ای کاش وارد نمیشدی | نقد کمیک استریپ انتشارات پرتقال
من به عنوان فعال صنعت کمیک از ایدههای جذاب و تولید کتابهای کمیک استقبال میکنم. اما گاهی ایدهها همچون این مثل معروف هستند که میگوید: ” ما را به خیر تو امیدی نیست شر مرسان”. کتاب کمیک استریپ انتشارات پرتقال با نام “جناب نارنجی وارد میشود” دقیقا مصداق همین مثل است.
ابتدا بگویم که فرق کمیک و کمیک استریپ چیست؟ کمیک داستانی دنبالهدار است که در چند جلد و کتاب یا حتی یک جلد نوشته میشود و محتواهای مختلفی از جمله ژانر ابرقهرمانی دارد. اما کمیک استریپ تک صفحه است و داستانی کوچک را با طنز در قالب علت و معلول بیان میکند. کمیک استریپها در اوایل قرن بیستم یعنی سالهای 1900 تا 1930 بسیار محبوب بودند و در اکثر روزنامههای مشهور آمریکا صفحهای مختص به این روایتهای طنز وجود داشت. هرچند که امروزه نیز همچنان این کمیک استریپها در روزنامهها وجود دارند.
نکته اصلی کمیک استریپها مدل روایت ماجرا به زبان طنز است. به طور مثال میتوان به داستانهای طنز گارفیلد (همان گربه نارنجی عاشق لازانیا) که از جمله مشهورترین شخصیتهای کمیک استریپی است اشاره کرد. شخصیتی که داستانهای کوتاه تک صفحهای او که نهایتا در چند پنل نوشته میشوند، بین افراد علاقهمند به این حوزه کاملا شناخته شده است.
پس تا به این جا فهمیدیم که کمیک استریپ یعنی مجموعهای از تصاویر که داستانی تک خطی ساده را با روایت طنز و رابطه علت و معلولی برای مخاطب بیان میکند. این مدل داستانها، تک خطی و بدون دنباله هستند و از اپیزود یا قسمتهای زیاد و بدون ارتباط به یکدیگر تشکیل شدهاند.
به زور باید بخندیم
برگردیم به سراغ اولین کتاب تالیفی انتشارات پرتقال به نام جناب نارنجی وارد میشود. این کتاب که به گفته خود مولف در سبک کمیک استریپ نوشته شده، برای مخاطبان کودک و نوجوان در نظر گرفته شده است. البته بنا بر گفته نویسنده کتاب برای رده سنی 7 سال تا هزار سال است! با جمله بالا احتمالا این کتاب باید در صدد جذب من نیز باشد، اما بیشتر از آن که جذب آن شوم، با خود فکر میکنم چرا باید این کتاب اصلا منتشر شود. کتابی بینهایت بیمزه، با شوخیهای سرد و البته عدم رعایت هر آنچه که در طنز و دنیای کمیک استریپ میشناسیم.
پیشنهاد میکنم قبل از خواندن این کتاب سراغ کتاب “چگونه موقعیت کمیک خلق کنیم” آقای محمدحسین نیرومند بروید. کتابی که با بررسی آثار “کینو” و “سامپه” دو تن از افراد سرشناس صنعت کمیک استریپ به این معقوله میپردازد که چگونه میتوانیم در دنیای کمیک استریپ موقعیت طنز خلق کنیم.
کتاب با بررسی 70 اثر به شما میگوید که برای خلق موقعیت خندهدار مبتنی بر تصاویر (چرا که در کمیک استریپ این تصاویر هستند که بار اصلی ایجاد موقعیت طنز را دارند و نه دیالوگها) چگونه باید عمل کنید. برای خلق یک موقعیت کمیک شما نیاز به حداقل 5 پنل دارید. پنل یا همان قاب معرفی ابتدایی موقعیت، قابهای دو تا چهار برای پرداخت و شرح ماجرا و قاب انتهایی برای به نتیجه رساندن ماجرا.
