انیمه چیست؟
انیمه، واژهای که بسیاری از ما در جایی از آن شنیده و ممکن است در فکر فرو رفته باشیم که چه چیزی است. این واژه، بیانگر هنری جذاب، متفاوت و عمیق است که کمتر امثال آن را دیده و تجربه کردهاید. انیمه، در ریشه لغوی خود در اصل همان کوتاه شده Animation (پویانمایی یا انیمیشن) است و در ژاپن پویانماییهای تلویزیونی (چه ژاپنی و چه از دیگر کشورها) انیمه نامیده میشوند؛ گرچه معنای این لغت در دیگر فرهنگها کاملاً متفاوت است. در دیگر فرهنگها، انیمیشنها و پویانماییهای ژاپنی را با کلمه انیمه خطاب میکنند. میتوان گفت در اصل لغت انیمه اشاره به پویانماییهای ساخته شده توسط کشور ژاپن دارد و نامی است برای خطاب آنها و جداسازیشان از دیگر پویانماییها. زمانی که از کلمه انیمه استفاده میشود، منظور سبک خاصی از پویانمایی و طراحی انیمیشن است که کاملاً مختص به ژاپن است و هیچ کشوری حتی سعی در ساختن آن نداشته.
ریشه ساخت انیمه به سال ۱۹۱۷ باز میگردد و در آن سال اولین انیمهها و پویانماییهایی از این دسته به نمایش درآمدند؛ این هنر تا به الان ادامه داشته و آثاری فوقالعاده جذاب و متفاوت را در خود جای داده است. هر ساله ما شاهد پیشرفت و به نمایش درآمدن آثاری کاملاً متفاوت و جذاب در زمینه انیمه هستیم که هر کدام نهایت سعی خود را میکنند تا پیشرفتی حاصل کرده و جذابیت بیشتری داشته باشند. از ویژگیهای بارز یک انیمه (چه انیمههای جدید و چه انیمههای قدیمی از این ویژگیها برخوردار است و گذشت زمان تاثیری در عوض شدن آنها نداشته و نخواهد داشت) میتوان به یک مکانسیم کاملاً متفاوت داستانگویی و ارائه داستان، گرافیک و طراحیهایی کاملاً ویژه و مناسب خود، شخصیتپردازی ایدهال و مثالنزدنی (!) و نیز ایدهها و تکنیکهای گرافیکی کاملاً مجزا و جذاب اشاره کرد. داستانسرایی و ارائه یک داستان کامل، جذاب، درگیرکننده و به یادماندنی از پایههای انیمه است و در بیشتر آنها چنین چیزی رعایت شده و به خوبی دیده میشود. در ساخت انیمه، کمتر بر روی انیمیشنهای حرکت و راه رفتن کار میشود و بیشتر تمرکز سازندهها بر روی افکتهای دوربین و زاویههای دید آن است. در اصل این یکی از دلایل متفاوت بودن طراحی انیمهها است که بیشتر سازندهها به خوبی بر روی آن کار کردهاند. همچنین عنصر رنگپردازی نیز در انیمهها بسیار حائز اهمیت است و سازنده در بیشتر مواقع سعی میکند اثرش دارای رنگ پردازیهای کاملاً زنده و پویا باشد که عناوین ویژهای نیز در این امر به چشم میخورند که در آینده به معرفی آنان خواهیم پرداخت.
دو انیمهای که تمرکز زیادی بر روی استفاده از رنگهای مختلف و پویا دارند. سمت چپ Shigatsu Wa Kimi No Uso «دروغ تو در آپریل» و سمت راست Re:Zero Kara Hajimeru Isekai Seikatsu «شروع دوباره زندگی در دنیایی دیگر از صفر» هستند. طراحیهای بینظیر و استفاده کاملاً عالی از رنگ پردازی، از دلایل محبوبیت این دو هستند.تاریخچه
در صنعت انیمه، سازندگان و استدیوهای نامداری وجود دارند که قطعاً هر کسی یکی از آثار آنها (ممکن است در کودکی دیده باشید و حتی متوجه نشده باشید که انیمه است) را دیده است. از این سازندگان ماهر و استدیوها، میتوان به استدیو Ghibli و آقای میازاکی اشاره کرد. بیشتر کارهای آقای میازاکی توسط استدیو Ghibli ارائه شدهاند و میتوان به گونهای این دو را مرتبط به هم دانست. از آثار کاملاً عالی و بینقص استاد میازاکی میتوان به شهر ارواح، قلعهای در آسمان، قلعه متحرک هاول و … اشاره کرد. آثار استاد میازاکی، در عین ساده بودن بسیار عمیق، جذاب و متفاوتاند و به صورتی کاملاً حرفهای، حقایق جامعه و زندگی را به تصویر میکشد و جالب این است که درجه سنی آثار وی نیز مناسب کودکان است! البته بیشتر آثار وی درجه سنی مناسب کودکان را دارند که به این معنا نیست که یک کودک نمیتواند داستان را درک کرده و از آن لذت ببرد بلکه به این معنا است که آثار استاد میازاکی دردهای جامعه، فقر، تنگدستی، عشق و … را با زبانی کاملاً ساده و کودکانه بیان میکند که حتی یک بزرگسال نیز از تماشای آنان به وجد آمده و شروع به تحسین چنین آثاری میکند. در اصل این یکی از ویژگیهای بارز انیمهها این است که محتوایی فراتر از درجه سنی خود ارائه دهند؛ یعنی محتوایی که هم درجه سنی مذکور میتواند به طور کامل درک کند و هم درجههای سنی بالاتر به تمجید از آن بپردازند. در واقع محتوایی که در آثار استاد میازاکی (و هزاران اثر دیگر) دیده میشود چیزهایی را به یک کودک میآموزد که هیچ وقت نمیتواند به سادگی آن را یاد بگیرد و البته این چیزها فراتر از محتوای درکی است که جامعه ممکن است برای یک کودک در نظر بگیرد و انیمه سعی دارد واقعیتهایی را به کودک بیاموزد که وی ممکن است در آن لحظه درک کاملی از آن نداشته باشد ولی قطعاً بعدها به کار وی میآید.
