انسان حیوان ناطق نیست!
تفکرات ارسطو یکی از ارکان اصلی فلسفه غرب است. فیلسوفی که جمله مشهور «انسان، حیوان ناطق است» متعلق به اوست. معنی این جمله به طور خلاصه یعنی انسان به عنوان حیوانی در نظر گرفته میشود که دارای عقل و زبان برای سخن گفتن و فکر کردن است.
جمله کلیدی ارسطو یکی از مهمترین جریانهای فکری تاریخ غرب را به وجود آورده است. جریان فکری که در حوزه داستاننویسی کودک و نوجوان انحرافات عجیبی را به وجود آورده است. انحرافات فکری که مصادیق آن را در داستانهای کودک و نوجوان، انیمیشنها و کمیکهای غربی میبینیم. اما چرا این جریان فکری خطرناک است؟
اسلام انسان را موجودی برتر از تمام مخلوقات خداوند میداند. یعنی انسان نه تنها بُعد مادی (جسم) بلکه در بُعد غیرمادی (روح، نفس یا قلب) نیز تمامی مخلوقات، اعم از جامدات، گیاهان، حیوانات و حتی فرشتگان بالاتر است. از سمتی باید گفت که بُعد مادی و غیرمادی انسان وابسته به یکدیگر هستند و بُعد مادی انسان که همان جسم است، تنها یک ابزار است برای استفاده بُعد غیرمادی.
جسم ما هم در مقابل روح ما چنین حالتی دارد. حیات جسم وابسته به روح است و اگر روح از آن جدا شود، دیگر زنده نخواهد بود. همچون رابطهای که یک راننده با اتومبیل خود دارد. اتومبیل ابزاری است که راننده از آن برای رسیدن به مقصد استفاده میکند. اما این مقصد کجاست؟ برای پاسخ به آن باید به ابعاد وجودی انسان توجه کرد. شئون و مراتب نفس یا به عبارتی ابعاد وجود انسان از پایینترین تا بالاترین مرتبه به ترتیب عبارتند از بُعد جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی هستند. (برای اطلاعات کاملتر در خصوص ابعاد وجودی انسان میتوانید به سایت blog.montazer.ir مراجعه نمائید)
- جمادی: بدن انسان به عنوان یک جسم و ابزار در پایینترین بُعد یعنی جمادی قرار دارد. تمام اشیای موجود در جهان نیز در این بخش قرار میگیرند. حتی خواستههای انسان برای رسیدن به مادیات از جمله ثروت، اشیا قیمتی و غیره نیز در این بُعد قرار میگیرند. ما به علت داشتن جسم یک «جماد» محسوب میشویم، زیرا جسم ما مانند جمادات دارای حجم، وزن، رنگ، بو و خواص عنصری است.
- گیاهی: گیاهان علاوه بر داشتن کمالات جمادی مثل وزن، رنگ، بو و… دارای لطافت و زیباییاند، رشد و تغذیه دارند، تولیدمثل میکنند و قادرند اندام ضعیفشان را به وسیلۀ رشد و تغذیه به یک اندام قدرتمند و تنومند تبدیل کنند. ما هم همۀ این قابلیتها را داریم. بنابراین بُعد گیاهی ما، ما را همردیف گیاهان قرار میدهد. در واقع ما به علت داشتن این ویژگیها گیاه هستیم، نه انسان.
- حیوانی: حیوانات علاوه بر کمالات جمادی و گیاهی قابلیتهای پیشرفتهتری هم دارند. از جمله اینکه دارای شهوت و غضب هستند. ازدواج میکنند و در مقابل خانوادۀ خود تعهد دارند. مسئولیتپذیرند و برای ادامۀ حیات کار و تلاش میکنند. دارای زندگی اجتماعیاند و قادرند از مقام یک عضو ساده در گروه به مقام رهبری گروه برسند. دارای ویژگیهای مثبتی مثل وفاداری، حیا، نجابت و مهربانیاند و به همنوعان و غیرهمنوعان خود خدمت میکنند. همۀ این ویژگیها در انسان هم وجود دارد. البته ممکن است بعضی از آنها مثل شهوت و غضب در انسان پیشرفتهتر و پیچیدهتر باشند، اما این پیشرفتهتر بودن آنها را از مرتبۀ حیوانیت بالاتر نمیبرد؛ بنابراین یکی دیگر از ابعاد وجود انسان بُعد حیوانی است و ما بهعلت داشتن این قابلیتها همردیف حیوانات هستیم و برتری خاصی بر آنها نداریم.
