A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

نقد انیمه Tokyo Ghoul

جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۴:۴۲ ب.ظ

قبل از شروع نقدم شما رو با کلمه آدم خواری آشنا می کنم :

آدم‌خواری یا کانیبالیسم( Cannibalism)  عادت یا رسم خوردن گوشت انسان است به وسیله انسانی دیگر.  باستان ‌شناساننشانه‌هایی از این عادت یا رسم را در جامعه‌های ابتدایی یافته‌اند.  بررسی‌های مردم ‌شناسان نشان می‌دهد که آدم‌ خواری انگیزه‌های گوناگون داشته‌است که مهم‌ ترین آنها عبارت است از:

خوردن گوشت انسان به عنوان یک ماده غذایی:

بعضی از قبیله‌های سیاه پوست گینه، در آفریقا، گوشت انسان می‌خوردند و برای تهیه آن به قبیله‌های دیگر حمله می‌کردند و اسیر می‌گرفتند.اسیران را، مانند گاو و گوسفند، می چراندند تا پروار شوند.اسکیمو‌هانیز هنگام دست نیافتن به هیچ گونه ماده غذایی گوشت انسان می‌خوردند.

خوردن گوشت انسان برای نشان دادن مهر یا کینه:

بعضی از قوم‌های آدم خوار برای بزرگداشت خویشان و بزرگان قوم و قبیله خود، و دست یافتن به روح و نیرو و صفت‌های خوب آنها، گوشت آنها را، پس از مرگ، می‌خوردند. ماساژتها، که در حدود ۴۰۰ پیش از میلاد٬ در کناره شمال شرقی دریای خزر می‌زیستند، برای بزرگداشت خویشامندان سالمند خود، آنها را قربان می‌کردند و گوشتشان را می‌خوردند. بعضی از قوم‌های آدمخوار نیز برای نشان دادن خشم و نفرت و کینه خود گوشت دشمنان خود را می‌خوردند که در بین اعراب هم نمونه دارد. مثل هند همسر ابوسفیان که پس از پیروزی در جنگ احد جگر همزه عموی پیامبر را از جسد او بیرون آورد و خورد.

خوردن گوشت انسان برای نزدیک شدن به خدایان و الاهگان و بستن پیوند دوستی با آنها:

مردم شهر حران یکی از شهرهای کهن بین‌النهرین، در دوره پیش از اسلام، هر سال کودکی را به خدای نگهبان بت هایشان پیشکش و قربان می‌کردند. گوشت قربانی را با آرد سفید و زعفرانو روغن زیتونو سنبلبه صورت قرص‌هایی به اندازه انجیردر می‌آوردند و می ‌پختند و به نیایشگران می‌خوراندند. مردم قبیله‌ای در هندبیماران و سالمندان قبیله را به نشانه علاقه به الاهه مقدس کالی، همسر کینه ورز شیوا، یکی از خدایان هندوها، و خرسند و آرام کردن او می‌کشتند و گوشت آنها را می‌خوردند.

خوردن گوشت انسان در بین بومیان استرالیای مرکزی رسم بود که مادران گوشت کودکان مرده خود را می‌خوردند تا نیرویی را که به هنگام زادن به آنها داده بودند بازپس گیرند. مردم گل باستان(نیاکان فرانسویان) خوردن گوشت قسمت‌هایی از بدن انسان را برای درمان بعضی از بیماری‌ها سودمند می‌دانستند.

در سالهای پایانی قرن پانزدهم میلادی، کریستف کلمبدر جزیره‌های آنتیل، میان آمریکای جنوبیو آمریکای شمالی، به قومی به نام کارائیببر خورد که میانشان خوردن گوشت انسان رسم بود. کلمب آنها را کانیبال نامید. این نام در بسیاری از زبان‌های اروپایی به معنی آدمخوار به کار رفته‌است. اروپائیان عادت یا رسم هم‌نوع‌خواریرا کانیبالیسم (cannibalism) نامیده‌اند

.

و اما نقد من :

اگه به من بگن که خشونت آمیز ترین انیمه ای که دیدی چیه ؟ من می گویم توکیو غول ، این انیمه از نظر خشونت و نشان دادن صحنه های خشونت بار هیچ کم و کاستی نداره و سازندگانش از نشان دادن این فضا هیچ ابایی نداشتن و به همه نشون دادن که با خونریزی هم می توان مخاطب جذب کرد .