اثری بینظیر و کاملاً متفاوت که میتواند اشکتان را درآورد! Grave Of The Fireflies «قبرستان کرمهای شبتاب»، اثری است که شما را با وجههای پنهان جنگ و دردی که به کودکان وارد میکند، آشنا خواهد کرد. تماشای این اثر باعث میشود برای مدتی فقط در فکر فرو رفته و از انسانیت متنفر شوید!همانطور
که قبلاً ذکر شد، انیمهها از سال ۱۹۱۷ شروع به ساخته شدن کردند و در آن
زمان آثاری کاملاً ساده، با گرافیکی بسیار معمولی به نمایش درآمدند. در اصل
پیدایش انیمهها به دلیل الهام برداری کارگردانان ژاپنی از انیمیشنهای
ساخته شده توسط دیگر کشورها مانند آمریکا و روسیه بود. قدیمیترین انیمه
ساخته شده تحت عنوان Katsudo Shashin شناخته میشود که تاریخ انتشار و
سازنده آن معلوم نیست. ممکن است این انیمه حتی قبل از سال ۱۹۱۷ و در سال
۱۹۱۲ ساخته شده باشد ولی منبع موثقی برای ذکر این ادعا پیدا نشده است. مدت
زمان این انیمه ۳ ثانیه است و پسری را نشان میدهد که متنی را به ژاپنی
نوشته و کلاه قرمز رنگش را به هوا پرتاب میکند. این انیمه کاملاً ابتدایی
ساخته شده و تنها از دو رنگ سیاه و قرمز در آن استفاده شده است. در سال
۱۹۱۷ اولین انیمهها با محتوایی تقریباً ارائه شدند که میتوان به Nakamura
Ganta ساخته Seitarō Kitayama، اشاره کرد. بیشتر
کارهای آقای کیتایاما در محدوده سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۸ ساخته شده و همه
آنها کارهای اولیه و سادهای بودند. انیمه مذکور مدت زمانش ۲ دقیقه است و
درباره یک سامورایی است که سعی میکند شمشیر جدیدش را بر روی یک فرد امتحان
کند. سرانجام در سال ۱۹۴۵ اولین انیمه کامل تحت عنوان Momotarō: Umi no
Shinpei بر روی پرده سینمای ژاپن پخش شد. این انیمه نسبت به دیگر کارها به
شدت پیشرفت کرده و مدت زمانش ۷۴ دقیقه بود. اثر مذکور به کارگردانی Mitsuyo
Seo و برای نیروی دریایی ژاپن ساخته شد. انیمه محتوایی مرتبط به جنگ جهانی
دوم و البته نیروی دریایی ارائه داده است. داستان در مورد یک خرس، میمون و
قرقاول است که تمرینات خود را در نیروی دریایی تکمیل میکنند و برای رفتن
به ارتش اعزام میشوند. داستان انیمه بیشتر درباره جنگ جهانی و تاثیر نیروی
دریایی بر آن موفقیت ژاپن در آن است. داستان بسیار ساده است که خوشبختانه
به عنوان یک کار تکمیل شده و اثری که ۷۴ دقیقه است، کاملاً مناسب است. در
واقع یکی از منابع اصلی الهام کارگردانان ژاپنی، موفقیتهای شرکت Walt
Disney و انیمیشنهای وی بود که باعث شد ژاپنیها روی به ساخت انیمه و
آثاری کاملاً موفقتر و جذابتر از آثار دیگر کشورها بپردازند. در سال
۱۹۶۰، آقای Osamu Tezuka با استفاده از انیمیشنهای شرکتهای خارجی سعی در
الهام برداری از تکنیکهای ساخت انیمیشن آنان کرده و تا حدودی موفق به پدید
آوردن آثار متفاوت و جذابتری شد. اولین انیمهای که سرانجام در تلویزیون
ژاپن به نمایش درآمد انیمه Three Tales بود. پس از آن Otogi Manga Calendar
در سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴ شروع به پخش کرد. این انیمه در ۲ سری ساخته و توسط
۲ شبکه مختلف به نمایش درآمد. سری اول از ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۲ و در طی ۳۱۲ قسمت
۳۰ دقیقهای نمایش داده شد و سری دوم از سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ در ۵۴ قسمت به
نمایش درآمد. انیمه به روایت تاریخ از طریق فردی میپرداخت که کنجکاوی
زیادی داشت و در بیشتر روزها فکر میکرد که در گذشته این روز چه بوده است.
قابل ذکر است برخی از صحنههای انیمه با عکسها و فیلمهای واقعی ترکیب
میشد. این انیمه نیز مانند بیشتر آثار آن زمان سیاه و سفید بوده و از رنگ
پردازی برخوردار نبود.
در سال ۱۹۷۰، جهش بزرگی در زمینه مانگا (کمیکهای ژاپنی. قابل ذکر است که مانگاها نیز با کمیک بسیار متفاوت بوده و مانند انیمه از رسم و شیوه خاص خود برخوردار هستند. یکی از فرقها، تماماً دست ساز بودن آنها و سیاه و سفید بودنشان است.) و رمانها و کتاب مصورهای گرافیکی ژاپنی رخ داد و تعداد آنها به شیوه قابل توجهی افزایش یافت. این افزایش تعداد طرفداران زیادی نیز برایشان دست و پا کرد و مانگا، تا کنون به عضوی فراموش نشدنی از زندگی ژاپنینان بدل گشته است. کارهای آقای Osamu Tezuka محبوبیت بسیاری یافت و به وی لقبهایی همچون “افسانه” و یا “خدای مانگا” تعلق گرفت. کارهای ایشان، تاثیر بسیاری چه در مانگا و چه در انیمه داشته و تا کنون نیز انیمههای بسیاری از شیوههای روایت داستان و شخصیت پردازی وی الهام گرفته و طبق آن عمل میکنند. ژانر Mecha (ژانری که به تمرکز بر روی رباتها و جنگ آنان میپردازد) توسط آقای Tezuka پایه گذاری شده و پس از مدتی توسط کارگردانهای دیگر جدا شده و آن نیز به شاخههای مختلف تقسیم گشت که امروزه انیمههای زیادی را میبینیم که هر کدام از رباتهایی خاص استفاده میکنند. میتوان پرطرفدارترین و معروفترین ربات را در جامعه ژاپن Gundam نامید. نوعی از رباتها که خلبان را درون خود جای میدهند و برای جنگ و همچنین مبارزات تن به تن کاملاً مناسباند. انیمه در سال ۱۹۸۰ از نظر فروش جهش بزرگی کرد و فروش انیمههای ژاپنی و نیز علاقهمندان و خریداران آن بسیار بیشتر از قبل شدند. این فروش در سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ بسیار بیشتر شد و انیمهها معروفیت جهانی پیدا کردند. از موفقترین دستاورد های انیمه در آن زمان، میتوان به شاهکار شهر اشباح اثر استاد هایائو میازاکی و ساخته استدیو Ghibli اشاره کرد که در فستیوال فیلم برلین موفق به دریافت جایزه Golden Bear و در ۷۵مین مراسم اسکار، اسکار برترین دستاورد انیمیشنی را کسب کرد.