لوگوی انتشارات پرتقال
خالی از هیچ انتشارات پرتقال
سوال من این است که در کتاب “جناب نارنجی وارد میشود” کدام یک از این موارد بالا رعایت شده است. در ابتدا که بار طنز تمام پنلها بر عهده دیالوگها و البته رسم الخط رسمی و لحن عامیانه آن است. رسم الخطی که ما در کتابها و مجلات میخوانیم و لحن عامیانهای که در شبکههای مجازی شاهد آن هستیم. ترکیبی سمی که به نظر میرسد قرار است همین نیمچه ادبیات فارسی که کودکان و نوجوانان این کتاب مخاطب آن هستند را نیز نابود کند.
یا عامیانه بنویسید یا رسمی، رسم الخط رسمی با لحن عامیانه دیگر چیست؟ برای همین هم کل دیالوگهای کتاب سرد و بدون هیجان است. زیرا به عنوان مخاطب باید هر جمله را با دقت بیشتر بخوانم تا بفهمم لحن آن چه میگوید و از سمتی رسم الخط چه نشان میدهد.
اگر از دیالوگها بگذریم به روایت داستانی و موقعیتهای کمدی خواهیم رسید. برای انجام شوخیهایی که مخاطب به آنها بخندد یا حداقل در ذهن خود از خواندن آن راضی باشد، ما نیاز به خلق موقعیت کمدی داریم. فرض کنید موقعیت کمدی در دو پنل برای شما نمایش داده شود. در پنل ابتدایی مجموعهای از لباسها میبینید و شخصیت که چهره او مشخص نیست میگوید، عمرا بتوانی حدس بزنی اینجا چه مغازهای است. سپس در پنل دوم شخصیت ظاهر و میگوید چون اینجا مغازه نیست؛ کمد لباسهای جورواجور من است! آیا به این موقعیت خواهید خندید؟.
ووی!
بله، این موقعیت در کتاب “جناب نارنجی وارد میشود” وجود دارد. موقعیتی که هیچ بویی از طنز نبرده و من که هیچ، حتی برای مخاطب کودک هم جذاب نیست. کتاب پر از این سکانسهای دو پنل یا سه پنل است. موقعیتهایی که هر کدام بیمزهتر از قبلی هستند و پنلهایی که هیچ ربطی به همدیگر ندارند و اگر دیالوگها را از آن حذف کنیم تنها یک کاراکتر نارنجی رنگ از آن باقی میماند.
“ووی! موهای لخت هم دردسر ساز است:”. از محتوای دیالوگ که معلوم نیست اصلا درباره چه چیزی حرف میزند که بگذریم، ووی! ابتدای جمله دیگر چیست؟ تیکه کلام است؟. فکر کنید من ابتدای هر جملهای که مینویسم بگویم، ووی! حالتان چطور است؟ ووی! خوب هستید؟ ووی! چه خبری دارید؟ ووی! … بهتر نبود تیکه کلام دیگری انتخاب میگردید تا این چهار حرفی که از روی صداگذاری مشهور فضای مجازی انتخاب شده است. صدایی که بر روی کلیپهای سر خوردن مردم گذاشته میشود.
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
حافظ میگوید، “عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو”. جدا از محتوای رو به نابودی کتاب، تصویرسازی و شخصیت خود نارنجی قابل تامل است. کاراکتری که نشان میدهد تصویرگر توانسته به خوبی شخصیتی را به تصویر بکشد که مخاطب از دنبال کردن تصاویر او در صفحات کتاب خسته نشود. شاید تنها برگ برنده کتاب نیز همین شخصیت نارنجی باشد که احتمالا انتشارات پرتقال از او در محصولات دیگرش نیز استفاده کند. به خصوص انتهای کتاب که از مخاطب خواسته میشود او از امروز داستان برای نارنجی بنویسد.
نمیدانم، ولی حدس میزنم این کتاب تنها برای این منتشر شده تا ما با کاراکتر نارنجی آشنا شویم و بعدها انتشارات پرتقال از این شخصیت به عنوان برند خود استفاده کند.
منبع مجله کمیکا