انیمه درباره دنیایی فرضی است که در شهر توکیو رخ می دهد جایی که شهر به مناطق مختلفی تقسیم بندی شده و موجوداتی به نام غول ها و همینطور انسان ها در این مناطق کنار همدیگر زندگی می کنند . غول ها موجوداتی هستند با قدرت های فرابشری و همچنین وابسته به گوشت ، آن هم گوشت انسان . این موجودات تنها از گوشت انسان می تواند تغذیه کنند و برای همین به کشتار انسان ها می پردازند و از طرفی انسان ها که مثل شکار غول ها هستند برای نجات جان خود با تشکیل گروهی به نام فاخته ها با این غول ها مبارزه می کنند در واقع این جنگی است برای بقای هر دو گروه .

در این فضای داستانی پسری به نام کانکی زندگی می کند که توسط غولی زخمی شده و بعد از پیوند یکی از اعضای غول مهاجم به او وی تبدیل به یک نیمه غول می شود . نیمی غول و نیمی انسان و داستان از این جا شروع می شود که کانکی باید به دنبال هویت خود باشد که آیا یک غول است یا یک انسان و برای بقای خود در این دنیای بی رحم تلاش کند .

غول ها موجوداتی بی رحم هستند که برای تغذیه و گاهی برای لذت بردن به کشتار انسان ها می پردازند اما در بین غول ها گروهی وجود دارند که برخلاف دیگر غول ها که به کشتار انسان ها می پردازند خواهان صلح و زندگی آرام در کنار انسان ها هستند و برای تغذیه به جای کشتن انسان ها از گوشت اجساد مرده استفاده می کنند گروهی که کافی شاپی به نام آنتیک را اداره می کنند که محلی برای اجتماع غول های صلح طلب است .

کانکی بعد از تبدیل شدن به یک غول با این گروه اشنا می شود و این افراد به وی کمک می کنند تا بتواند بفهمد که آیا یک غول است و یا یک انسان ، کانکی درگیر یک کشمکش درونی بین نیمه غولی خود که میل به کشتن و خوردن گوشت انسان ها دارد و نیمه انسانی وی که می خواهد یک انسان عادی باشد گیر کرده است و در تلاش است تا با نیمه غول مانند خود که قصد تسلط بر بدن او را دارد مبارزه کند .

فضای انیمه تیره ، خشونت آمیز و سراسر از تنفر است دنیای که انسان ها به وسیله غول ها کشته می شوند و انسان های که می خواهند غول ها را که تهدیدی برای زندگی جامعه بشری است نابود کنند گویی که این مبارزه ای است برای بقای هر دو گروه .

مخاطبان در ابتدا با انسان ها همراه می شوند و هدف آن ها را که نابودی غول هاست درست می دانند و غول ها را موجوداتی فاقد احساس و تفکر می دانند که فقط با توجه به غرایز خود عمل می کنند چیزی شبیه حیوانات ، اما وقتی وارد جریان زندگی و روابط غول ها می شویم می بینیم که آنها نیز زندگی بسیار شبیه به زندگی انسان ها دارند غول ها نیز دارای خانواده ، دوستان و احساسات هستند طوری که اگر آن ها را در شکل انسانی خودشان ببینی هیچ فرقی با دیگر انسان ها ندارند .

 بر خلاف گروه های خشونت طلب غول ها ، کسانی هم پیدا می شوند که می خواهند با آرامش و بدون دغدغه به زندگی خود در بین انسان ها ادامه دهند اما این احساسات و زندگی همیشه پا برجا نمی ماند و این افراد صلح طلب نیز با گذشت زمان و در خلال جنگ بین انسان ها و غول ها با کشته شدن دوستان و اعضای خانوادهایشان و برای حفاظت از کسانی که به آن ها اهمیت می دهند مجبور می شوند در این جنگ شرکت کنند و شروع به کشتن انسان ها کنند . در طرف دیگر هم انسان ها نیز برای انتقام کسانی که به وسیله غول ها کشته شده اند شروع به جنگ با غول ها می کنند که باعث تنفر انسان ها و غول ها از همدیگر می شود . می توان گفت که بیشتر این جنگ ها و تنفر ها در واقع ناشی از ناشناخته بودن و درک نکردن هر دو طرف از یکدیگر و مقصر شناختن طرف مقابل است .

