A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

A.M Bahamir

امیرمحمد بهامیر؛ روزنامه‌نگار

سلام خوش آمدید

نقد انیمه Perfect Blue

شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۳ ب.ظ

آبی تمام عیار


پرفکت بلو اولین فیلم ساخته شده توسط ساتوشی کن است. اثری که می توان آن را جزو تاریکترین ترین آثار انیمیشنی و حتی سینمایی دنیا خواند و از همه مهمتر اثری است که کارگردانی چون آرنوفسکی فیلم قوی سیاه خود را با الهام از این اثر ساخته است. آبی تمام عیار و بازیگر هزاره در واقع دو اثر مکمل یکدیگر هستند که ساتوشی با ساختن این دو اثر مفهومی را درباره سینمای ژاپن می خواهد به تماشاچی اش منتقل کند. اگر پرفکت بلو آن روی تاریک سینمای ژاپن و صنعت سرگرمی این کشور است، بازیگر هزاره روی روشن این صنعت خواهد بود. انیمه بازیگره هزاره درباره افول عصر طلایی سینمای ژاپن است، عصری که ساتوشی خود را به آن متعلق می داند و به نیکی از آن یاد می کند. ولی پرفکت بلو در واقع نقد بسیار جدی ساتوشی به دنیای سینما و سرگرمی ژاپن است که از دهه 90 و با ظهور پدیده آیدول ها یا سلبریتی های دنیای خوانندگی و بازیگری آغاز شده است. آیدل هایی که برای سرگرمی نوجوانان و جوانان به کار گرفته می شوند و تبدیل به بت هایی شده اند که طرفداران آن ها را پرستش می کنند. بت هایی که برای رسیدن به کمال گرایی برنامه ریزی شده اند و برای رسیدن به این کمال دست به هر کاری می زنند. کمال گرایی که بیشتر شبیه به یک توهم است زیرا هیچ چیز در دنیا کامل نیست.

پدیده ای که باعث از بین رفتن آن وقار و حرفه ای گری سینما شده است، پدیده ای که اجازه می دهد خوانندگان و مدل های تبلیغاتی تنها به خاطر سود آور بودن خود برای صنعت سرگرمی تبدیل به بازیگرانی سطح پایین شوند و در نتیجه سینما را نیز به سطح نازلتری هدایت کنند. ساتوشی به دنیایی نهیب می زند که در آن پشت پرده صنعت سرگرمی و جریاناتی که تنها به دنبال سود و کسب ثروت هستند دارند بر سینما حکمرانی می کنند و اگر هنرمندان نتوانند خواسته های آن ها را برآورده کنند این افراد حق دارند هرگونه سواستفاده ای از این افراد انجام دهند حتی به قیمت بازی در فیلم های غیر اخلاقی. انیمه پرفکت بلو اثری است که می خواهد یاد آوری کند که سینما و صنعت سرگرمی انحرافی بزرگ را در مسیر خود تجربه می کند و دیگر بازیگرانی که در این صنعت مشغول به کار هستند به خود تعلق ندارند بلکه به صاحبان این سرگرمی تعلق دارند. دنیایی که ساتوشی در پشت پرده آن سوالی بنیادی را مطرح می کند، مرز بین زندگی شخصی بازیگران و زندگی غیر شخصی آن ها در کجا قرار دارد؟ و آیا هویتی که هر کدام از ما داریم همان چیزی است که فکر می کنیم یا تنها توهمی است که به ما القا شده است؟

