نقد انیمه پسر و مرغ ماهی خوار
انیمه «پسر و مرغ ماهیخوار»، قطعا آخرین قطعه از تئاتر رویاهای میازاکی است. این انیمه نویددهنده پایانی بر بیش از 60 سال فعالیت در حرفه انیمیشنسازی برای میازاکی خواهد بود. اثری که شخصیترین داستان را از تجربه زیستی میازاکی، فعالیتهای او در کنار همکارانش در استودیو جیبلی و روایتی از جهانی که در آن زندگی میکنیم، ارائه میکند.
استفاده میازاکی از نماد مرغ ماهیخوار بهعنوان شخصیت اصلی روایت جدیدش تنها یک معنا دارد؛ پایانی بر همه چیز. مرغ ماهیخوار نماد فرهنگی ژاپن و آسیایشرق است. نمادی که در اسطورههای ژاپنی وظیفه دارد، پیغامآورنده مرگ و عبوردهنده روح انسان از جهانی به جهان دیگر باشد. احتمالا انتخاب این پرنده از سوی میازاکی نیز بر همین مبناست. زیرا او میخواهد به مخاطبان و طرفداران خود و استودیو جیبلی بگوید دیگر تئاتر رویاهای میازاکی به سرانجام رسیده است.
به همین دلیل است که انیمه پسر و مرغ ماهیخوار را میتوان درواقع، آنچه گذشتی از تمام انیمیشنهای ساخته شده بهدست میازاکی و استودیو او دانست. تقریبا از تمام آثار قبلی ساختهشده توسط وی میتوان نماد یا ردی را در اثر جدیدش پیدا کرد. گویی درحال دیدن تاریخچهای از زندگی خود میازاکی همراه با تمام جهانهایی هستیم که تا به امروز آنها را خلق کرده است.
پسر و مرغ ماهیخوار که با عنوان «چگونه در این جهان زندگی میکنید» نیز شناخته میشود، نگاه فلسفی میازاکی به جهان پیرامونش را ارائه میکند. میازاکی در تمامی آثار خود جنگ را بهوضوح نشان داده است. انگار میازاکی در پس ذهنش همیشه در جنگ زندگی میکند. جنگی که احتمالا پایان آن با نابودی جهان همراه باشد. نابودی که میازاکی در آثار قبلی خود همیشه از به تصویر کشیدن آن طفره رفته است. اما اثر جدیدش بیپرده، ذهنیت میازاکی را درباره سرنوشت جهان به تصویر میکشد؛ و آن چیزی جز نابودی نیست. اگر مستند زندگی هایائو میازاکی را دیده باشید به این گذاره بیشتر دقت خواهید کرد.
زیرا میازاکی در آن مستند وقتی در مقابل دوربین با پرسشی درباره پایان کار استودیو جیبلی یا به تعبیری پایان جهان مواجه میشود، دیالوگی عجیب را به کار میبرد؛ «آینده روشنه، همه چیز از هم میپاشه. میتونم از همین الان ببینمش.»