نقد سریال زخم کاری
سریال زخم کاری جدیدترین اثر محمد حسین مهدویان است. مستند سازی که در سالهای اخیر آثار سینمایی قابل قبولی ساخته است و حال بعد از تجربه مستند و سینمای مستندگونه به سراغ ساخت سریالی داستان محور آمده است. سریالی که در بین مخاطبان سروصدای زیادی به پا کرده است اما این محبوبیت نباید پوشش دهنده نقاط ضعف سریال باشد.
مهدویان و سینمایش قطعا جای صحبت بسیار دارد. کارگران جوانی که در ابتدا با مستندها و فیلمهای مستند گونهاش مشهور گردید. به خصوص مینی سریال ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز که نه سینمای داستانی بلکه مستندی داستانی بودند. خصوصیتی که نشان میدهد مهدویان در همه کارهایش علاقه دارد رگههایی از مستند را وارد آثارش کند و این سوال را مطرح کند آیا سینمای داستان محور را میشناسد.
زخم کاری متفاوت در ژانر
زخم کاری سریالی است که تا به اینجای کار ۱۰ قسمت از آن منتشر شده است. سریالی که حداقل در ژانر و سبک ساختش کاملا متفاوت از همه آثار ایرانی قرار دارد که یا کمدیاند یا خانوادگی. ژانر نوآر همان سبکی است که مهدویان تلاش کرده زخم کاری را بر طبق آن جلو ببرد. ژانری که در دهه ۵۰ میلادی آمریکا محبوب فیلمسازان بود.
نوآر یعنی درامهایی جنایی که فضای داستانی آنها در کثیفترین حالت ممکن برای مخاطب به نمایش گذاشته میشود. شخصیتهای سیاهی که تنها به فکر جنایت هستند و هیچگاه در وجودشان نمیتوانید نقطه روشنی پیدا کنید. ملودرامهای جنایی که حتی عاشقانههای کاراکترهایشان نیز به سیاهی میزند.
ایرادات زخم کاری
مهدویان در سریال زخم کاری دست به ساخت اثری در چنین ژانری زده است. ژانری که در ایران نمونههای آن را بسیار کم پیدا خواهید کرد و همین متفاوت بودن شاید دلیلی باشد که مخاطبان از سریال استقبال کردند. در واقع نه آن که سریال اثر درخشانی باشد بلکه بیشتر بابت تفاوت این اثر با دیگر آثار سینمایی است که میبینیم زخم کاری به یکباره مشهور میشود.
مخاطب ایرانی که در بهترین حالت ممکن سریالهایی را دیده است که همگی پایان خوش دارند و در انتها حتی آن قاتل بالفطره نیز فرشته میشود، حال در مقابل تاریکی اثری اقتباسی از مکبث قرار گرفتهاند. داستانی از نمایشنامهنویس مشهور انگلیسی یعنی ویلیام شکسپیر که مکبث او به اعتقاد بسیاری، بهترین نمایشنامهای است که او به نگارش در آورده است.
زخم کاری ایرادات گستردهای دارد که اگر آن را فقط به دغدغه آنکه چرا بازیگرانش سیگار میکشند یا مشروبات الکلی مصرف میکنند تقلیل دهیم در واقع به مخاطب توهین کردهایم. سریال یک درام عاشقانه نیست، بلعکس یک دنیای کثیف بر اساس قدرت است. قدرتی که محوریت اصلی آن به مالک با بازی «جواد عزتی» بر میگردد.
کثیف کاری به سبک زخم کاری
داستان درباره حرکت شخصیت اصلی به سمت دنیای کثیفی است که انتهای آن فساد مالی، فساد اخلاقی و مرگ است. در واقع مهدویان تمام تلاشش را کرده است که داستان و شخصیتهایش از نظر شما چرک باشند و در این راه موفق نیز بوده است. اما موفقیت او بدین گونه است که هر کسی میتواند کاراکتر منفی خلق کند. اما مسئله فقط خلق نیست بلکه جذابیت کاراکتر نیز در سبک نوآر مهم است.
زیرا در این سبک کاراکترها هستند که باید تمام بار اثر را بر دوش بکشند. انتخاب جواد عزتی و بازی او در نقش مالک تا حدود زیادی توانسته است سریال را موفقیت آمیز کند. اما مهارت بازی جواد عزتی نباید پوشاننده ضعف در شخصیتپردازی مالک یا شخصیتهای دیگر سریال باشد که اصلا نباید اسم شخصیت را بر روی آنها گذاشت، چون بیشتر کارکرد سیاهی لشکر دارند.
مالک کورلئونه!
اولین نکته در شخصیتپردازی مالک آن است که اصلا معلوم نیست او کیست؟ او یک فرد ترسوست که از همسرش کتک میخورد و بعد از انجام یک خلاف به استفراغ میافتد؟ یا کسی که به یکباره لاتی میشود که در قهوهخانه دعوا راه میاندازد؟. این تغییرات ناگهانی و بدون پشتوانه بزرگترین ضربه را به شخصیت مالک زده است.
