که مرگ در انتظار کاراکترهایش نیست و این تنها ایدئولوژی ها هستند که می میرند.
نام مانگا: Inuyashiki: Last Hero
مانگاکار: Hiroya Oku
ناشر: Seinen
سبک: Romance
نام مجله انتشار دهنده: Evening
تعداد فصل: 10
کارگردان انیمه: Keiichi Sato
استودیو سازنده: MAPPA
تعداد قسمت: 11
سال انتشار: 2018
موسیقی: Yoshihiro Ike
دوبلورها: Fumiyo Kohinata ( در نقش Ichirō Inuyashiki ) ، Nijirō Murakami ( در نقش Hiro Shishigami )
امتیاز: myanimelist ( 7.9/10 ) ، imdb ( 7.9/10 )