هویت دغدغه ای است که ساتوشی در تمامی آثار خود به آن می پردازند همانگونه که به سینما و روابط آن با مخاطبان و حتی روابط خود سینما با خودش پرداخته است. پرفکت بلو نقد خود را به دنیای سرگرمی با باز کردن مبحثی به عنوان هویت وارد می کند. این که هویت افرادی که مشغول به فعالیت در این صنعت هستند تا چه میزان متعلق به خودشان است. اریکسن یکی از روانشناسان مطرح دهه 50 میلادی در مجموعه ای مقالات خود به هویت در روانشناسی اشاره می کند و می گوید: هویت یعنی خود، خود به معنای یک وجود فرضی و انگیزشی درونی است که مهر کننده و هدایت کننده اعمال ما در مقابل انگیزه ها، نیاز ها، اطلاعات و تجربیات ماست. خود یعنی آگاهی داشتن به این که وجود داریم و دارای کنش هستیم و روان بنه که شاکله اصلی هویت ماست همان تعمیم های شناختی است که ما درباره خود به همراه تجربیات اجتماعی و شخصی که کسب می کنیم و به صورت اطلاعاتی در درون ناخودآگاه ما ضبط شده است نامیده می شود. اریکسن در ادامه بحث هویت خود این را مطرح می کند که هویت ما در واقع متشکل از مجموعه ای از تجربیات و تاثیراتی است که ما در طول دوران زندگی خود و از طرف جغرافیای محل زندگی، فرهنگ، دین، اجتماع و غیره کسب می کنیم. انسان ها در طول دوران زندگی خود با رشد هویت روبرو هستند و زمانی که در روند این رشد هویت با تعارضاتی روبرو شوند آنگاه پدیده ای رخ می دهد که به آن بحران هویت می گویند.

انیمه پرفکت بلو در واقع بر مبنای زندگی کارکاتر اصلی خود یعنی میما پایه گذاری شده است. میما دختری است که در صنعت سرگرمی و به عنوان خواننده ای محبوب مشغول به فعالیت است. میما به اجبار مدیران کمپانی خود از دنیای خوانندگی جدا می شود و به دنیای بازیگری پا می گذارد تا هویت جدید کسب کند و این بار به جای میمای خواننده تبدیل به میمای بازیگر شود. نقطه آغازین انیمه در همین جا شروع می شود یعنی جدا شدن میما از هویت خود به عنوان یک خواننده پاپ و کسب هویت جدید یعنی میمای بازیگر. این تغییر هویت چیزی است که در طول زمان نمایش انیمه به آن پرداخته می شود. تغییر هویتی که در طول رخ دادنش با مشکلاتی روبرو می شود و باعث می شود که میما به نقطه ای برسد که پیشتر از آن نام بردیم یعنی بحران هویت. جایی که میما دیگر نمی داند که یک بازیگر است یا یک خواننده، یا بهتر بگویم میما دیگر نمی تواند هویت واقعی خود را تشخیص دهد و با این سوال روبرو می شود که " تو واقعا کی هستی؟ ". میا با ترک هویت اصلی خود به دنبال هویتی جدیدی می رود که حتی خود نیز درکی از آن هویت جدید ندارند. ساتوشی این هویت و تغییر هویت را به خوبی در بازتاب هایی که از کاراکتر میا در سطوح شیشه ای افتاده است نشان می دهد. بازتابی که در ابتدای فیلم خود کاراکتر میما در قامت خواننده پاپ است و با هر چه جلو رفتن داستان و فاصله گرفتن میما از هویت خود یعنی خواننده پاپ بودن بازتاب تغییری نمی کند که نشان از این فاصله هویتی است که میا دچار آن شده است. آغاز فرو پاشی روانی او در نقطه ای است که میا هر دو هویت خود را از دست می دهد و دچار سردرگمی عجیبی در زندگی شخصی و حتی حرفه ای اش می شود.

روایت داستانی انیمه به خصوص درباره هویت کاراکتر میما بر اساس مبحثی به نام پنجره جوهری پایه گذاری شده است. پنجره ای که درباره بازتاب شناختی افراد از خود و همچنین شناخت دیگران درباره ما صحبت می کند و به چهار منطقه تقسیم می شود:

گشوده: نقاطی از شناخت ما درباره خود که هم ما از آن خبر داریم و هم دیگران

کور: نقاطی از شناخت ما درباره خود که ما از آن خبر نداریم ولی دیگران از آن مطلع هستند

پنهان: نقاطی از شناخت ما درباره خود که ما از آن خبر داریم ولی دیگران آن ها را نمی بینند