- عقلی: عدهای گمان میکنند در بین تمام موجودات عقل تنها به انسان داده شده، در حالیکه فرشتهها هم عقل دارند و از عقل محض آفریده شدهاند. عقل دلیل برتری انسان بر سایر موجودات نیست زیرا آنها نیز متناسب با ابعاد وجود خود دارای عقل هستند. ما در بُعد عقلی فرشته هستیم نه انسان.
- فوق عقلی: انسان بودن ما مربوط به فوق عقل ماست. بُعد فوق عقل بخش انسانی و من حقیقی ما را تشکیل میدهد. ما بهواسطۀ داشتن فوق عقل، قابلیت تربیت نامحدود پیدا میکنیم و میتوانیم مراتب کمال را تا بینهایت طی کنیم؛ در حالیکه مرتبۀ بقیۀ موجودات مشخص است و از حد خود بالاتر نمیروند. همۀ ابعاد وجود انسان مقدمهای برای رشد و شکوفایی فوق عقلاند و باید در خدمت این بُعد قرار بگیرند. در واقع سرمایهگذاری اصلی ما در زندگی باید برای کسب کمالات فوق عقلانی باشد نه کمالات جمادی، گیاهی و …
با توجه به ابعاد وجود انسان میتوان گفت که انسان مخلوقی برتر از جامدات، گیاهان و حتی حیوانات است. البته هر کدام از این سه دسته پایینی نیز دارای ابعاد وجودی مختص به خود، حتی روح و آگاهی هستند. برای همین است که در قرآن گفته میشود که حتی اشیا نیز دارای شعور و آگاهی برای پرستش خداوند هستند. اما باید بدانیم که مراحل رشد بُعد غیرمادی هر کدام از آنها متناسب با بُعد مادی آنهاست.
یعنی آنکه ابعاد رشد یک شی به عنوان ابزار با مراحل رشد گیاهان متفاوت است. از سمتی مراحل رشد گیاهان نیز با مراحل رشد حیوانات تفاوت دارد. از سمتی مراحل رشد انسان با تمامی مخلوقات دیگر نیز متفاوت است. پس با توجه به همین نکات میتوان گفت که انسان نمیتواند حیوان باشد. پس نه در ابعاد مادی و نه در ابعاد غیرمادی نمیتوان انسان را در قامت حیوان یا چه بسا پایینتر در قامت اشیا تصور کرد.
اما فلسفه غرب با توجه به جریانهای فکری خود، انسان را در رده حیوانات قرار میدهد. زمانی که انسان هم رده حیوانات باشد پس مراحل رشد او نیز همچون حیوانات در نظر گرفته میشود. اینجاست که یکی از بزرگترین خطرات محتوایی به خصوص در رسانه شکل میگیرد.
نگاهی به عمده داستانهای کودک و نوجوان، همچنین انیمیشنهای تولید شده در غرب و حتی در ایران! نشان میدهد که نویسندگان و سازندگان این آثار علاقه بسیار زیادی به استفاده از کاراکترهای حیوانی با خصوصیات و صفات انسانی دارند. این مدل استفاده دقیقا بر اساس الگوی فکری غرب، یعنی در نظر گرفتن انسان به عنوان حیوان ناطق است. یعنی اگر شما انسان را هم رده با حیوانات در نظر بگیرید. پس میتوانید خصوصیات انسانی و حتی ابعاد رشد انسان را به حیوانات نیز بدهید.
اما در نگاه اسلامی این کار اشتباه است. زیرا اولا جسم انسان با جسم حیوان تفاوتهای بسیاری دارد. جسم انسان به گونهای خلق شده است که بتواند پذیرای بُعد غیرمادی انسان یا همان نفس و روحش باشد. دوما جسم حیوان متناسب با روح او و ابعاد غیرمادیش خلق شده است. این مفهوم را میتوان در تناسب ظرف و مظروف دانست.