بگذارید مثالی از فیلم پدرخوانده برای شما بزنم که چگونه مایکل کورلئونه با بازی «آل پاچینو» در قسمت اول این فیلم از یک شخصیت خنثی تبدیل به رئیس خانواده کورلئونه میشود. حال همان تغییر را با مالک مقایسه کنید. اصلا متوجه خواهید شد که مالک چه روندی را در تغییر از سمت یک انسان خنثی به سوی یک هیولا از سر میگذراند؟.
شخصیتهای دیگر سریال نه تنها همین شخصیتپردازی مالک و در کنارش سمیرا با بازی «رعنا آزادیور» را ندارند، بلکه گاهی از حد شخصیت تیپ نیز نزول میکنند. نقش «هانیه توسلی» به عنوان منصوره ریزآبادی یکی از همان نقشهاست. کاراکتری که گویی تنها حرکت مثبتش اغوای مالک است. یا کاراکتر نجفی با بازی «مهدی زمینپرداز» که از ابتدای سریال تا انتهای آن نه تنها هیچ کاری انجام نمیدهد بلکه به مسخرهترین حالت ممکن بر سر راه مالک گذاشته میشود تا مالک، تغییری که از آن حرف زدیم را به زور تحریک خارجی در خود ایجاد کند.
گمشده در تعلیق
داستان زخم کاری نیز چنگی به دل نمیزند. مهدویان خواسته همچون کارگردانان بزرگی مثل هیچکاک در ژانر نوآر که تعلیق را وارد داستانهایشان میکردهاند، عمل کند. تعلیقی که تنها در ابتدای سریال کمی ما را به فکر فرو میبرد که اصلا جریان سریال چیست. جریانی که در قسمت اول تقریبا تا پایان آن هیچگاه برای مخاطب مشخص نمیشود.
مشخص نبودن آن که قرار است چه رخ دهد تا قسمت دوم و حتی قسمت سوم نیز کشیده شده و همچنان مخاطب نمیداند که در حال دیدن چیست. پس این چه تعلیقی است که قرار نیست مخاطب بفهمد که بالاخره چه خواهد شد!. زیرا مهدویان همچون آثار سریالی صدا و سیما شلنگ آب را به محتوای داستان بسته است. بگذارید راحت صحبت کنیم در سه قسمت ابتدایی سریال تنها چیزی که خواهید فهمید درباره یک سری خانواده پولدار است که از ویلایی به ویلای دیگر آن هم با ماشینهای لوکسشان در حال حرکتاند.
سریالی خسته کننده
سریال به قدری صحنهها و سکانسهای اضافه و بیهوده دارد که مخاطب را نه تنها خسته بلکه در این برزخ نگه میدارد که سریعتر سریال را جلو ببرم تا بفهمم چه رخ داده است. این کشدار بودن ماجرا تا کنش اصلی قصه مالک که در قسمت سوم رخ میدهد، ادامه دارد. یعنی شما بعد از دیدن سه قسمت تازه به اتفاق اصلی و شروع داستان غرق شدن مالک در قدرت خواهید رسید.
مهدویان نیز با زومهای بیمورد، نماهای کلوزآپ و مدیومشات این خسته کنندگی سریال را دو چندان کرده است. نماهایی که دائم از چهره جواد عزتی گرفته میشود که گاهی همچون یک مفلوک اعظم است و گاهی همچون یک لات خیابانی و گاهی همچون یک رئیس مافیا. هرچند که جواد عزتی از پس نمایش همه این حالات برآمده و نشان داده که بازیگر کاربلدی است اما فکر کنم حتی او نیز از این همه نوسان شخصیت در تعجب باشد.
بازارگرمی با زخم کاری
سریال زخم کاری تجربه خوبی برای آن است که ژانرهای مختلف دنیای سینما را در کشورمان نیز داشته باشیم. اما بهتر بود که تنها برای کسب تجربه اثری ساخته نشود که پر از ایرادات خواهد بود. سریالی که نقش پررنگ بازاریابی با مانور بر روی سانسورهای ساتر در آن خود نمایی میکند. هرچند که تیغ تیز سانسور ساترا بر روی آثار سینمایی و سریالها بسیار زیاد است، اما بازارگرمی مهدویان و عوامل سریال و موج سواری برای دیده شدن سریال زخم کاری نیز در جای خود قابل تامل است.
دیدن زخم کاری را پیشنهاد نمیکنم زیرا بهتر است ابتدا آثار شاخص ژانر نوآر در سینمای جهان را ببینید و سپس به سراغ زخم کاری بیایید. زیرا این کار باعث میشود دیگر به سریال زخم کاری همچون یک اثر فوقالعاده یا شاهکار نگاه نکنید. زخم کاری در بهترین حالت اثری متوسط با بازی خوب جواد عزتی است و دیگر هیچ.