ژانرها
ژانر و دستهبندیهای انیمه به دو نوع صورت میگیرد؛ یکی بر اساس محتوا و یکی بر اساس درجه سنی. برای دسته بندی انیمهها از نظر درجه سنی آنها را به ۳ دسته Kodomo (بخوانید کودومو. این یک لغت ژاپنی و به معنای بچه و یا خردسال است.) که شامل خردسالان میشود که حتی انیمههای این دسته نیز ممکن است داستانی چندلایه، غنی و عمیق داشته باشند. دسته دوم Shojo (بخوانید شوجو. این یک لغت ژاپنی و به معنای دختر است.) که شامل انیمههایی با تم دخترانه و تا حدودی انیمههای رومنس میشود که در بیشتر آنها شخصیت اصلی یک دختر است و یا اگر نباشد انیمه بیشتر بر روی احساسات شخصیت مونث تمرکز دارد. دسته نهایی Shounen (بخوانید شونن. این یک لغت ژاپنی و به معنای پسر است.) است که دارای انیمههایی با محتوای پسرانه و بیشتر اکشن و پر از خونریزی و … است. در این دسته نیز انیمههایی از سبک رومنس یافت میشود که بر خلاف دسته شوجو تمرکزشان بر روی احساسات فرد مذکر گذاشته و در اکثر مواقع شخصیت اصلی پسر است. در این دو دسته بندی المانهای دسته اول یعنی کودومو نیز یافت میشود ولی بسیار کم هستند و در تعداد کمی از انیمههای این دسته وجود دارند. دسته بندی دیگری نیز وجود دارد که تحت عنوان “R18” در ژاپن شناخته میشود. انیمههای این دسته دارای بار محتوایی بزرگسالانه هستند که پر از خونریزی و دیگر محتواها است. انیمههای زیادی برای دسته سوم ساخته نمیشود ولی گاهاً ممکن است برخی انیمههای دو دسته شونن و شوجو به دلایلی تبدیل به R18 بشوند که بار محتوایی آنها به مانند یک R18 کامل نیست و بیشتر اثری است که مناسب هر دو رده سنی باشد. ژانرهای دسته بندی محتوا نسبت به درجه سنی بسیار بزرگتر و بیشتر هستند. این ژانرها محتواهای فراوانی را در بر میگیرند که میتوان گفت ۹۹ درصد سلایق را به طور کامل پوشش میدهد! یعنی ژانرهای انیمه به قدری وسیع هستند که ممکن نیست چیزی مناسب خود در میان آنان پیدا نکنید!
Action: از ژانرهای مطرح انیمه، میتوان به ژانر اکشن اشاره کرد. این ژانر تقریباً در هر هنری یافت میشود و مبارزههای فراوان، تصمیمات سریع شخصیتها و بیشتر خونریزی را به تصویر میکشد. انیمههای این ژانر اغلب داستانهای معمولی دارند و چیزی که بسیار عمیق تلقی شود در این ژانر یافت نمیشود. بیشتر تمرکز اکشن بر روی مبارزات، خونریزی و بالا بردن آدرنالین و هیجان بیننده است که بیشتر انیمهها در این امر کاملاً موفق بودهاند.
Adventure: انیمههای این ژانر بیشتر بر روی رونمایی از محیطهای جدید و مکانهایی زیبا میپردازد و شخصیت اصلی در بیشتر مواقع تصمیم به مسافرت و یا رفتن به سفری طولانی میگیرد. انیمههای این ژانر به تنهایی شامل مبارزات نمیشوند ولی اگر با ژانر اکشن ترکیب شوند مبارزات و همچنین صحنههای جذاب و متفاوتی را میسازند.
Cars: این ژانر، مربوط به ماشینها و تا حدودی مسابقات ماشین است که تحت عنوان Cars شناخته میشود. در اینجا ما اغلب ماشینها و یا شخصیتهایی که خوره ماشین هستند را مشاهده میکنیم. همچنین ممکن است شاهد عناوین مسابقاتی در این ژانر نیز باشیم. گرچه تمایل یک شخصیت و علاقه وی به ماشین دلیل نمیشود که یک انیمه برچسب Cars را بخورد. بیشتر آثار این ژانر با اکشن مخلوط میشوند.
Comedy: کمدی از ژانرهایی است که بسیاری به آن علاقه دارند و به صورت جدی دنبالش میکنند. در ژانر کمدی ما شاهد شخصیتها، موقعیتها و یا اتفاقاتی هستیم که نتایجی تاحدودی احمقانه و خندهدار خواهند داشت. حتی وجود یک موقعیت و یا شخصیت در یک انیمه موجب میشود که کمدی باشد. بسیاری از انیمهها به دلیل خسته کننده نشدن سعی میکنند با این ژانر ترکیب شوند که اکثر آنها توازن خوبی پیرامون قصد اصلی خود و ترکیب با ژانر کمدی برقرار میکنند که در آن صورت تماشای انیمه لذت بخشتر خواهد شد.
Dementia: دمنتیا یکی از ژانرهای تاریک و بسیار پیچیده و عمیق انیمهها است. آثار موجود در این ژانر، دارای داستانهای کاملاً چندلایه هستند که حقایق جامعه را از دید افرادی فاسد به تصویر میکشند. بیشتر انیمههای این ژانر بسیار درگیر کننده هستند و هیچ تلاشی برای پوشاندن محتوای خود نمیکنند؛ بیشتر آنها درجه سنی R18 را دارا هستند. انیمههای این ژانر کاملاً جدی هستند و کوچکترین نشانی از کمدی بودن در آنها دیده نمیشود و کاملاً تاریک هستند. این انیمهها جنبه تاریکی خود را مدیون جو جامعه و یا برخی از شخصیتها هستند که جنبههای تاریک و فاسد یک انسان را به تصویر میکشند.
این یکی از برترین انیمههای ژانر Dementia است. تاریکی فراوان انیمه، جنبهها و دیدگاههایی که به انسانیت دارد تا به حال دیده نشده است. به دلیل تم بسیار تاریک و البته رده سنی انیمه به هرکسی پیشنهاد نمیشود.Demons: در اکثر انیمهها نمایی از ژانر Demons دیده میشود. ژانری که شخصیت اصلی و وقایع داستان را به شیاطین ربط داده و یا ممکن است شخصیت اصلی خود یک شیطان باشد! داستان آنها بیشتر درباره جنگهای شیاطین و دیوها با یکدیگر و یا با دیگر موجودات است که در دنیاهایی اغلب تاریک اتفاق میافتد. البته انیمههای این ژانر بیشتر مانند اکشن هستند و ممکن است خط داستانی قوی و عمیقی را دنبال نکنند و بیشتر به تمرکز بر روی مبارزات بپردازند.
Drama: قطعاً شما نیز اسم ژانر دراما را در بیشتر آثار (چه سینما، چه سریال و چه انیمیشن) شنیده و ممکن است آثاری از آن را دیده باشید. این ژانر در انیمه نیز وجود دارد و آثار بسیار متفاوت، عمیق و جدی را شامل میشود که از تماشای آنان قطعاً لذت خواهید برد. ژانر دراما، در مورد زندگی یک شخص و تعاملات وی با دنیا و نیز احساساتش است. در واقع ما اتفاقات و دنیا را از دیدگاه آن شخص دیده و قضاوت میکنیم که در اکثر اوقات قضاوت بیننده و شخصیت اصلی یک چیز است. ژانر دراما، آثار عمیق و جذابی را در خود دارد که بیشتر آنها سعی در ارائه پیامی میکنند که کاملاً جدا از داستان و خط داستانی است. بیشتر این پیامها پند، نصیحت و یا نوعی انتقاد و شکایت از اوضاع مختلف است که به خوبی در لابهلای داستان پنهان میشود.