حال در بین این دنیای پر تنش بین غول ها و انسان ها کانکی که نیمی غول و نیمی انسان است گویی به یک کلید تشبیه شده است که می تواند غول ها و انسان ها را به یکدیگر نزدیکتر کند و باعث صلح بین این دو گروه شود ولی غول های دیگر و انسان های نیز هستن که نمی خواهند دست از مبارزه بردارند و مقابل کانکی قرار می گیرند و جان او و دوستانش و دنیای که او می خواهد در آن زندگی آرامی را داشته باشد به خطر می اندازند .

و این جاست که کانکی که تا به حال مقابل نیمه غول مانند خود ایستاده است و می خواهد مثل یک انسان باشد باید انتخاب کند که یک غول باشد و با صدمه زدن به دیگران از دنیای خود و دوستانش محافظت کند و یا اینکه یک انسان باشد و برای محافظت از دیگران خود صدمه ببیند ؟

 


  • امیر محمد بهامیر

انیمه

نقد

نقد انیمه

نقد انیمیشن

نظرات (۱۶)

توکیو غول از اون انیمه هاییه که وقتی برای بار اول می بینیش فکر می کنی شاهکاری چیزیه اما بعد از یکم فکر کردن در موردش می فهمی که واقعا انیمه مزخرفیه شباهتش با kiseijuu هم چیزی نیست که بشه نادیدش گرفت کافیه kiseijuu رو یکبار با دقت تماشا کنید بعدش یکبار tokyo ghoul رو rewatch کنید اونوقت به مزخرف بودنش پی می برید

آیا آخر این انیمه کانکی میمیره یا نه؟ لطفان جواب بدین منون

 

 

 

سلام...

من تازه این انیمه رو دیدم...از نظر اکشن بودن و خون و خون ریزی که قطعا اتک آن تایتان با اختلاف در صدر جدول یه انیمه اکشنه.
از نظر داستانی توی دوفصل اول بسیار عالی هر دوجبهه رو به مخاطب نشان میداد و تو تصمیم میگرفتی که حق با غول هاست یا انسانها...

از اونجایی که داستان پر از سوالایی بود باید پاسخ داده میشد...از همون شروع فصل سه معلوم بود میخاد انیمه رو جمع کنه و پایان بندی رو شروع کرده بود...

کلا دو فصل اول عآآآلی بود اما دوفصل دوم رو...توقع بیشتری داشتم

من انیمه های زیادی دیدم ولی این انیمه خیلی خیلی متفاوت بود و باید بگم که هنوز تموم نشده و ادامه دارد.

به نظر من این انیمه پیام خیلی مهمی را میرسونه درواقع غول های توی این انیمه ادم ها رو شکار میکنن همینطور که ما ادما حیوانات رو شکار میکنیم اما ادمای داستان اونقدر خودخواه بودند به هیچ غولی رحم نمیکردند حتی کسایی مثل مامان و بابای هینمی که تو فصل اول خانواده اش به وسیله سی سی جی کشته شدند.

سلام 
دستتون درد نکنه برای نوشتن این مطلب وقت گزاشتین و یک دید واضح و روشن از انیمه به مخاطب دادین. هم به خوبی فضای انیمه رو توضیح دادین و هم داستانش رو تا جایی که می شد اسپویل نکردین. در کل نقد خوبی بود . منتظر مطالب بعدی هستیم.

نقدی ندیدم.فقط یک مقدمه بر داستان ، خلاصه داستان و یک تحلیل محتوایی کوتاه(که فقط به نکات بدیهی اشاره کرده بود)وجود داشت.

