همه آنچه که باید درباره داستاننویسی بدانید
داستان چیست؟
داستان بازگو کننده یک سفر است. در یک داستان ، ما شخصیت یا مجموعهای از شخصیتها را در حین سفر دنبال میکنیم. زیرا آنها در راه این سفر با موانع متنوعی برخورد میکنند و این خود سرآغاز شکلگیری یک قصه است. قصه یا داستان قدیمی ترین قالب هنری برای بشر بوده است. قالبی که از طریق آن می تواند سرگذشت و تجربیات خود را به نسل های بعدی انتقال دهد.
انسانهای غارنشین اولین داستان گویان تاریخ بودند. آنها با روایت داستانهایی از شکار حیوانات یا مبارزه با خطرات طبیعی بخشی از دانش خود را به نسل بعد منتقل میکردند. از آن زمان تا به امروز بشر در زمینه قصه گویی پیشرفت بسیاری داشته است و نویسندگان زیادی در عرصه ادبیات داستانهای زیادی را به رشته تحریر در آوردهاند.
داستان بیان یک واقعه است؛ چه به صورت واقعی و چه خیالی. داستانها به گونهای هستند؛ که شنونده فقط با شنیدن آن میتواند همان اتفاق درون داستان را تجربه یا بیاموزد. داستان در واقع ابزاری برای انتقال اطلاعات ، تجربه ، نگرش یا دیدگاه است. هر داستانی یک گوینده و یک شنونده دارد، مهم نیست که در چه رسانهای بیان میشود بلکه مهم آن است که کسی باشد که داستان را تعریف کند و کس دیگری که داستان را بشوند.
اما ، داستانها از کجا میآیند؟ ما هر روز قصه میگوییم البته بیشتر برای خودمان. ما برای خودمان قصه میگوییم تا نکتهای را بیان کنیم ، آیندهای احتمالی را تصور کنیم ، به خود یادآوری کنیم ، خود را سرزنش کنیم یا حتی خودمان را آرام کنیم. درون هر یک از ما یک سیستم پیچیده قصه گویی وجود دارد که فعال ، غنی از محتوا و به اعتقاد من برای سلامتی و تندرستی هر یک از ما بسیار ضروری است.
داستانها دقیقا از خود ما متولد میشوند و ما خالق آن ها هستیم. در نتیجه ، اولین گوینده داستان خود ما و اولین شنونده نیز خود ما هستیم. طبق تعاریف، داستان یعنی ایجاد کردن شخصیتهای تخیلی و توضیح روابط آن شخصیتها و رو به رو شدن داستان با رویدادها و حوادث، که از تجربیات خلاقانه یک نویسنده سرچشمه میگیرد.
اساتید بسیاری درباره تعریف داستان صحبت کردهاند، به طور مثال رضا براهنی در کتاب «قصهنویسی» میگوید: «داستان نوشتهای است که در آن ماجراهای زندگی به صورت حوادث مسلسل گفته میشود.»
یا ادواردمورگان فورستر در کتاب «جنبههای رمان» داستان را چنین تعریف میکند: «داستان نقل وقایع است به ترتیب توالی زمان. برای مثال، ناهار پس از چاشت و سه شنبه پس از دوشنبه و تباهی پس از مرگ میآید و برهمین منوال، داستانی که واقعاً داستان باشد باید واجـد یک ویژگی باشد: شنونده را برآن دارد که بخواهد بداند بعد چه خواهد شد.»
پس میتوان گفت داستان یا روایت مجموعهای از حوادث متصل است که از طریق کلمات (نوشتاری یا گفتاری) ، تصاویر (ساکن و متحرک) ، زبان بدن ، اجرا ، موسیقی یا هر نوع ارتباط دیگر بیان میشود. شما میتوانید در مورد هر چیزی داستانی بگویید که این وقایع توصیف شده میتوانند واقعی یا خیالی باشند. در مورد همه چیز و همه زمانها داستانی وجود دارد.
هر زمان به شخصی درباره اتفاقاتی که رخ میدهد حرفی میزنید ، بدون توجه به موضوع یا زمان وقوع آنها در واقع در حال تعریف داستانی هستید.
داستانها از هزاران سال پیش بخشی از فرهنگ و جامعه بشری بودهاند، احتمالاً از زمان وجود انسان! این داستانها در گذشته و حال و در بین افرادی از هر فرهنگ ، مذهب و نژادی دیده میشوند. بنابراین توصیف مفهوم داستان در واقع کمی دشوار است. برخی میگویند که زندگی از یک سری داستانهای بیپایان تشکیل شده است، از یک رفت و آمد ساده گرفته تا مدرسه یا کار ، تا همه وقایع زندگی ما ، همه چیز داستانی دارد.
محتوا و عناصر داستان
نوشتن داستان اصول خود را دارد؛ به نحوی که میتوان گفت برای نوشتن آن نیازمند قواعد خاص نگارشی هستیم. اجزای اصلی داستان یا محتوای قالب ساخت را عناصر داستان مینامند. به همین خاطر داستان دارای چند عنصر اصلی است.