Fantasy: فانتزی ژانری است که انیمههایی با طراحی و رنگ پردازی زیبا و البته داستانهایی اغلب جالب و درگیر کننده را در خود دارد. آثار این ژانر در دنیاهایی کاملاً متفاوت از دنیای حال اتفاق میافتند. در آن دنیاها بیشتر جادو و استفاده از شمشیر کاربرد دارد و همچنین ما شاهد موجوداتی افسانهای مانند اژدها، تکشاخ و پری هستیم. داستانهای فانتزی در بیشتر اوقات بر روی برخی افسانههای دنیای واقعی تمرکز دارند و سعی میکنند شوالیههای قدرتمند، جادوگران ماهر و … را به تصویر بکشند که در نوبه خود بسیار جذاب و زیبا است.
Game: ژانر بعدی Game است که میتوان گفت به نحوی شامل انیمههایی میشود که بدون خونریزی و خشونت هستند و بیشتر شخصیتها به انجام بازیهایی همچون شطرنج، کارتبازی (نمونه آن در انیمه Yu-Gi-Oh دیده میشود) و یا بازیهای ویدئویی میپردازند. ممکن است حتی انیمه فضایی را ارائه دهد که تنها راه پیروزی و پیشرفت شخصیت اصلی بازیکردن باشد.
Historical: این ژانر بر اساس افسانههای واقعی ممکن است ساخته شود و یا جریان انیمه در گذشته رخ میدهد. این گذشته در اکثر مواقع گذشتهای دور است و ممکن است مربوط به ژاپن و یا دیگر کشورها باشد.
Horror: این ژانر را حتماً میشناسید زیرا عناوینی که در این سبک هستند بیشتر ترسناک و تاحدودی مخوف هستند. عناوین ژانر Dementia نیز در این سبک قرار میگیرند که تا حدودی سنگینتر از آثار معمولی سبک هستند. متاسفانه انتظاری که از فیلمها دارید را نمیتوان از انیمههای این ژانر داشت زیرا بیشتر به جای ترسناک بودن تاریک و رازآلود هستند. عناوین ترسناکی که به معنای واقعی حس ترس را منتقل کنند بسیار کم هستند.
Magic: ژانر جادو یا Magic در اصل از زیر مجموعههای ژانر فانتزی است و بیشتر بر روی انجام جادو، جادوگران و اتفاقاتی که توسط علم یا منطق نمیشود توجیه کرد و شرح داد تمرکز میشود. این ژانر نیز آثار متفاوتی دارد که بسیاری از آنها جذاب و دیدنی هستند. ممکن است آثاری با درجه سنی کودکان نیز در بین ژانر جادو دیده شوند که نسبت به فانتزی داستانی آرامتر و سطحیتر دارند.
Martial Arts: ژانر Martial Arts (هنرهای رزمی) یکی از ژانرهای معروف و پراستفاده در ژاپن است که تا حدودی با ژانر اکشن نیز ترکیب میشود. در این ژانر تمرکز ویژهای بر روی مبارزات تن به تن و استفاده از مشت دیده میشود و گاهاً از سلاحهایی مانند نانچیکو نیز استفادههایی میشود. قابل ذکر است که این ژانر زیرمجموعه ژانر اکشن است.
Mecha: ژانر بعدی که قبلاً نیز تاحدودی بحث آن شد، ژانر Mecha است. در این ژانر بیشتر بر روی رباتها و ماشینهای مکانیکی تمزکز میشود و به ساخت یا مبارزات آنان میپردازد. توجه داشته باشید که رباتهای انسان مانند با هوش مصنوعی بسیار بالا ژانر Mecha محسوب نمیشوند و در دسته علمی-تخیلی قرار میگیرند. رباتهایی که در این ژانر نیز وجود دارند بیشتر ساختهها و ایدههای ژاپنی هستند که تا حدودی با ساختهها و ایدههای کشورهای دیگر متفاوت است.
Military: ژانر Military یا ارتشی بیشتر در انیمههای سینمایی دیده میشود تا سریالی. تمرکز ژانر ارتشی بیشتر بر روی مبارزات و اهداف گروه خاصی از سربازان ارتش است و به شیوهای ارتشی و مطابق با احساسات یک فرد ارتشی روایت میشود. عناوین این سبک ممکن است با عملی-تخیلی نیز ترکیب شوند که انیمههای جذابی با این فرمول ساخته شدهاند.
Music: موسیقی نیز یکی از ژانرهای انیمه است. این ژانر را میتوان آرامش بخشترین ژانر انیمه دانست که با ارائه موسیقیهایی جذاب و متنوع لحظات آرامشبخشی را برای بیننده رقم خواهند زد. ویژگی انیمههای این سبک این است که شخصیت اصلی یا یک آهنگساز و خواننده است و یا با ابزار موسیقی مانند گیتار، پیانو و ویولون کار میکند.
Mystery: در ژانر Mystery یا رازآلود، برخی شخصیتها و یا اتفاقات و شرایط، چیزهایی را از داستان رو میکنند که ناشناخته بوده و صدالبته موجب پیشرفت آن میشود. در این ژانر اطلاعات آشکار شده ممکن است به درد یک شخصیت و یا یک موقعیت بیاید و در آنجا به خوبی استفاده شود. توجه شود که این ژانر به معنای حل معمای جنایات نیست و ممکن است تنها سرنخی برای گشایش یک مشکل و ساده کردن یک آزمون باشد.
Parody: یکی از جذابترین و خندهدارترین ژانرهای انیمه، ژانر Parody است. در این ژانر با دیگر انیمهها شوخی شده و برخی از صحنههای آنان تقلید میشود. انیمههای این ژانر بیشتر دارای تمی فان و خندهدار هستند که اکثراً بیشتر از کمدی خالص مورد پسند است. قابل ذکر است که این ژانر زیرمجموعه ژانر کمدی است.
Police: در ژانر پلیس، پلیسها و کارآگاهان پلیس نقش اصلی داستان هستند و یا تاثیر بسیار زیادی در داستان دارند. داستانهای این سبک بیشتر حالت کارآگاهی و یا پلیسی دارد که سعی در ارائه جنبههای پلیسی یک داستان جنایی (ممکن است داستان پلیسی نیز باشد) دارد. برخی اوقات این ژانر نیز با روانشناختی ترکیب میشود که نتیجه را میتوان اثری بینقص و فوقالعاده عمیق مانند Psycho-Pass نامید.