تو فصل 3 تازه داشت از هایسه خوشم میومد که کانکی موفق شد بفرستتش به درک......و این برام عجیبه که چرا کانکی و اتو(دختر مدیر انتیک که همون جغد دومه)با این که غول کامل نیستن انقدر قوی ان و یه مسئله ی دیگه اینه که کانکی توی قسمت 8 تا قسمت اخر فصل دوم انیمه 5 نوع کاگونه ی مختلف داشت ولی چرا تو فصل سه فقط همون کاگونه ی اصلی خودش(کاگونه ی ریزه)رو داشت یا چرا نیشکی داره با ایم مار غول های دیگه رو میکشه و از همه مهم تر آمون کوتارو کدوم جهنمیه؟گفتن که اون تو مبارزه با کانکی کشته شده و خود کانکی تو ذهن هایسه اینو تایید کرد ولی تو قسمت اخر فصل 2 اکیرا مادو امون رو از ریزش ساختمون نجات داد و اونم زنده موند پس اینکه اون کجاس هم هنوز سوال و شوک کل فصل 3 تاکیزاوا بود.....این که چجوری کاگونه ی جغد رو بهش پیوند زدن و یا چطوری از ائوگیری سر دراورده معلوم نیست
  • یاسمین سادات
  • عالی بود خیلی خوب 
    راستیتش انیمش خیلی ببد تموم شد عالی بودااا اما خط فکری میداد و خطش رو تموم نمیکرد و از این نظر انیمه ی خیلی خاص و متفاوتی بود و به حقیقت بزرگی در دنیا اشاره کرد اینکه همیشه همه چی قرار نیست خوب تموم بشه و همه به اهدافشون برسن 
    اینکه برای رسیدن به هدف افرادی باید قربانی بشن 
    معلوم شد کانکی مطعلق به هیچکدوم از این دنیاها نیست معلوم شد جهان همونجوری نامرد و بی رحم باقی میمونه 
    راستش من خیلی از جاها دیدم که تلاش برای رام کردن دنیا میکنن اماخودشون رام میشن خودشون تسلیم میشن خودشونن که آروم میشن 
    نمیدونم شاید حقیقت اینه دنیا تحت سلطه ی هیچکسی در نمیاد 
    بیرحمه خیلی بیرحمه و برای اولین بار توی یکی از کارتون ها به این حقیقت اشاره کرد 


    پاسخ:
    ممنون از نظراتتون
    به این ربطی نداره که منتقدها چی میگن.به زاویه ی دید خودت ربط داره و متأسفانه اکثراً دنبال ایراد گرفتن از یه چیزی هستیم.من با اینکه وقتی قسمت های اول این انیمه رو دیدم،حس بیهوده بودن و یکنواختی بهم دست میداد،اما الان میتونم راحت بفهمم که این انیمه ایراد بزرگ انسانها رو نشون میده...اینکه انسان ها به نوعی خود بزرگ بین هستن و هیچ موجودی به غیر از خودشون رو قبول ندارن!و واقعا اگه موجودات دیگه ای درقالب انسان وجود داشت،آغاز کننده ی جنگ خود ما بودیم!حتی اگه طرف مقابلمون کاری باهامون نداشته باشه...
    یه سوال من نفهمیدم کانکی چرا عضو اون گروه شد 😐
    سلام دوباره.ممنون ک پاسخ دادین.
    بله،حق با شماست و کاملا قبول دارم.
    راستی اگر Noragami رو هم دیدید،نقدش رو بذارید.
    ممنون
    پاسخ:
    بله دیدم این انیمه رو ، بحث چند خدا بودن ژاپنی ها رو بنده در نقد انیمه ناتسومه توضیح دادم که به انیمه نوراگامی و مفهومش هم ربط پیدا می کنه برای همین این انیمه رو نقد نکردم فعلا
    سلام،خیلی خوب بود.
    تا حالا هیچوقت به یه انیمه از این دید نگاه نکرده بودم(ک از قضا جزو انیمه ی مورد علاقم بود!!:)).اینفوگرافی ها هم همینطور.
    البته به نظرم به یه نکته ی دیگه هم باید توجه کنید ک کشور ژاپن طبق امار رسمی بی دین ترین کشوره(ینی دین براشون اهمیتی نداره و طرفا به اخلاق اهمیت میدن).
    پس احتمالا با وجود این مطالب(منظورم رد یا مسخره کردن دین،پیامبران و کتب الهی ) و نکاتی ک خیلی هم مخفیانه مطرح نمیشه در انیمه ها و یا حتی بازی هایی ک در این کشور ساخته میشه دارن طرز تفکرشون رو بیان میکنن یا حتی تبلیغشون میکنن.{ینی در کل مثل سینمای هالیوود نیست}
    البته دوست دارم نظر شما رو هم درباره ی حرفام بدونم و اینکه بیشتر در این مورد با هم صحبت کنیم!!
    پاسخ:
    حرفتون درسته که ژاپن برای فرهنگ خودش انیمه میسازه و منم موافق هستم که بسیاری از کارهایی که تولید میشه برای خود فرهنگ ژاپن موردی نداره اما وقتی اون اثر میاد داخل فرهنگ دیگه مفهومش فرق می کنه که اونم ناشی از اختلاف فرهنگ و دین در ژاپن و بقیه کشورهاست. به طور مثال شاید بحث کامی ها یا تعدد خدایان در ژاپن و دین شینتو پذیرفته شده باشه ولی وقتی همون اثر میاد تو کشورهای اسلامی و مسیحی که تعدد خدا رو قبول ندارند مشکل آفرین میشه. که این قضیه برای بسیاری از اثر ها صدق می کنه ولی از اون سمت خیلی از انیمه ها هم هستن که واقعا برای هدفی ساخته شدن و اون هم رخنه فرهنگی است مثال واضحش انیمه فولمتال که درباره کیمیاگری هست، که کیمیاگری جزو علومی هست که بیشتر در میان مناطق خاورمیانه و اروپای شرقی رواج داشته و سازنده ها قطعا اهدافی رو پشتش داشته اند.
    به همین دلیل باید افرادی که آگاهی دارن تو این زمینه این دو مورد رو تو آثار از هم جدا کنند برای مورد اول درسته هدف سازنده فرهنگ کشور خودش بوده ولی وقتی میاد تو فرهنگ ما قطعا باید نقدی برش زده بشه که مخاطب بدونه این اثر مال اون فرهنگه و لزوما درست هم نیست مواردی که مطرح می کنه و شمای مخاطب حواست باشه ، برای مورد دوم هم که باید حتما تحلیل و بررسی روی اون اثار قرار بگیره چون صد در صد هدفش قرار دادن مخاطب غیر ژاپنیه و به اصطلاح باید واکسیناسیونش کنیم اون اثر رو تا خنثی بشه اون تهاجمی که صورت گرفته