مجهول: نقاطی از شناخت ما درباره خود که نه ما درباره آن می دانیم و نه دیگران

شناخت میما از خود نیز مرتبط با این پنجره است، در یک چهارم ابتدایی انیمه میما و اطرافیانش در حالت گشوه قرار دارند. میما درباره هویت خود به عنوان یک خواننده پاپ مطلع است و هواداران و اطرافیانش نیز از این مسئله آگاهی دارند. ورود میما به دنیای بازیگری همان ورود به منطقه کور است، جایی که میما از هویت جدید خود اطلاعی ندارد ولی دیگران می دانند که چه سرنوشتی در انتظار میما است. قسمت سوم انیمه به منطقه پنهان تعلق دارد جایی که حالا میما شناختی نسبت به هویت جدید خود دارد ولی این شناخت در اطرافیانش وجود ندارد و دیگران نمی توانند تشخیص دهند که این فرد کدام هویت میما است. در نهایت منطقه مجهول که نه میما دیگر درکی از هویت اصلی خود دارد و دچار بحران هویت است و هم دیگران دیگر نمی دانند میما واقعا چه کسی است. روندی که ساتوشی آن را به خوبی به تصویر می کشد و نشان می دهد که یک بازیگر زندگی شخصی و زندگی حرفه ای اش بسیار به همدیگر مرتبط است. در واقع بازیگر هم زندگی شخصی خود را بازی می کند و هم در فیلم زندگی شخصیت های دیگر را بازی می کند. تا جایی که حتی می تواند دچار اختلالات چند شخصیتی شود و دیگر هویت اصلی خود را نتواند از میان هویت های که بازی کرده است تشخیص دهد. اینترنت نیز که پدیده ای نو ظهور در دهه 90 است هم در انیمه پرفکت بلو به چالشی برای هویت میما تبدیل شده است. اینترنت و دنیای آن نشان می دهد که دیگر کسی تنها نیست و آثار مخرب این فضا حتی بر زندگی شخصی و زندگی حرفه ای فرد نیز تاثیر می گذارد. اینترنت و هویتی که میما در آن از خود نشان می دهد بیشتر مجازی است و غیر واقعی، هویتی که علارغم خیالی بودن یا توهمی بودنش بر روی هویت اصلی میما تاثیر می گذارد و این سوال را از مخاطبان می پرسد که آیا هویت ما در فضای مجازی هویت خودما است یا تصویری ساختگی از ما.

ساتوشی در تمامی اثار خود به دنبال مطرح کردن سوالاتی بنیادین است و در انتها نیز به همگی این سوالات پاسخ می دهد و هنر او نیز همین است که دنیایی را به مخاطب نشان می دهد که هم سیاه است و هم سفید و در نهایت این خود ما هستیم که باید انتخاب کنیم که چه باشیم.



نام انیمه: Perfect Blue

کارگردان انیمه: Satoshi Kon

نویسنده: Satoshi Kon

استودیو سازنده: Studio Madhouse

 تعداد قسمت: 1 ( 81 دقیقه )

سال انتشار: February 28, 1998 (Japan)

موسیقی:  Masahiro Ikumi

فروش: 541,756 هزار دلار

دوبلورها: Junko Iwao ( در نقش Mima Kirigoe ) ، Matsumoto ( در نقش Rumi)

امتیاز: myanimelist (8.3/10) ، imdb (7.9/10) ، rottentomatoes (% 75)

نظرات (۱۶)

به نظر من ک میما مبتلا به اسکیزوفرنی بوده و اون تصویری که از خودش میدیده و اون قاتل همگی زاده تخیلاتش بودن و خیلی از سکانس ها در واقع توهم میما بودن

ولی من این تئوری تو فکرم بود که میما دچار اختلال دو قطبی شده بود و وقتی بازیگر شده اون تیکه از وجودش که میخواست ایدول بمونه باعث شده یه شخصیت دیگه براش به وجود بیاد... میدونم خیلی ابهاملت زیادی به وجود میاد اما حتی احساس میکنم خود میما تو اون اتاق چت اون متن هارو پست میکرده و در اصل شخصی که اذیتش میکرده هم شخصیت دیگه خودش بوده که بعد هم با وجود نقشش تو سریال حتی اوضاع براش پیچیده تر شده و مرز واقعیت و خیال و بازی براش از بین رفته . برای همین داستان های متفاوتی میتونه برای میما وجود داشته مثل اینکه اون قاتل باشه بازیگر باشه یا حتی مدل... و تا اخر انیمه خیلی همه جی داشت درست پیش میرفت تا وقتی رومی سر و کلش پیدا شد...