Psychological: یکی از برترین ژانرهای انیمهای که آثار بسیار عمیق و متفاوتی نیز در خود دارد، سبک Psychological (روانشناختی) است. در این سبک حداقل یک یا دو عدد از شخصیتها دارای وضعیت روانی ناپایداری دارد. یکی از ویژگیهایی که در این سبک دیده شده است، مبارزه دو شخصیت با هوشی برابر است. دو شخصیت که هوششان در یک حد است برای نشان دادن قدرت ذهنی و پایداری خود با استفاده از موقعیتهایی یکدیگر را به چالش کشیده و بیننده شاهد مبارزه آنان و سرانجام پیروزی یکی از آنها خواهد بود. انیمههای این ژانر بار محتوایی فلسفی و عمیقی دارند و گاهاً تاریک نیز میشوند. سخنان و دیالوگهای نقل شده در این ژانر اکثراً به جامعه، مردم و نقصهای جامعه اشاره دارد.
Romance: ژانر بعدی، ژانر معروف رومنس است. این ژانر دو فرد را نشان میدهد که هر کدام از چالشهایی گذشته و سعی در نگه داشتن عشق دیگری میکند. انیمه خوشبختانه در این ژانر نیز آثار فوقالعادهای ارائه داده که برخی از آثار این سبک را نیز با روانشناختی ترکیب کرده و نتیجهای که حاصل میشود، اثری بینظیر و فوقالعاده است.
Samurai: سامورایی قطعاً از پرطرفدارترین ژانرهای انیمه در ژاپن است و عناوین زیادی را در خود دارد. در این انیمهها شخصیت اصلی یک سامورایی است و یا قصد تبدیل شدن به یکی از آنها را دارد. این ژانر تا حدودی به ژانر Martial Arts نیز مربوط است. در ژانر سامورایی بیشتر شاهد مبارزاتی با شمشیر و داستانی کهن و اصیل از جنس افسانههای ساموراییها هستیم که به خوبی روایت شدهاند.
School: ژانر School یا مدرسه نیز از ژانرهای جذاب انیمه است که بیشتر آنان را در بر گرفته و بعضاً داستانهای جذابی را ارائه میدهد. انیمههای این ژانر بیشتر در مدرسه و محیطهای مدرسه مانند جریان دارد. این ژانر با بیشتر ژانرها به راحتی ترکیب میشود و عنصرهای آن تقریباً در هر ژانری (به غیر از Dementia) دیده میشود. بیشترین میزان ترکیب شدن این انیمه با ژانر رومنس بوده که ترکیبات فوقالعادهای را شاهد هستیم.
Sci-Fi: علمی-تخیلی، از ژانرهای گسترده و پر ایده انیمهها است. در این ژانر بیشتر حوادثی مربوط به آینده و استفاده از وسایل و ابزارهای پیشرفته دیده میشود. تکنولوژیهای ارائه شده در این ژانر از زمان حال و حتی زمان قابل تصور فراتر رفته و ممکن است مربوط به ۱۰۰ سال آینده باشد. حتی ممکن است مکانی که انیمههای این سبک در آن جریان دارد زمین نباشد و مکانهایی همچو فضا، زیر آب و یا دیگر کهکشانها و سیارات باشد.
Slice of Life: این سبک از شایعترین سبکهای انیمه است. تکهای از زندگی، سبکی است که داستان هدفی اصلی و یا خاص ندارد و صرفاً بر روی زندگی روزانه شخصیت اصلی و دیگر شخصیتهای پیرامون وی تمرکز میشود. این انیمهها کاملاً طبیعی دنبال میشوند و اتفاقات غیرطبیعی رخ نخواهد داد. در این انیمهها نیمنگاههایی فلسفی بر عشق، روابط و زندگی دیده میشود. بیشتر انیمههای این ژانر احساس آرامش را به بیننده میدهند و میتوان گفت تاحدودی شبیه ژانر درام کار شدهاند.
Space: این ژانر، مخصوص افرادی است که به فضا، سفینهها و فضاپیماها علاقه دارند. مکانهای این انیمهها نه در سیاره دوری جریان دارد و نه در کهکشانی دیگر. اتفاقات این انیمهها صرفاً در فضا رخ میدهد که ممکن است درون سفینه باشد و یا سرگردان در فضا. قابل ذکر است این ژانر از زیرمجموعههای ژانر علمی-تخیلی است.
Sports: ژانر ورزشی که همه با آن آشنایی دارند. در این ژانر ورزشهای مختلف از جمله بوکس، تنیس، بسکتبال و … دیده میشود و داستان آن حول شخصیتی ورزشکار و یا مسابقات یک تیم ورزشی میچرخد. این ژانر نیز انیمههای مطرح بسیاری دارد و آثار زیادی در این ژانر تحسین شده هستند.
Super Power: در این ژانر شخصیتاصلی دارای قدرتهای فراطبیعی است و میتواند کارهای عجیبی انجام دهد. قدرتهای آنها در بیشتر مواقع مانند جادو هستند ولی جادو محسوب نمیشوند. از نمونههای آن میتوان به قدرت پرواز، قدرت بدنی بسیار زیاد و یا مشتهای قوی اشاره کرد. این ژانر در بیشتر اوقات با کمدی ترکیب شده و اثر جذابی را ارائه میدهد.
Supernatural: ژانر ماورا الطبیعی شامل موجودات فراطبیعی از قبیل شیطان، خون آشام، روح و افراد نامیرا است. بیشتر انیمههای این سبک پیرامون چنین شخصیتهایی میگردند و یا شخصیت اصلی یکی از آنهاست و یا یکی دیگر از شخصیتها.
Thriller: ژانر جنایی شامل انیمههای بسیار جذاب و معما مانندی میشود که در اکثر مواقع شخصیت اصلی یک کارآگاه و یا فردی است که درگیر یک حادثه شده و سعی در حل و فصل کردن آن دارد. بیشتر انیمههای این ژانر جذاب و دیدنی هستند و بیننده را مجبور به حدس و گمان میکنند که بسیار جذاب است و تا حدودی میتواند هوش شما را درگیر کند. ترکیب فوقالعاده این ژانر با روانشناختی را نیز در بعضی موارد شاهد هستیم که بسیار ترکیب جذابی است و انیمههایی که چنین ترکیبی دارند از آثاری هستند که قطعاً ارزش وقت گذاشتن برایشان را دارند.
Vampire: این ژانر همانطور که از اسمش پیداست تمرکز فراوانی بر روی خون آشامها دارد و آنها نقش اساسی را در داستان ایفا میکنند. در این انیمهها یا شخصیت اصلی خون آشام است و یا آنها حتماً نقشی اساسی در داستان دارند.