درست است که نفس انسان با بدنش رابطه ظرف و مظروفی ندارد، اما تناسب ظرف و مظروفی دارد. یعنی نمیتوان نفس انسان را در بدن حیوان قرار دارد یا بلعکس. قرار دادن نفس انسان در بدن حیوان همان نگاهی است که در شرق به عنوان تناسخ از آن یاد میشود. نگاهی که کاملا توسط اسلام رد میشود. پس تا به اینجا نفس و روح انسان و حتی مراحل رشد و کمالات او همگی تنها در صورتی امکان وجود خواهد داشت که در بُعد غیرمادی مختص به انسان یعنی جسم قرار بگیرد.
حال به سراغ بحث اصلی باید رفت که با این نگاه به انسان به خصوص ابعاد مادی و غیرمادی او، چرا ما شاهد آن هستیم که در اثار داستانی و انیمیشنی خصوصیات انسانی به کاراکترهای حیوانی داده میشود؟ مگر نه اینکه اسلام قرار دادن بُعد غیرمادی انسان را در بُعد مادی غیرانسان رد میکند!
غرب با توجه به جریان فکری خود که کاملا غیرالهی است، روی به استفاده از کاراکترهای حیوانی با خصوصیات انسانی، همچون انیمیشنهای زوتوپیا، پاندای کنگفوکار و غیره آورده است. حتی در مرحلهای پایینتر خصوصیات انسانی را به کاراکترهای گیاهی و حتی جامدات میدهد؛ همچون انیمیشنهای ماشینها! دلیل همه این موارد نیز به تفکرات و فلسفه غیرالهی غرب باز میگردد که انسان را بنا بر نظریات داروین از نسل حیوانات و میمونها میداند!
اما متاسفانه در آثار ایرانی نیز شاهد این هستیم که سازندگان انیمیشن و حتی نویسندگان کودک و نوجوان نیز به تاثیر فلسفه غرب، آثاری تولید میکنند که خصوصیات انسانها و مراحل رشدش به حیوانات و حتی اشیا داده میشود. انیمیشنهایی همچون ببعی یا موتوریها!
به طور مثال کسب مهارت در بُعد عقلی و فوقعقلی قرار میگیرد. بُعدی که مختص به انسان است. اما در انیمیشن ببعی شاهد هستیم که یک گوسفند مهارت و دانش کسب میکند و چه بسا حتی رشدی هم مرتبط با انسان دارد! آیا یک گوسفند چه در ابعاد مادی و چه در ابعاد غیرمادی متشابه انسان است! آیا میتواند دانش یا مهارتهای انسانی کسب کند!
یا در انیمیشن موتوریها که کاراکترهای داستان موتور سیکلت هستند شاهد آن هستیم که موتورها یاد میگیرند چگونه با یکدیگر دوست باشند و یا کار گروهی انجام دهند. آیا ابزارها میتوانند خصوصیات مراتب انسانی داشته باشند؟ یعنی دو عدد موتورسیکلت میتوانند با یکدیگر دوست شوند!
توجیه عدهای برای استفاده از این نگاه، متوسل شدن به فانتزی است. فانتزی در نگاه اسلامی پذیرفته شده است و حتی میتوان به آن استناد نیز کرد. همچون صحبت انسان با حیوانات که یکی از پایههای فانتزی در نظر گرفته میشود در حالی که در واقعیت نیز ماجرای حضرت سلیمان و صحبت با حیوانات وجود دارد. پس فانتزی در نگاه اسلام رد شده نیست. اما فانتزی مورد پذیرش اسلام، مرتبط با جهان پیرامون انسان است و نه خود انسان.
شما میتوانید اثری خلق کنید که یک انسان با ابعاد وجودی خود در جهانی فانتزی قرار بگیرد و حتی با حیوانات صحبت کند همچون انیمیشن اسب روباه پسر موش کور. حتی میتوانید جهانی فانتزی خلق کنید حیوانات در آن در ارتباط با انسانها باشند اما در قالب بُعد مادی و غیرمادی خود همچون انیمیشن اسپریت. یا حتی اثری خلق شود که حیوانات در جهان حیوانی خود حضور دارند اما باز هم با مراتب ابعاد رشد حیوانی خود فعالیت میکنند. اما نمیتوانید ابعاد غیرمادی انسان را به بُعد مادی حیوانات یا اشیا پیوند بزنید. زیرا انسان حیوان ناطق نیست!