نقد انیمیشن Luca
انیمیشن لوکا محصول جدید استودیو پیکسار نام دارد که بستر روایت داستانی خود را به کشور پاستا یعنی ایتالیا برده است. اثری که آن را نمیتوان جزو بهترینهای پیکسار قلمداد کرد اما میتوان گفت پیکسار در حرکتی قابل پیش بینی نشان داد که او نیز تسلیم سیاستهای جدید اسکار در قبال ساخت آثاری با مضامین اقلیتها شده است.
هالیوود و آکادمی اسکار مدتی قبل قوانین جدیدی را برای ساخت اثار سینمایی و انیمیشنی وضع کردند که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سینمای جهان را دچار پسرفت شدیدی خواهد کرد. پسرفتی که آن را به وضوح میتوان در اثر جدید استودیو پیکسار دید. به خصوص در دو اثر آخر این استودیو یعنی انیمیشن روح و انیمیشن لوکا، این تغییر سیاستگذاری بیشتر مشخص است.
اقلیتها در پیکسار
انیمیشن لوکا تلاش دارد تا با نمایش این مفهوم که اقلیتهای مختلف حق زندگی در جامعه را دارند به مخاطب خود بگوید که تفاوتهای ما نباید باعث شود تا از سوی جامعه طرد شویم. طرد شدگی که در انیمیشن لوکا در قالب ماهیت اصلی شخصیتهای قصه که هیولای دریایی هستند یا شخصیتهای معلولی که در انیمیشن به نمایش در میآیند، برای مخاطب بازگو میشود.
نمایش اقلیتها حداقل در سه اثر آخر استودیو پیکسار به
وضوح قابل مشاهده است. حال این اقلیتها میتواند نژادی، زبانی، جسمی و حتی
جنسی باشد. نگاهی به عوامل سازنده اثر نیز پیش از پیش این نکته را واضح
میکند که ساخت لوکا همچون انیمیشن روح بیربط به قوانین جدید سینمای
آمریکا نیست.
اثری ایتالیایی از کارگردانی ایتالیایی
انیمیشن لوکا توسط Enrico Casarosa ساخته شده است. کارگردان ایتالیایی که سابقه حضور در تمامی انیمیشنهای مطرح پیکسار از انیمیشن روح تا داستان اسباببازی و غیره را دارد، اما نه به عنوان کارگردان یا نویسنده. در واقع لوکا اولین اثر این کارگردان ایتالیایی بوده که نگارش ایده اولیه داستان نیز توسط خود او انجام گرفته است.
انتخاب فضای داستانی انیمیشن که در یکی از شهرهای ساحلی ایتالیا است یا استفاده از نمادها و اِلمانهای فرهنگی و اجتماعی ایتالیایی نیز به سلیقه کارگردان اثر باز میگردد؛ حتی نمایش آرزوی دو شخصیت اصلی برای رسیدن به یک موتور وسپا. زیرا انریکو کاساروسا در مصاحبههای خود گفته بود که در بچگی همیشه آرزوی داشتن موتور وسپا را در سر میگذرانده است.
صداپیشگی دو شخصیت اصلی نیز توسط بازیگران نوجوان نام آشنای آمریکایی انجام گرفته است. Jacob Tremblay که بازی او را در فیلم Wonder محصول سال 2017 به خاطر داریم گوینده نقش لوکا است و Jack Dylan Grazer که در فیلم Shazam! محصول سال 2019 بازی کرده است نقش آلبرتو را برعهده داشته است.
هیولاها در کنار انسانها
پیکسار را همگی ما به عنوان مجموعهای میشناسیم که
حداقل در قصه گفتن ید طولانی دارد و میداند که چگونه قصههای خود را برای
مخاطبانش تعریف کند. قصه جدیدی که پیکسار این بار به سراغ آن رفته در کشور
ایتالیا جریان دار،. کشوری که با پاستا و همچنین سواحل آفتابیاش شناخته
میشود.
لوکا داستان دو دوست را روایت میکند که از دنیایی متفاوت نسبت به انسانها آمدهاند. آنها هیولای دریایی هستند که در زیر آب زندگی میکنند و تلاش دارند تا با ورود به دنیای انسانها تجربه جدیدی را کسب کنند. پیکسار با ادغام افسانههای محلی همچون هیولای دریاچه نس و قدرت قصهگویی خود تلاش کرده است تا در لوکا همچون انیمیشن به پیش به مضمون دوستی بپردازد.
به دنبال تجربههای جدید
از همین روی، ساختار داستانی و شخصیتپردازی لوکا را میتوان متشابه با انیمیشن به پیش در نظر گرفت. زیرا در آن انیمیشن نیز ما شاهد حضور دو شخصیت در قالب دو برادر بودیم که یکی فردی آزاد و مستقل بود و دیگری فردی ترسو که تلاش داشت تا تجربه جدیدی را در زندگیاش تجربه کند. ساختار شخصیتهای لوکا نیز در این انیمیشن همین گونه است.
ما شاهد دو شخصیت اصلی پسر هستیم که با یکدیگر دوست هستند. آلبرتو که پسری ماجراجو و نترس است و دیگری لوکا که فردی محافظه کار است. لوکا که تمام عمر خود را در دریا گذرانده طی اتفاقی با آلبرتو آشنا میشود و آلبرتو او را به سطح آب میآورد. لوکا که تا به حال از آمدن به سطح آب منع شده است با آمدن به سطح زمین تجربههای جدیدی را کسب میکند که همین تجربیات باعث میشوند تا خط اصلی داستان ادامه پیدا کند.
پیکسار و سفارشی شدنش
انیمیشن لوکا تلاش دارد تا با مانور بر روی نمایش دوستی بین شخصیتهایش نشان دهد که همه انسانها باید دوستانی داشته باشند که آنها را همان گونه که هستند بپذیرند. همچنین اثر به مخاطب خود گوشزد میکند که جامعه نیز باید پذیرای این تفاوتها باشد و انسانهای متفاوت را با هر نوع تفاوتی در درون خود بپذیرد. همچون ساکنین شهر که بعد از متوجه شدن هویت لوکا و آلبرتو آنها را در میان خود پذیرفتند. البته بخشی از محتوای انیمیشن لوکا را میتوان در قالب نمایش اقلیتهای جنسی نیز تفسیر کرد. هرچند که انیمیشن این موضوع را به صورت غیرمستقیم و در قالب دوستی دو شخصیت اصلی ارائه میدهد و نه به طور مستقیم.
هرچند که به اعتقاد کارشناسان لوکا را میتوان اقتباسی
پنهان از فیلم Call Me By Your Name محصول سال 2017 دانست. اثری که به
زندگی اقلیتهای جنسی میپردازد و لوکا چه به لحاظ جهان داستانی و حتی
شخصیتپردازیها شباهتهای بسیاری به این فیلم دارد. شباهتی که پیکسار را
پیش از پیش در ظن این انتقاد قرار میدهد که بیشتر از آنکه استودیویی خلاق
باشد در حال تبدیل شدن به استودیویی سفارشی است.