دلایلی برای تماشای انیمه
انیمهها، درست است که زیاد کهنه نیستند و عمر زیادی از آنان نمیگذرد، ولی در همین عمر کم نیز توانستهاند به درجات بالایی رسیده و طرفداران بسیاری را به خود جذب کنند. ممکن است گاهی اوقات از خود پرسیده باشید که چرا باید به سمت انیمه برویم و به آن روی بیاوریم؟ یا چرا باید وقت خود را به تماشای چنین آثاری بگذرانیم؟ و یا فرق انیمهها با آثاری مانند فیلم و سریال چیست؟ و یا چرا باید وقت خود را به تماشای آنان هدر دهیم وقتی میتوانیم یک فیلم یا سریال ببینیم که محتوای بزرگسالانهتری نیز دارند؟ اگر چنین سوالاتی را در ذهن داشته و یا دارید، قطعاً مانع ورود شما به دنیای انیمهها شدهاند. برای جواب دادن به پاسخهایتان و یا تا حدودی روشن کردن شدنتان، دلایل زیر تهیه شدهاند که به متقاعد کردن شما و یا جذب کردنتان به انیمه میپردازد. دلایل زیر از اصلیترین دلایل برای گرایش پیدا کردن به سوی انیمه است و میتوان گفت محال است با مطالعه آنها به انیمه روی نیاورید!
دلیل اول، متنوع بودن ژانرها: همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، ژانرهای انیمه به حتی متنوعاند که غیرممکن است چیزی مناسب با علایق خود پیدا نکنید! چنین تنوع بزرگی در ژانر و ژانربندی و نیز ترکیب آنها با یکدیگر بیشتر در انیمه ممکن است و آن نیز به دلیل انعطافپذیری داستان و چند لایه بودن آن است. در واقع یکی از دلایلی که قصد ذکر آنها برای جذاب شما به انیمه را داشتیم، همین تنوع ژانرها است. انیمهها مناسب با هر سن، سلیقه و علایق ساخته شدهاند و حتی یک فرد بدسلیقه و بسیار وسواسی نیز میتواند اثری مناسب خود را در میان انیمهها بیابد! محال است که شما چیزی که مدنظرتان باشد را در میان ژانرها نبینید و یا چیزی را نپسندید. قابل ذکر است که آثار هر ژانر با توجه به معیارهای آن ساخته میشود و در اکثر مواقع بسیار کامل و درست است. کمتر شاهد آن بودهایم که یک انیمه معیارهای ژانرش را به خوبی پیاده نکند و در اکثر آثارها با رعایت درست و کاملاً به جای معیارها طرف هستیم که شک و شبه شما را نسبت به جذابیت انیمه در یک ژانر برطرف خواهد کرد.
دلیل دوم، محتوایی فراتر از درجه بندی سنی: انیمهها بر خلاف انیمیشنهای غربی، سعی در ارائه واقعیتها و دردهای جامعه دارند و بدون توجه به درجه سنی آن را ارائه میکنند. ممکن است یک انیمه که مناسب درجه سنی کودومو است دارای محتوایی بسیار عمیقتر از آن درجه سنی ارائه دهد. نمونههای این آثار را میتوان کارهای استاد میازاکی نامید که درست است برای یک درجه بندی سنی پایین طراحی شدهاند ولی به صورتی بسیار ظریف و جذاب سعی در ارائه واقعیتهای زندگی همانند مرگ، عشق، دوستی و روابط با دیگران میکند. با جرات میگویم در هیچ انیمیشن غربی با رده سنی پایین مرگ دیده نشده است! اگر هم دیده شده باشد شخصیت فوراً بنابر دلیلی از مرگ بازگشته و پایان بسیار شاد و خندان میشود و یا ممکن است شخصیت برای چند لحظه بیهوش شده و سپس برخیزد و دنیا را نجات دهد! خیر اشتباه نکنید، در انیمه شاهد چنین چیزی نیستیم، نبوده و نخواهیم بود. در انیمهها، مرگ بسیار فراوان است. چه مرگ شخصیت اصلی، چه مرگ شخصیتی که ممکن است با وی خو گرفته و عاشقش شده باشید و حتی مرگ یک بچه! برترین مثال در ارائه چنین چیزی اثر فوق العاده بینظیر و عالی Grave Of The Fireflies «قبرستان کرمهای شب تاب» است که داستان دو یتیم را در زمان جنگ جهانی دوم بازگو میکند. با تماشای این انیمه، شما واقعیتهایی را در مورد جنگ درمییابید که شاید میدانستید ولی تا به حال به چنین شیوهای به آن فکر نکرده بودید. این انیمه کاملاً مناسب ژانر کودکان است ولی از طرفی دیگر کودک را به طور کامل با مرگ و از دست دادن فردی که دوستش دارد و یا سختیهای زندگی و ذات برخی انسانهای جامعه آشنا میکند. چنین چیزی در انیمیشنهای غربی تا به حال دیده نشده است. از طرفی دیگر، آثاری از میازاکی مانند قلعه متحرک هاول، میتواند یک فرد خردسال را با عشق آشنا کند. این آشنایی تنها اشاراتی کوچک و پری مانند که در اکثر آثار امروزی دیده شده و اکثراً هم شروع و هم پایان خوشی دارند نیست؛ این عشق تمام سختیها، تلاشها و شکستهای دو نفر را به تصویر کشیده و سعی دارد معنای کامل کلمه عشق را با تمام موقعیتها و شرایطی که پیش میآید برای خردسال شرح دهد. قطعاً با مشاهده چنین آثاری نه تنها یک فرد خردسال پند و اندرز میگیرد، بلکه یک بزرگسال و یک فرد بالغ نیز دچار دگرگونیهایی میشود. دوستی، مهمترین چیزی است که در انیمهها شاهدش هستیم و هر انیمهای، در هر ژانری بر روی دوستی به شدت تاکید دارد و سعی میکند آن را به طور فراوانی تبلیغ کند. حال این دوستی میتواند با ارائه زندگی یک فرد گوشهگیر و تنها باشد که به مرور اجتماعی شده و دوستانی پیدا میکند و یا یک انیمه جنگی و مبارزهای که یک فرد به دلیل همکاری با عدهای با آنها دوستان بیمانند و بسیار خوبی میشود. دوستی را در هر اثری از انیمه میتوان دید حتی اگر چیز ضعیفی باشد. در اصل انیمهها به شما ثابت میکنند که به تنهایی هیچکاری از دستتان ساخته نیست (در اکثر مواقع شکست شخصیت را شاهد هستیم و یا مرگ یکی از آنها به دلیل این کار) ولی اگر شخصیت با دوستانش متحد باشد قطعاً پیروز میشود (گرچه باز نمیتوان کامل مطمئن شد زیرا هیچ انیمهای را نمیشود شاد کامل نامید؛ به غیر از برخی عناوین ژانر کمدی).
