نیرنگ بتمن
بهترین چیز بعد از یک یار قابلاطمینان، یک دشمن قابل پیشبینی است.
نیرنگ بتمن نقشهای پیچیده است که اساساً با تکیه بر عادتها و کارهای قابل پیشبینی و مورد انتظار از اشخاص ریخته میشود. این عنصر داستانی شدیداً به سوءاستفاده از خطا و عیب و گول زدن وابسته است، هرچند این خطا میتواند ناشی از خوب بودن طرف مقابل نیز باشد. بعضی مواقع عیب این است که شخصیتهای بد به قدری قابل پیشبینی هستند که از هر فرصتی برای انجام دادن کاری پلید و موذیانه استفاده میکنند. در مواقع دیگر عیب این است که قهرمانان به قدری ذاتی قهرمانانه دارند که بدون فکر کردن دوست دارند کار خوب انجام دهند.
اگر یک شخصیت به قدر کافی باهوش و فریبنده باشد، میتواند اطرافیانش را مجبور به انجام هر کاری بکند؛ بعضی مواقع با تکیه بر نیروی جذبه و کاریزما و بعضی مواقع هم با ریختن طرح نقشهای استادانه و دقیق. این نقشه از هر اطلاعاتی که نقشهریز (علاوه بر مخاطب) راجع به شخصیتهایی که قرار است گول زده شوند میداند، استفاده میکند و از این اطلاعات علیه آنها بهره میگیرد. طعمهی این نقشه طوری عمل میکند و واکنش نشان میدهد که عادت جاریشان به آنها دیکته میکند و بدین ترتیب نقشه عملی میشود. این چکیدهی نیرنگ بتمن است؛ یک ابزار داستانپردازی که توسط هر شخصیتی که به طور قابل توجهی هوشمند است، خواه نیک باشد یا پلید، مورد استفاده قرار میگیرد؛ شخصیتهایی که قصد دارند با استفاده از هوششان به خواستهیشان برسند و مطمئن شوند محتملترین نتیجهای که به نفعشان میباشد، به وقوع خواهد پیوست.
تفاوت اصلی بین نیرنگ زاناتوس (نقشهای که تمام نتایج احتمالی آن به نوعی به نفع نقشهریز خواهند بود) و نیرنگ بتمن این است که اولی طوری طرحریزی شده که همهی نتایج احتمالی در راستای منفعت نقشهریز عمل کنند (در نتیجه این نقشه عاری از خطاست)، ولی در نیرنگ بتمن شانس خطا وجود دارد. در اصل درک چگونگی خراب شدن چنین نقشهای برای مخاطبین دقیق و آیندهنگر واضح و مبرهن است، ولی قربانیهای آن از چنین امتیازی بهرهمند نیستند. به عبارت دیگر: شرایط شکست در نیرنگ بتمن به خارج از عادت عمل کردن یک شخص یا به طور دقیقتر، قضاوت اشتباه نقشهریز راجع به شخصیتشان بستگی دارد. برای همین، موفقیت این گونه نیرنگها به میزان دانش و قوهی ادراک نقشهریز راجع به تمام کسانی که در آن دخیل هستند، مرتبط است. به همین دلیل است که این عنصر داستانی نیرنگ "بتمن" (معروف به بهترین کارآگاه دنیا) نامگذاری شده است، چون او میتواند اعمال و روان دشمنانش را با دقتی فوقالعاده بررسی و پیشبینی کند.
برای این که نیرنگ بتمن با موفقیت به سرانجام برسد، باید انگیزهی کسانی را که در آن دخیل هستند، با دقت هدایت و دستکاری کرد تا راهکار و فرایند اعمال "بدیهی" برایشان طبیعی به نظر برسد و انجام دادن کارهایی که ممکن است این فرایند را به هم بزند، هیچوقت به ذهنشان خطور نکند. به خاطر وجود این مد شکست واضح، هرکس که سعی بر پیاده کردن نیرنگ بتمن داشته باشد و شکست بخورد، یک احمق به نظر میرسد.
به طور خلاصه، اگر طعمهها بتوانند کاری منطقی انجام دهند که باعث خراب شدن نقشه شود، با یک نیرنگ بتمن طرف هستیم. به خاطر این، نقشهریزی که واقعاً باهوش باشد، کاری میکند که طعمههایش فکر کنند اصلاً با چنین گزینهای روبرو نیستند. این کار همان بلوف زدن است، چون اگر طعمهها متوجه این دروغ شوند، نقشه با شکست مواجه می شود.
- تقریباً تمامی پیروزیهای اسپایدرمن علیه ابردشمنانش به نیرنگ بتمن وابسته است، خصوصاً در مواقعی که دشمنش خیلی از او قویتر باشد. اسپایدرمن یا از قبل یا در همان لحظه به طور بداهه تلههایی در نظر میگیرد و سعی میکند دشمنانش را به داخل آنها بیندازد. اگر هم قرار باشد طی درگیری رو در رو آنها را شکست دهد، با شوخی و توهینهای متوالی آنها را عصبی میکند تا بیاحتیاط شوند.
- در اودیسهی هومر، اودیسیوس موفق میشود توسط چنین نیرنگی از دست پولیفموس سایکلوپس فرار کند. وقتی برای اولین بار اسیر میشود، به سایکلاپس میگوید که اسم او "هیچکس" است. با این که در آخر نقشهاش موثر واقع میشود، ولی این موثر واقع شدن به این فرض که وقتی برادران پولیفموس صدای کور شدنش را توسط اودیسویس بشوند و بپرسند آیا کسی آنجاست: 1) پولیفموس جواب دهد هیچکس و 2) آنها گول بخورند و بروند بستگی دارد.
- در شیرشاه، اسکار با قرار دادن سیمبا در یک موقعیت خطرناک و با تکیه بر واکنش طبیعی برادرش موفاسا یعنی نجات دادن پسرش، او را میکشد.
- نقشهی سرقت هانز گروبر در فیلم جانسخت کاملاً به قطع شدن نیروی برق توسط اف.بی.آی که باعث از کار افتادن قفل مغناطیسی محفظهی میدان ناکاتومی نیز میشود، بستگی دارد.
- والتر وایت، شخصیت اصلی سریال بریکینگ بد، دائماً از نیرنگ بتمن برای ریختن طرح قتل افراد مختلف و گول زدن اطرافیانش استفاده میکند. بزرگترین و هوشمندانهترین نیرنگش مربوط به پایان فصل چهارم سریال میباشد.
- شرلوک هلمز آرتور کونان دویل معمولاً از نیرنگ بتمن در مقیاس کوچک استفاده میکند تا جنایتکاران را به دام بیندازد یا اطلاعاتی را که لازم دارد، به دست بیاورد. در طول داستان، او از هیچ کاری مثل قرار دادن گزارشهای قلابی در رسانهها و تغییر قیافه یا وانمود کردن به مردن (آن هم دو بار) دریغ نمیکند و هر کاری که لازم باشد، انجام میدهد تا پروندههای خود را حل کند. او حتی به دستیارش واتسون و مشتریهایش نیز دروغ میگوید و آنها را گول میزند، البته معمولاً نه طوری که باعث به خطر افتادن جانشان شود.
- در بازی هاف-لایف 2 و خصوصاً در اپیزود دوم این عنوان، معلوم میشود که جی-من تمام اتفافاتی را که از شروع بازی اول به وقوع پیوستهاند، ترتیب داده است. ولی هنوز عنوان بعدی از سری منتشر نشده تا معلوم شود هدفش از این کار چه بوده است.
منبع : frozenfireball.mihanblog.com