سلام 

خواستم بگم من تا اینجا فهمیدم که میما بعد از رفتن به شغل بازیگری دچار اختلال شخصیتی میشه و مجبور میشه کارهایی انجام بده که نمی خواد و کسایی که مجبورش میکنن پول پارو  می‌کنند .. و رومی دوست صمیمیش بعد از سکانس تجاوز  دو شخصیته میشه مثل میما و قتل ها رو اون انجام میده و در اخر هم  من نفهمیدم اونی که گفت من واقعی ام یعنی رومی بوده ؟اخه شما گفتین شخصیت دروغین اینو گفته یعنی رومی 

یه سوال دیگه اولین بار که داخل یه نامه بمب میترکه و  تادوکور اسیب میبینه و اون نامه های مرموزانه که واسه میما میاد ،کار  می مانیا بوده؟  

کلا فیلم گیج کننده ای بود کاش اخرش یه توضیحی می داد 

و اونجا که می مانیا لباس های میما رو پاره می‌کنه  و می خواد اون رو بکشه صحنه ی فیلم هست یا واقعیت ؟ 

همچنین اینکه بعضی روزها و اتفاق ها برای میما تکراری بود و یهو از خواب بیدار میشد و رومی نیومد بعد یهو دوباره از خواب بیدار میشد و دوباره رومی میومد پیشش کدوم خواب بود کدوم واقعیت ....

اصلا هارد مغزم داغ کرد میشه کلا خلاصه ای از داستان رو روایت کنید 

سلام تا اینجا از کامنت ها متوجه شدم که قتل ها رو رومی انجام میداده ... ولی کسی اشاره نکرد چرا ؟ رومی چه دلیلی داشته که اون قتل هارو انجام بده ؟ 

درجایی از فیلم میبینیم که دو تا شخصیت فیلمی که میما توش بازی میکنه روانشناس هستن و میما درواقع تو بیمارستان بستری هست و قضیه فیلم و بازیگر شدن میما تخیلات ذهنیشه برای حل کردن موضوع تجاوز که براش رخ داده.بنظورتون همه ی اشخاص ازجمله رومی و م مارین تخیلی نیستن؟دراخر هم انگار میما دردنیای خیالی خودش مونده؟

سلام خسته نباشین چه نقد خوبی نوشتین ممنون

بنده یه سری نکاتی رو میخواستم به اطلاعتون برسونم چون از نظر ها مشخصه یه سری ابهامات وجود داره برای برخی از دوستان

این فیلم چهارتا عامل داره که باعث یه همچین پیچیدگی شده۱-یکی بودن و شدن بخش های از فیلم با زندگی واقعی میمارین۲چند شخصیته بودن خود میمارین۳مشکل روانی(نتونستم بفهمم اسم مشکل روانیش چیه)رومی۴دستور های شخصیت دوم میمارین یا رومی به فن خطرناک میمارین

به نظر بنده کلی علامت و دلیل برای وجود داشتن تمامی این عوامل پیچیدگی در فیلم وجود داره

یعنی هر کدوم از قتل ها میتونه به دست خود میمارین یا رومی یا فن انجام شده باشه چرا؟چون تو دقیقه 48 و 1:10 به ترتیب یکی دستور قتل و دیگری اشاره به شکست خوردن اقای م مانیا تو کارش داره که چند لحظه قبل جسدش رو کنار اخرین قربانی میبینیم شاید تو یه درگیری تلاش به قتل کرده و بعد خودشم زخمی شده . یا در دقیقه 26 اعلامیه ای رو میمارین روی دیواره اسانسور میبینه که نوشه یکی از اون اشرار که تو اجراش خراب کاری کردن بدجوری وضعش خرابه که به خطرناک بودن فن میمارین اشاره داره ثابت میشه که ممکنه قاتل یه سری از قتل ها م مانیا بوده 