دلیل سوم، فصلها و قسمتهای کوتاه: انیمه بر خلاف سریالها که قسمتهای زیاد و البته فصلهای دور و درازی نیز دارند، بسیار کم و کوتاه هستند. البته قابل ذکر است که انیمه به دو دسته بندی کوتاه و بلند تقسیم میشود که برخی انیمههای بلند از این قاعده پیروی نمیکنند ولی اسم آنها همه چیز را بر ملا میکند و نیازی نیست که به خاطر وجود آنها از بیان این دلیل بگذریم. انیمههای کوتاه نهایت ۷۰ یا ۸۰ قسمت هستند که این نیز در کمتر موارد رخ داده است و ما بیشتر شاهد انیمههای ۲۰ تا ۲۵ قسمتی و یا انیمههای ۱۲ یا ۱۳ قسمتی هستیم. همچنین انیمهها نهایت در یک، دو و یا سه فصل پخش میشوند که این فصلها نیز اگر ۱۲ قسمتی باشند اندازه یک سریال کوچک نیز وقت نمیگیرند! در اصل شما میتوانید با مشاهده ۱۲ قسمت انیمه، هم در وقت صرفهجویی کرده و هم بار محتوایی برابر با یک سریال (حتی گاهی بیشتر) را شاهد باشید. مدت زمان انیمهها نیز نسبت به سریالها کوتاه است و یک انیمه استاندارند نهایت ۳۰ دقیقه است که اکثر موارد این ۳۰ دقیقه به ۲۴ دقیقه کاهش یافته است؛ متاسفانه سریالها در اکثر موارد یک قسمتشان ۲ برابر مدت زمان یک انیمه است. یعنی قسمتهای سریالها ۴۸ دقیقه تا ۶۰ دقیقه است و این مقدار دقیقاً ۲ برابر و یا بیشتر از مدت زمان انیمهها است. اگر شما احساس کمبود وقت دارید و نمیتوانید وقت خود را بر روی تماشای سریالهای طولانی بگذارید که هم مدت زمان و هم فصلهای زیادی دارند، قطعاً انیمه برترین انتخاب ممکن برای شما است و میتواند در مدت زمان کمتری شما را سرگرم نگه داشته و یا یک اثر عمیق و جذاب را به شما پیشکش کند.
دلیل چهارم، آشنایی با فرهنگ ژاپن: با مشاهده انیمهها، میتوان فرهنگ ژاپن، نحوه زندگی مردم و نظرات آنها درباره برخی حقایق را به خوبی مشاهده و درک کرد. با مشاهده یک انیمه شما با فرهنگ ژاپن، نحوه لباس پوشیدن مردم، نحوه برخورد با یکدیگر و … به طور کامل آشنا شده و آن را درک میکنید. حتی تماشای انیمهها تاثیر زیادی در یادگیری زبان ژاپنی نیز دارند و در اصل شما با مشاهده انیمه، با یک تیر دو نشان خواهید زد (یعنی هم با فرهنگ ژاپنیها آشنا شده و هم زبانشان را یاد میگیرید). در بیشتر اوقات با مشاهده یک جامعه در انیمه که به سبکی ژاپنی (گاهاً با غربی نیز مخلوط میشود) طراحی شده است، ممکن است به ژاپن علاقهمند گشته و یا از آنجا متنفر شوید. همچنین با استفاده از انیمههای ژانر Historical با گذشته ژاپن و تاریخ آن آشنا میشوید که در نوع خود چیز جدید و جذابی است و میتواند بیشتر از مطالعه یک کتاب و یا فرهنگنامه شما را متقاعد کند و همچنین به غیر از یادگیری فرهنگ، یک اثر جذاب را نیز تماشا کرده و لذت بردهاید.
Kuroshitsuji «پیشخدمت سیاه» از برترین انیمههای ژانر Historical است. این انیمه نمونهای کامل و بینقص از فرهنگ ژاپن و روابط بین خدمتکار و ارباب را به تصویر میکشد.دلیل پنجم، ارائه دنیاها و فرهنگهای عجیب و جذاب: در انیمهها همواره دنیاهای جدید و جذاب با قوانین، مردم و نحوه زندگی متفاوت دیده میشود. گاهی به قدری عمیق و جذاب میشوند که شما برای پیدا کردن کوچکترین اطلاعاتی از آن دنیا کل انیمه و نکتههای آن را مرور میکنید! چنین دنیاهایی را در Shingeki No Kyojin «حمله به غول» و Psycho-Pass «روان-گذر» مشاهده کردهایم. دنیای انیمهها، کاملاً پیرامون داستان آنها ساخته شده و تاثیر بسیاری در ارائه اهدافش به بیننده دارد. بیشتر دنیاهای ارائه شده در انیمهها جذاب و متفاوتاند و بیننده انیمه علاوه بر علاقهمند شدن به خود انیمه، به دنیا و قوانین آن دنیا نیز علاقهمند شده و تا حدودی آنان را نیز دنبال میکند. برای مثال در حمله به غول شاهد دنیایی هستیم که توسط یک نظام حکومتی جدید اداره میشود. در این نظام ۳ گروه ویژه نقش محافظان و سربازان را ایفا کرده و فردی که در پشت آنها است جامعه را کنترل میکند. بر خلاف آن در روان-گذر شاهد دنیایی کاملاً الکترونیکی و پیچیده هستیم. شهری که در آن جرم و جنایت وجود ندارد و همه از نظر روانی رتبه بندی میشوند. در واقع روان-گذر معنایی کامل از یک آرمان شهر و پاد آرمان شهر را به نمایش میگذارد که دنیایی بسیار عجیب و کمنظیر است. چنین دنیاهایی در انیمهها فراواناند؛ حال میخواهد یک دنیای فانتزی و زیبا باشد یا یک آرمان شهر و پاد آرمان شهر. در این دنیاها حتی نحوه رفتار مردم نیز فرق دارد و به هیچ وجه شبیه یک جامعه نرمال و عادی نیست. در واقع آنان تحت تاثیر نمای جدید زندگی و قوانین جامعه رفتار میکنند که این قوانین از اخلاق و رفتار گرفته تا پوشش آنها را تحتتاثیر قرار میدهد. انیمهها با ارائه چنین دنیاهایی سعی در فهماندن بیشتر داستانها به بینندگان دارند و همچنین میخواهند چیزی را ارائه دهند که ارزش بحث و البته وقت گذاشتن را داشته باشد.
دلیل ششم، موسیقیهای جذاب و گوشنواز: تا به حال دیدهاید که در یک اثر هنگام شروع و پایان دو آهنگ متفاوت پخش شده و ترکیبی از صحنههای متفاوت انیمه باشد؟ چنین چیزی در انیمهها وجود دارد؛ تیتراژ شروعی انیمه، به عنوان Opening و تیتراژ پایانی انیمه به عنوان Ending شناخته میشود. در هر انیمه این دو وجود دارند و در هنگام پخش آنها آهنگی مرتبط با محتوای انیمه حال چه به زبان ژاپنی و چه به زبان انگلیسی باشد (آهنگها بیشتر با دو زبان انگلیسی و ژاپنی هستند). این آهنگها در اکثر موارد بسیار گوشنواز و جذاب هستند و میتوان به عنوان نیمنگاهی به محتوای انیمه به آنان نگاه کرد. به غیر از آهنگهای جذاب Opening و Ending، ما شاهد موسیقی متنی عالی و بینظیر در اکثر انیمهها هستیم که توسط آهنگسازهای ماهر ژاپنی اجرا ساخته شده است. موسیقی متن انیمهها نیز به حال و هوای آنان ربط دارد؛ برای مثال در یک انیمه احساسی و دراماتیک شاهد موسیقی آرام و شکننده و نیز در انیمههای اکشن و مبارزهای شاهد موسیقی هیجانی و پرتنشتری هستیم. موسیقی متن انیمهها کاملاً شنیدنی هستند و تا حدودی شما را با سبک موسیقی ژاپنی نیز آشنا میکنند به همین دلیل با بیشتر آثار دیده شده فرق دارند و موسیقیشان تا حدودی احساسیتر، غنیتر و زیباتر است.