1) زمینه (فضا)
2) نماد
3) درونمایه یا مضمون
4) پیرنگ (خط داستان یا نقشه، طرح یا الگوی)
5) کانون تمرکز (هستهی داستان)
6) شخصیتها (کاراکتر پردازی)
7) گفتگو یا دیالوگ
8) معنا (پیچش)
9) روایت و زاویه دید
زمینه یا فضا همان بستر روایت رمان یا داستان شماست. شناخت اوضاع و حال کارکتر بستگی به زمینهای است که شما برای مخاطبین تفسیر میکنید؛ این مسئله میتواند شامل بعد مکانی و زمانی یا اوضاع و احوال اقتصادی سیاسی موجود در دنیای حاکم باشد.
نکته: نویسنده باید بر اساس فرم و فضا اطلاعات جامعی را نسبت به بستر روایت به خواننده ارائه دهد. حال آنکه این پلتفرم میتواند در زمینهی جغرافیا، تاریخ یا حتی بحث اجتماع و فرهنگ نیز ظاهر شود.
برای درک بیشتر و همزاد پنداری مخاطبین با اثر نویسنده به نماد سازی روی میآورد. نماد سازی نوعی شخصیت پردازی محسوب میشود، به عنوان مثال در شاهنامه فردوسی ما با سیمرغ که در نماد خرد است؛ مواجه هستیم.
نکته: شما میتوانید با استفاده از نمادها درک مخاطبین از زمینهسازی داستانتان را بالاتر ببرید.
ایجاد درون مایهای مناسب برای داستان مهم ترین بخش، قبل از به تحریر درآمدنش است. مضمون، نوع نگرش نویسنده به قضایاست. این ماجرا در بیان شخصیتها و یا نوع روایت اثر دخیل شده که اصولا با موضوع داستان یکی نیست.
نکته: میتوان اذعان کرد داستان قالبی برای ارائهی تفکر و بینش نویسنده به مخاطب است.
پیرنگ (خط داستان یا نقشه، طرح یا الگوی)
نقشه، سیر منطقی اتفاقات داستان است؛ که به آن Plot هم میگویند. به نوع دیگر به روندی علت و معلولی در طرح داستان پیرنگ گفته که شامل الگویی جامع از شروع تا پایان روایت است.
نکته: یکی از دلایل جذابیت داستان پیرنگ آن محسوب میشود.
تمرکز و مسئلهی اصلی داستان هسته آن نامیده میشود. البته پیرنگ حول محور آن میگردد که به عبارتی میشود گفت کانون تمرکز داستان به است؛
نکته: این عنصر جزو 4 عنوان موثر در جذابیت یک اثر به حساب میآید.
پیرنگ و زمینه شخصیت پردازی در کنار هسته جزو تاثیر گذارترین بخشهای یک روایت است. در اصل این شخصیتها هستند که یک داستان را به وجود میآورند؛ به نحوی که از اول تا آخر قصه مخاطب درگیر مسائل پیرامون همچنین کنش و واکنشهای این کاراکترها هستند.
دیالوگ بین کارکترها از جالبترین بخشهای ساخت یک داستان قوی است. این مطلب زیر مجموعه شخصیتها و بر اساس زمینه داستان شکل میگیرد. هر چقدر گفتگو قوی باشد؛ میتواند خواننده را سر ذوق آورد.
هر چه در مورد داستانها گفتیم سر جای خود، اما تا زمانی داستان فاقد آن پیچش لازم باشد وجود آن اثر بی ارزش و پوچ خواهد بود. در اصل هر چقدر پیچش داستانتان قوی باشد خواننده نمیتواند پیان آن را حدس بزند و این به تنهایی باعث مهیج شدن نوشته شما میشود.
روایت و زاویه دید
اول از همه به تعریف این عنصر میپردازیم. به نوع دید راوی داستان زاویه دید میگویند؛ در کل سه نوع زاویه دید داریم که به شرح زیر است.
الف) اول شخص ب) دوم شخص ج) سوم شخص
زاویه دید الف محدود است زیرا شما فقط از دید خود به ماجرا نگاه میکنید و در اصل از حال و احوال مخاطبین خبر ندارید. اما خوبی این نوع روایت این است که شما راحت داستان را بازگویی میکنید. در بخش ب ما بیشتر شاهد استفاده این سبک روایت در کتابهای علمی انگیزشی و موفقیت هستیم که زیاد به کار ما نمیآید.
اما گزینهی (ج) که به ضعم داستان نویسان مشهور و به نام از سختترین و شرینترین نوع روایت بوده؛ میتوان اعلام کرد به دانای کل مشهور است. در این نوع شما میتوانید جای تک تک افراد داستان خود را بیان کنید و از حالات روحی و روانی شخصیتها به مخاطبین اطلاعات بدهید.
ممنونم از اطلاعات مختصر و مفیدی که ارائه دادید