    نقد( در لغت): ایراد گرفتن و کمک به تصحیح

    منتقد: فردی که در زمینه بحث اطلاعات کامل داشته باشه و بتونه ایراد ها و برتری های یک اثر رو تشخیص بده

    با توجه به تعریف های بالا باید متوجه شده باشید یک نقد حرفه ای به هیچ عنوان فقط به نکات مثبت (هر چقدرهم زیاد) نمیپردازه

    و یک منتقد حرفه ای سعی میکنه از هر ایراد یک نکته درخشان بیرون بکشه

    *:این نقد تنها برای کسانی نوشته شده که مانگارو مطالعه نکردن و انیمه تنها منبع انهاست

    بی واسطه مطالعه کنید

    توکیو غول: ناهنجاری و تخیل

    قبل از هر چیز داستان کلی انیمه رو بررسی میکنیم:

    دو گونه وجود دارد : انسان و انسان نماهای غول

    تفاوت انسان نماها نوع غذا. بدنی بسیار مقاوم. قدرت ترمیم بسیار بالای زخم ها و سلاحی تقریبا ماورایی است ولی غولها دارای احساست نیز هستند

    خوراک غولها گوشت و خون انسانهاست و غیر از این هر غذا و یا حتی گوشت دیگری موجب بیماری و مرگ یک غول میشود

    دارای سلاحهای کشنده ای با نام اختصاصی کاگونه هستند

    این سلاحها درون کیسه های کاگونه در داخل بدن قرار دارند و اکثرا قسمتهای کمر و دست ظاهر میشوند بیشترین تعداد کیسه های کاگونه دو تا سه عدد در هر غوله

    کاگونه هر غول متفاوت ومنحصر به خود غول است

    غولها در حالت عادی قابل تشخیص نیستند و تنها در هنگام گرسنگی حدقه چشمها به رنگ مشکی و قرنیه به رنگ قرمز تغییر میکند

    انسانها برای مقابله با غولها سازمانی ب نام سی سی جی رو بوجود آوردند

    وظیفه سی سی جی تربیت مامورانی ماهر برای کشتن غولهاست

    از اون جایی که سلاح های معمولی مثل فولاد یا اسلحه به غولها اثر نمیکند انسانها از کاگونه (سلاح) خود غولها علیه خودشون استفاده میکنند در واقع کاگونه یک غول مرده استخراج میشه و تبدیل به ابزاری با همان شکل برای انسانها میشود

    سی سی جی ژاپن رو به منطقه های متفاوت تقسیم کرده و در تلاشه تا این مناطق رو از وجود غولها پاک کنه و نسلشون رو منقرض کنه

    غولها از طریق ارتباط جنسی بچه دار میشوند و بچه ها هم قطعا غول خواهند بود

    در گذر زمان اکثر غولها تصمیم گرفتند برای امن موندن از ماموران سی سی جی که فاخته نامیده میشوند رفتارهای اجتماعی رو یاد بگیرند و سعی کنند تا همانند انسان ها رفتار کنند و تنها در مواقعی که نیاز داشتند انسانهارا بکشند

