نقد انیمه Gate: Jieitai Kanochi nite, Kaku Tatakaeri
داستان درباره باز شدن دروازه ای است در کشور ژاپن که دو دنیا و دو بعد مختلف رو به هم متصل می کنه و بعد از ورود لشکری عظیم از درون آن به داخل کشور ژاپن و کشته شدن انسان ها دولت ژاپن تصمیم می کیرد نیروی نظامی به داخل این دروازه و جهان دیگر اعزام کند و به جنگی با مردمان آنسوی دروازه بپردازد و حال این داستان از دید شخصیت اصلی ما یعنی یکی از افسران این نیروی نظامی است روایت می شود .
چند تا نکته داخل داستان هست که بد نیست بهشون اشاره بشه . اولین نکته جنگ هستش جنگی که یک ارتش بسیار قوی وارد سرزمینی می شود ارتش آن کشور را نابود می کند و برای خود در داخل خاک آن کشور پایگاه می سازد و شروع به کنترل بر روی مردمان و ملت کشور شکسته خورده می کند . ارتش کشور ژاپن بسیار پیشرفته تر از ارتش دنیای ان سوی دروازه است که فقط با سلاح سرد به جنگ می پردازند . شاید خیلی ها بگویند که جنگ رو در ابتدا دنیای آنسوی دروازه شروع کرده است اما باید به این نکته توجه داشت که ارتش دنیای دیگر فقط در عرض چند ساعت به طور کامل نابود شد و بعد از این کشور ژاپن برای تلافی و انتقام ارتش خود را روانه دنیای دیگر کرد شاید این هدف ظاهری باشد اما هدف نهان این کار کنجکاوی و همین طور سلطه طلبی است که مقامات کشور ژاپن یا بهتر بگویم ابر قدرت های جهان دارا می باشند چون بعد از وارد شدن به دنیای آن سوی دروازه با ساختن پایگاه و استقرار نیروی نظامی خود و همچنین استخراج منابع طبیعی و معدنی این سرزمین سعی در استعمار آن دارند همان طور که مقامات آمریکایی در انیمه بهش اشاره می کنند می تونه خودش گواهی بر این مسئله باشه و مسئله بعدی ضعف حکومتی و حاکمان این سرزمین است که به راحتی تسلیم نیروی های دشمن شده و حتی مجذوب این نیروها هم می شوند. دختر پادشاه این سرزمین و حاکمانش پایین تر از یک افسر رده پایین ژاپنی به تصویر کشیده می شوند یا نشان داده می شود که مردمان و ارتشیان این کشور اگر نیروی های ژاپنی نباشند حتی نمی توانند از شهر های خود در مقابل راهزنان دفاع کنند . صحنه ی پرواز هلکوپتر ها بر فراز دشت های این سرزمین و ورود باشکوه آنان به داخل میدان نبرد همراه با موسیقی حماسی که پخش می شود مرا ناخودآگاه به یاد سربازان آمریکایی می اندازد که در ویتنام به قتل و کشتار می پرداختند انداخت.
نکته بعدی خیر خواهی و کمک نیروی های نظامی به مردم آن کشور است . در هیچ کجای دنیا اگر شما ارتش کشور دیگری به سرزمین شما حمله کند صد ها هزار نفر از سربازان کشور شما را بکشد و سعی در اشغال کشور شما داشته باشد مطمئنا شما با خوشحالی از این سربازان استقبال نمی کنید در حالی که این مسئله در انیمه خیلی راحت نشان داده شده است و حتی مردمان این سرزمین به راحتی این افراد را پذیرفته و حتی به آنها پناهنده نیز می شوند و به جای کمک گرفتن از حکومت و ارتش سرزمین خود برای دفاع از آن ها از ارتش متهاجم درخواست تامین امنیت خود را می کنند . در این دنیا مردمان متجاوز انسان های خوب و خواهان صلح به نمایش گذاشته می شوند در حالی که نباید فراموش کرد که متجاوز متجاوز است چه با لبخند شما را بکشند و استعمار کنند چه با خشونت و بی رحمی .
نکته بعدی تهاجم فرهنگی می باشد که ارتش ژاپن بعد از ورود به داخل دنیای آنسوی دروازه به آن می پردازد است . این تهاجم به گونه ای است که حتی دختر پادشاه این سرزمین که باید نماد فرهنگ سرزمین خود باشد خود را به فرهنگ و دنیای پر زرق و برق دنیای دیگر می بازد . نمونه دیگر شهر پناهندگان است که در آن فروشگاه های مدرن با وسایل ژاپنی فروخته می شود و مردمان این سرزمین که زمانی خود بهترین تولید کننده بوده اند حال به مصرف کننده تبدیل شده اند . نمونه دیگر زبان است به جای این که ارتشیان ژاپنی زبان مردم این سرزمین را یاد بگیرند این مردم این سرزمین هستند که باید برای صحبت با ارتشیان زبان آنان را یاد بگیرند.
نکته دیگر بازم دخالت کشور آمریکا در امور داخلی کشور ژاپن است به طوری که وزیر دفاع کشور ژاپن باید در مقابل مقامات آمریکا سر خم کند و بدون چون و چرا عوامل آن ها را اجرا کند بدون این که خود قدرتی داشته باشد.
و نکات بسیار دیگری که مجالی برای گفتن آنها نیست .