و همینطور برای اثبات دو شخصیته بودن خود میما قطع شدن تصاویر و بریده شدن یه سری از زمان ها که ما نمیبینمشون کفایت میکنه یعنی تو اون زمان های که ما نمیبینم شخصیت دومش یا همون خواننده پاپ درون میما داره زندگی میکنه و هم میتونه دستور قتل رو داده باشه هم خودش قتل کرده باشه چون تو 57 دقیقه خود کالبد میمارین داره کارداجین میکنه

درمورد رومی هم تو همون تعقیب و گریز معلوم میشه که لباس میمارین رو پوشیده و دیوونس حتی اخرشم تو تیمارستانه

تو این فیلم همه این شخصیت ها میتونن فاعل های قتل ها باشن

در واقع پیچیده ترین بخش فیلم قسمت پایانی هست که ما نمیدونیم دقیقا چرا رومی که دیوونه شده به شکل توحم شخصیت دوم میمارین درومده .به نظر من تو اون لحظه دو تا دیوونه به پست هم خوردن و توحم میمارین لحظاتی با رومی یکی میشده

درمورد اینکه چرا فیلم شبیه زندگی میمارینه میشه گفت یه فقط و فقط یک عامل پیچیده هست و راهنمایی برای مخاطب که در مسیر درستی قرار بگیره یعنی در قسمت اول فیلم برداری کارگردان میخواد نشون بده که درواقع میمارین داره از خودش میپرسه ،ببخشی شما کی هستین،

یا وقتی صحنه تجاوز رو فیلمبرداری میکنن در واقع از نظر روانی به میمارین اسیبی در حد همون تجاوز وارد شده یا در دقیقه 55 فیلم اشاره میکنه که میمارین تو فیلم یه چند شخصیتس که درواقع داره واقعیت رو میگه و اینکه ممکنه به کسی دستور قتل رو داده باشه تو 60 دقیقه باز هم به چند شخصیته بودن میمارین اشاره میشه

 

سلام وقت شما بخیر 

خواستم بابت نقد کامل و جامع شما تشکر کنم چون بعد از دیدن این انیمه خیلی گیج شده بودم و نمیتونستم این اثر رو به خوبی تحلیل کنم که بفهمم منظورش چی بود و چی میخواست بگه که شما این زحمت رو کشیدید و از اون مبحث پنجره جوهری هم خیلی خیلی لذت بردم ولی در کل چون به تازگی کتاب (داستان من) که یه بخش کوچیکی از زندگی نامه مرلین مونرو رو خوانده بودم به نظرم کاملا بازتاب موضوع این انیمه در دنیای واقعی هستش که غول های صنعت سرگرمی و نمایش چه بلایی بر سر روح و روان بازیچه هاشون برای پارو کردن پول بیشتر میارن

بازم ممنونم با اینکه انیمه مورد علاقه من نبود و حس خوبی بعد از دیدنش در من ایجاد نکرد ولی خب بازم یک بار نگاه کردن این انیمه خالی از لطف نبود 

قرمز بی همتا به جای آبی 

نقد عالی بود و خیلی خوب ب مباحث روانشناسی ربط داده بودید 

خیلی ممنون

موقع پیشنهاد اون صحنه تجاوز توی فیلم فریب خورد و گفته شد واقعی که نیست! موقع فیلم برداری هم تا یه جایی داشت نقش بازی میکرد اما واقعا تجاوز صورت گرفت و فریاد های واقعی میما از اتفاقی که داشت براش می‌افتاد رو هیچ کس واقعی نشنید و اعتراضش توی نقشی که داشت بازیش میکرد گم شد

حالا چرا واقعا تو جریان فیلم ساختن بهش تجاوز شد؟؟

سلام!
ببخشید میخواستم بپرسم که
قتل ها رو رومی انجام میداد
پس اون صحنه که لباسای خونی توی کمد میما بود، این میما بود یا رومی ای که ما میما میدیدیم؟