    رفتارهایی مثل تقلید خوردن و جویدن غذا های معمولی مدرسه رفتن و روابط دوستانه

    غذای انسان به هیچ عنوان برای یک غول قابل استعمال نیست

    تنها خوراک مشترک بین انسان و غول قهوه است

    هر منطقه از ژاپن محدوده غولهای قدرتمندتره انها با درجات  ضعیف s (معمولی) ss(قدرتمند) sss(قدرتمندترین و نایاب ترین غولها) دسته بندی میشوند این موجودات دارای نقاب هایی دست ساز هستند که در موقع شکار شناسایی نشوند

    هر کدام از مناطق دو نوع غول دردسر ساز دارد

    خوراک شناس و پرخور

    خوراک شناس فردی است که انواع طعم انسان را طبقه بندی میکنند و بهترین و مرغوب ترین گوشت رو برای بقیه غولها پیدا میکنند

    پرخورها غولهایی هستند که نمیتواند غریزه و اشتهای خود را در خوردن گوشت انسان کنترل کنند

    معمولا مامورین سی سی جی بیشتر به دنبال این دو نوع غول هستند

    غولهایی که بیش از حد گوشت انسان رو بخورند تبدیل به نوعی غول بسیار قدرتمند و غیر قابل کنترل میشوند به نام کاکوجا

    کل انیمه در حول این اصل میچرخه و ما در روند داستان با شخصیتهایی اشنا میشویم که هر کدام را معرفی میکنیم:

    کن کانکی: پسر نقش اصلی انیمه 19 ساله و یک محصل سال اولی در کالج  کانکی پدرش رو وقتی خیلی کوچیک بود از دست میدهد و مادرش هم در سن شش سالگی بر اثر کار زیاد . در تنهایی کامل بزرگ شده و تنها کسی که ازبچگی تا جوانی با اون بوده هیده صمیمی ترین دوستشه نقاب کانکی یک نقاب نصفس به این شکل که یک چشم و دهانشو میپوشونه ولی بقیه صورت پوشیده نیست در مورد نقاب باید بگم طراح انیمه با در نظر گرفتن دوگانگی شخصیتی که برای کانک بوجود میاد نقابی رو طراحی میکنه که بیانگر شخصیتش باشه به طور مثال زیپی که روی قسمت دهان نقاب وجود داره نشونگره اینه که کانکی با وجود غول بودن و با تمام سعی و تلاش و در حین وسوسه خوردن گوشت جلوی خودش رو میگیره و یا پوشوندن چشم سالم و انسانیش با نقاب این معنی رو داره که با اینکه کانکی انسانه ولی غولی که درونشه همیشه باهاش زندگی خواهد کرد در نتیجه چشم پوشیده شده و دهان بسته شده دوگانگی شخصیت کانکی رو نمایان میکنه شخصیت غول کانکی یه غوله و هیچ تفاوتی نداره موردی که کانکی رو متفاوت میکنه شخصیت انسانیه اونه سخصیتی بسیار از خود گذشته مهربون و اسیب پذیر

    کسی که تحت هیچ شرایطی حاظر نیست به دیگران ازاری برسونه و همین باعث ضعیف بودن بیش از حد اون میشه

    تا جایی که در قسمتهای اولیه  مخاطب بسیار نا امید میشه از قدرت یافتنش مخصوصا قسمتی که فئوگوچی ریوکو مادر هینامی جلوی چشمای کانکی سلاخی میشه و..

    به نظرم این نقد خیلی بهتر بود البته قسمته اولشه متاسفانه قسمتدومشو پیدا نکردم کسی دارتش؟

    خشن ترین و البته تراژیک ترین انیمه هم هست! انسانی که غول شد! و در ادامه مانگای فصل ۳، درگیری های زیادی بین نیمه انسان و غول کانکی در میگیره! حتی باعث میشه کانکی هویتش رو هم از دست بده 
    ب نظر من ک انیمه ایه خیلی یونیک و بینظیر در نوع خودش!
  • منتقد شاعر سینا ایکس ساما
  • از کل به جزء اومدن خوبی بود اما حیف مقالاتی کمی مرتبط با این آیین هست 
    نقد خوبی بود
    بهترین انیمه ای که دیدم این و بلیچ بعدش دفترچه مرگ
    پاسخ:
    ممنون از این که این نقد رو مطالعه کردید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی

    یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

    طبقه بندی موضوعی
    آخرین نظرات
    پیوندها