دلیل هفتم، بهبود و گسترش قوه تخیل شما: انیمهها اکثراً با ارائه دنیاهایی علمی-تخیلی و جذاب که ذهن خلاق نویسنده آن را ساخته است شناخته میشوند. حتی شخصیتها، قدرتها و امکانات درون انیمه نیز ساخته ذهن نویسنده است که در اکثر مواقع میتواند باعث تقویت قوه تخیل شما شده و تصورات جدیدی را برایتان بسازد. قوه تخیل در اکثر مواقع بسیار مهم است و بیشتر افراد از نداشتن قوه تخیلی مناسب رنج میبرند که انیمهها تا حدودی میتواند با ارائه چیزهای جذاب و ترکیبهای عجیب این را بهبود بسیاری ببخشند. بیشتر انیمهها بر روی قوه تخیل تاثیر دارند و وقایع عجیبی مانند حمله موجودات فضایی، روحهای عجیب و تواناییهای غیرممکن را نشان میدهند که در اکثر مواقع شما نیز الهامی از آنها گرفته و برای چیزی در زندگی خود از آن استفاده خواهید کرد.
دلیل هشتم، شخصیتهایی بینظیر که احساس میکنید زنده هستند!: شخصیتپردازی انیمهها به جرات میگویم بینقص است! هر قدر سعی و تلاش کنید کوچکترین ایرادی در شخصیتپردازی آنان نخواهید یافت! البته به غیر از شخصیت پردازی، مسئه دیگری باعث میشود که دلیل هشتم، به برترین دلیل این مقاله بدل گردد. شخصیتهای یک انیمه را هیچگاه نمیتوان مطلقاً خوب یا مطلقاً بد و شرور دانست. در یک انیمه جبهه خوب و بد به سرعت در حال تغییر است. ممکن است شخصیتی در یک قسمت به قدری خوب باشد که عاشقش شوید و یا به قدری بد باشد که از وی متنفر شوید! همچنین ممکن است شخصیتی که در ابتدا وی را منفی میپنداشتید در طی اتفاقات انیمه عوض شده و به یک شخصیت خوب تبدیل شود؛ و البته بر عکس این نیز کاملاً ممکن است، یعنی یک شخصیت که خوب است به قدری ضعیف و فاسد میشود که او را یک شخصیت کاملاً منفی بنامید. البته قضیه منفی مطلق در دو مرد صدق نمیکند. این دو مورد شخصیتهای منفی دو شاهکار Monster و Psycho-Pass هستند. یوهان لیبرت و ماکیشیما شوگو از ابتدای انیمه منفی هستند و تحت هیچ شرایطی عوض نمیشوند! البته بدیهی است که از این دو نفر حتی بیشتر از شخصیت خوب انیمه خوشتان بیاید زیرا این دو معنای کامل یک شخصیت منفی را به شما خواهند آموخت! از جذابترین ویژگیهای انیمهها میتوان به این اشاره کرد که شخصیت اصلی هیچوقت مانند انیمیشنها یک قهرمان و درست کار خالص نیست! یعنی گاهی ممکن است شخصیت اصلی انیمه در واقع فردی منفی باشد و یا یک فرد گوشهگیر و ترسو که هیچ کاری انجام نمیدهد و به خاطر او افرادی نیز حتی کشته میشوند. گاهی نیز ممکن است شخصیت اصلی دست به تصمیماتی احمقانه بزند که هم سرنوشت خود و هم سرنوشت دیگران را به خطر بیندازد. میتوان گفت شخصیت اصلی یک انیمه هیچگاه مانند یک انیمیشن خوب مطلق نیست و همیشه قهرمان داستان شخصیت اصلی نخواهد بود بلکه حتی ممکن است فاجعه به بار آمده به خاطر شخصیت اصلی باشد! چنین مواردی را به جرات میتوان گفت در انیمیشنهای غربی شاهد نبوده و نیستیم و در بیشتر مواقع شخصیت اصلی فردی قدر قدرت و عالی است که سعی میکند همه را نجات میدهد و در این کارش موفق نیز میشود.
دلیل نهم، پایان یک انیمه همیشه خوش نیست: مطمئناً تا به حال نشده است در یک انیمیشن شاهد پایان بد باشیم! یعنی پایانی که شخصیت اصلی شکست خورده و عزیزانش و یا حتی جانش را نیز از دست بدهد. در انیمهها از این نوع پایانها فراوان است. در واقع هیچگاه نمیشود پایان یک انیمه را به درستی حدس زد زیرا هنر اصلی نویسنده در پایان بندی برملا میشود؛ یعنی پایان یا میتواند خوب باشد، یا بد باشد و یا متوسط. البته پایان هایی نیز وجود دارند که خوب هستند ولی خوب کامل نیستند و یا بد هستند ولی بد کامل نیستند. در چنین پایانهایی، ممکن است اتفاقات به طول کامل بد نباشند و یا به طور کامل خوب نباشند و سرنوشت برخی از شخصیتها بد شود. پایان بندیهای انیمهها اکثراً غیرقابل پیشبینیاند و شما قادر نیستید که تعیین کنید که پایان خوب خواهد شد یا بد زیرا وقایع رخ داده در انیمه این احتمال را ۵۰ درصد میکند و حدس زدن یک پایان آن هم به طور کامل غیرممکن است. در بعضی موارد حتی پایان انیمههای درجه سنی کودومو نیز کاملا غمگین هستند و شاهد مرگ شخصیت اصلی هستیم.
ساده اما عمیق
انیمه را میتوان عضو جدیدی از سینما دانست که در همان قدمهای اولش قدرت و گیرایی خود را نشان داد. انیمه نشان میدهد سادگی یک اثر مانع آن نمیشود که بخواهد محتوایی عمیق و فراتر از تصور ارائه دهد، بلکه این سادگی نیز میتواند دروازهای برای ارائه یک اثر بینظیرتر و کاملتر باشد که با استفاده از الگویی مناسب، ادامه مییابد. انیمه را میتوان دریایی از محتوا دانست که با هرچند گام که به سوی پیشرفت بر میدارد، جذابتر و شگفتانگیزتر شده و افراد بیشتری را به سوی خود جذب میکند. در پایان از خوانندگان عزیز درخواست دارم که اگر میتوانند وقت خود را به انیمه اختصاص دهند و به تماشای آثار بینظیر آن بپردازند؛ قول میدهم پشیمان نخواهید شد.
منبع : گیم فا
خیلی ممنون :)
خیلی مفید بود ^_^