پاسخ:
رومی قتل ها رو انجام می داد، لباسم اون تو کمد گذاشته بود
یه سوال داشتم شما تو جواب یکی از دوستان که پرسیده بودن قتلا رو کی انجام میداده گفتین رومی دوست میما این کار رو انجام میداده.اگه اینطوره یعنی م.مانیا کسی که همیشه دنبالش بوده میخواسته به رومی تجاوز کنه؟که اونو رومی کشته؟آخه بعد از صحنه ی کشته شدم م.مانیا میبینیم که این قتل یه قسمتی از فیلم بوده ولی تو سکانس بعدی وقتی میما میخواد به تادوکورو زنگ بزنه میبینیم که جنازه ی اون پیش همون م.مانیا میفته انگار که کشته شدن م.مانیا تو فقط تو فیلم نبوده
پاسخ:
م.مانیا یه طرفدار تعصبی میما بود که دنبال میما می کرد تا اونو مال خودش کنه، از سمتی رومی هم به خطر حسادت یا هرچیزی که نسبت به زندگی میما داشت اونو تعقیب می کرد. یعنی جفتشون دنبال میما بودن.
رومی قتل ها رو انجام می داده همونطور که دیدیم تو سکانس های آخر هم رومی دنبال کشتن میما بود تا تو ناخودآگاهش با از بین رفتن میما خودش جای میما رو بگیره.
الان حضور ذهن دقیق ندارم که بخوام کامل جواب بدم به سوالتون مگر دوباره ببینمش و بعد جواب بدم که توضیحاتم واضح باشه
واقعا نقد فوق العاده ای بود،یه زاویه دید روانشناختی کامل بود این نقد،ممنون
من بازیگر هزاره رو چندین سال پیش دیدم و بله حق با شماست کاملا مکمل همند و تقریبا با یک فضا سازی مشابه ساخته شدن،واقعا کارای ساتوشی کن حرف نداره
پاسخ:
خوشحالم که از نقدم راضی هستید و ممنون که نظرات مثبتتون برام می فرستید
سلام . ممنونم از نقد خوبتون . سوالاتی برام پیش اومد ، ممنون میشم پاسخ بدید
تمام افرادی که کشته شدند ، توسط میما کشته شدند یا توسط مرد مرموزی که در تمام صحنه ها بود یا توسط دوست میما یعنی رومی ، کدومشون افراد رو کشتن  ؟؟
رومی (دوست میما ) اختلال شخصیت تجزیه ای داشت ؟؟
در نهایت میما در سکانس آخر گفت:  من واقعی هستم . این حرف رو  شخصیت تجزیه شده و دروغین عنوان کرد ؟؟
پاسخ:
سلام
قتل ها توسط رومی انجام میشدن.
رومی در واقع خودش رو در قالب میما می دید و می خواست اون باشه. همونی که خودتونم ذکر کردید
میما هم دقیقا دچار همین بحران هویت شده بود.
میشه گفت بله شخصیت تجزیه شده این حرف رو زد
نقدتون خیلی خوب بود.من تازه این انیمه رو دیدم و پایان بندیش یم برام گنگ بود کاش راجبش توضیح میدادین.متوجه نشدم بلاخره اون فردی که با میما حرف میزد خودش بود یا دوستش؟؟اگه یه توضیحی بدین که جریان چی بود ممنون میشم
پاسخ:
میما در آخر دچار اختلال هویتی شده بود. اون دختری که در آینه در پایان اثر هم دید در واقع هویت دوم یا شخصیت دیگه میما بود
نقد و برسی دقیق و کاملی بود ،عجیبه با اینکه انقدر خوب بود کسی کامنت نذاشته ،راستی میشه سوال های مفهومی درباره این انیمه از ادمین این سایت بپرسم؟ منظورم اینکه که پاسخ گو هستید؟
پاسخ:
سلام
خوشحالم که راض بودید از نقد.
بله بپرسید در حد توانم جواب خواهم داد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یه روز‌نامه‌نگار که اومده چرخی تو دنیای رسانه بزنه!

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها